ویرگول

آیا ویرگول قابل اعتماد است ؟

با آمدن شبکه های اجتماعی مثل تلگرام، واتساپ و اینستاگرام، وبلاگ نویسی کمرنگ شد و تقریبا به فراموشی سپرده شد؛ اما نیاز دوستداران وبلاگ نویس همچنان وجود داشت

 زیرا تعداد کلمات قابل به اشتراک گذاری در این شبکه های اجتماعی بسیار کم است و نمی شود لینک های زیاد یا چندین عکس را در یک نوشته ی طولانی بارگذاری کرد.

با رفع این کمبودها استارت آپ ویرگول راه اندازی شد و در کنار داشتن ویژگی های یک وبلاگ (امکان به اشتراک گذاری نا محدود فیلم، تصویر و صدا)، امکاناتی شبیه شبکه های اجتماعی را نیز ایجاد کرد.

وجود ویرایشگرهای ساده در ویرگول باعث شده که نوشتن در آن آسان باشد و مطابق گزارش سال 98 در ویرگول 13.5 هزار نویسنده در حال فعالیت هستند.

به دلیل اینکه ویرگول طراحی ای مانند شبکه های اجتماعی دارد، یک مطلب پس از انتشار، در قسمت پست های جدید در صفحه ی اصلی ویرگول نمایش داده می شود و خوانندگان بر حسب علاقه یا جذابیت موضوع آن را مشاهده می کنند و با لایک، کامنت و دنبال کردن نویسنده در دسته.ی مخاطبان قرار می گیرند

. همچنین تگ کردن تا پنج کلمه در آخر یک نوشته از دیگر قابلیت های آن است.

برای افراد پس از ثبت نام در ویرگول قسمت پروفایل فعال می شود که قابلیت مدیریت و مشاهده ی آمار نوشته ها یا پست ها ، تعداد بازدید کنندگان، لایک ها، ذخیره ها و یا مشاهده با سایر مرورگرهای نوشته آن شخص را دارد.

از دیگر قابلیت های ویرگول این است که امکان به اشتراک گذاری لینک پست در سایر شبکه های اجتماعی را نیز دارد.

در شرایط شیوع بیماری کرونا و شروع قرنطینه ها استارت آپ پنج ساله.ی ویرگول توانسته است مخاطبان فارسی زبان زیادی را به خود جذب کند.

ويرگول، پلتفرمي بومي كه نوشتن را آسان كرده است

به نقل از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات1400/6/

(تصویر 

 اطلاع از زمین لرزه ها (زلزله ها) در ایران

 پیش بینی زلزله

 تحلیل تکنیکال سهام و بازار بورس

 محاسبه دیرکرداقساط بانکی

 محاسبه اقساط و سود وام بانکی

 پیش بینی نوسان قیمت دلار، طلا و سکه، …

 رپورتاژ های نشر یافته در این نشریه

نخستین شماره ویرگول به صورت غیررسمی به سردبیری محمد رمضانی در لاهیجان از پاییز ۱۳۹۲ آغاز شد که گستره توزیع آن گیلان و مازندران بود. ویرگول دو شماره به صورت غیررسمی در پاییز و زمستان ۱۳۹۲ منتشر کرد. در سال ۱۳۹۳ توقفی کوتاه داشت و نخستین شماره رسمی آن بر اساس پروانه انتشار با گستره توزیع سراسری در ایران همراه با بهار ۱۳۹۴ شروعی دوباره را آغاز کرد که در مدت زمان کوتاهی با نوعی نگاه جدید در ژورنالیسم مرسوم ایران به یکی از معتبرترین مجلههای ادبی امروز ایران بدل گردید آن گونه که در نخستین سرمقاله رسمی خود میگوید: ویرگول شورشی علیه حکایتی تلخ است و خود راویِ تلخیِ شعر و شاعری و ادبیات ما. جایی که متن نظری و نقد سالهاست که زادهٔ انکشاف تجربهای زنده نیست، از زندگی و تاملات خلاق فرا نمیرویَد، شاید رونویسی رخدادیست که در جای دیگر رویدادهاست. گیریم حالا جهان آنقدر در هم تنیده شده که دیگر آنجا همینجا باشد و دیگر این کپی برابر اصل شده و دیگر قبح دزدیدن و تنآسانی به دیده نمیآید؛ و این حکایت روشنفکری ما هم هست، که عمری تابع منابع ایدئولوژیک دست چندم آنسوی آبهاست و فضیلت هوشمندترین ما این بوده که زودتر از دیگری دستمان به منبع اصلی رسیده و دستبرد زدهایم و به نام خود کردهایم!

مجلهٔ ویرگول در شمارههای ۱ تا ۸ خود مطالب مختلفی در رابطه با شخصیتهایی برجسته ادبیات ایران و جهان همچون، نیما یوشیج، خسرو گلسرخی، آنا آخماتووا، شیون فومنی، حافظ موسوی، اکبر اکسیر، شمس لنگرودی، علی عبدالرضایی، بیژن نجدی، عباس معروفی، علی باباچاهی، تی اس الیوت، ناظم حکمت، گروس عبدالملکیان، آرتور رمبو، پل ورلن، جلال آل احمد، استیگ داگرمن، امیلی دیکنسون، برتولت برشت، محمد آزرم، شهیار قنبری، یغما گلرویی، و … منتشر کردهاست.

گفتگوهای ویرگول مصاحبههایی ست خارج از مرسومات و تعارفات متداول ژورنالیسم از محمد رمضانی با چهرههای شاخص شعرایران که تا شماره هشت ویرگول تعداد آن از پانزده گفتگو بیشتر شدهاست، گفتگو با شاعرانی همچون مهرداد فلاح :گفتگویی بی پرده با مهرداد فلاح ، علی باباچاهیاگر مگسی در کلکته عطسه کند ، خواب پلنگی در دور افتادهترین نقاط جهان آشفته میشود، گروس عبدالملکیان:شعر در سایهها اتفاق نمیافتد ،حافظ موسوی، محمد آزرم،لیلا صادقی، گراناز موسوی، رزا جمالی، شهیار قنبری، یغما گلرویی، نیلوفر لاری پور

ویژه نامه ای ویرگول]

مجله ویرگول در ویژهنامهها به موضوعات مختلفی نظیر شعر پیشروی زنان ایران پس از انقلاب[۱]، شعر و زندگی روزمره[۲]، و ترانه[۳] پرداختهاست.

  1.  محمد رمضانی، سرمقاله، مجله ادبی هنری ویرگول شماره ۶، پاییز و زمستان ۱۳۹۵
  2.  ملک الشعرای بهار، پرونده شعر و زندگی روزمره، مجله ادبی هنری ویرگول شماره ۷، پاییز و زمستان ۱۳۹۶
  3.  محمد رمضانی، سرمقاله، مجله ادبی هنری ویرگول شماره ۸، بهار و تابستان ۱۳۹۷

منابع[ویرایش]

Photo by picjumbo.com on Pexels.com

پرویز قاضی سعید(متولد 1318) از نویسندگان عامه‌پسند ایرانی پیش از انقلاب ۵۷ بود. وی نویسندگی را از سن ۱۷ سالگی آغاز کرد و بیشتر در سبک پلیسی و جنایی می‌نوشت.[۱] و کتاب‌های او به چاپ‌های دورقمی و بالاتر می‌رسیدند. از کتاب‌های معروف‌تر او «یک شاخه گل سرخ برای غمم» است. پرویز قاضی سعید پاورقی‌نویس در روزنامهٔ اطلاعات در زمان پیش از انقلاب ۵۷ بود و در مجله اطلاعات دختران و پسران داستان‌های پلیسی و عاشقانه می‌نوشت. وی به همراه ر. اعتمادی از پیگیرترین پاورقی‌نویسان آن دوره بودند. وی در داستان‌های خود شخصیتی کارآگاهی به نام لاوسون خلق کرد که محبوبیت فراوانی یافت[۲] و کتاب‌های عشقی او مانند «بار دیگر با تو در میان عطر و سکوت» از نظر محتوای عشقی‌اش مسئله‌ساز شد.

آرزوهای بر باد رفته، از انقلاب مشروطیت تا توطئه‌های جهانی علیه ایران

اسرار مرگ خانم آبیلا

افسون یک نگاه

بار دیگر با تو در میان عطر و سکوت

ببوس و بکش

برای زنده ماندن بکش

پشت آن مرداب وحشی

پلنگ (دختر فریب)

تابوت سرخ رس بزرگ

جوانه‌های پائیزی

چشم‌ها…

چهار جانی خطرناک

خانه پنجم شب

خون در دخمه‌های گنج (به همراه اصغر شفیعی نیک)

دامی در جنگل، جاسوسه‌ای در جنگل

در کوچه‌های خالی عشق

در ویتنام همیشه باران نمی‌بارد

دشمن پنجم، مجموعه داستان‌های کوچک

دلم بهانه می‌گیرد

دوزخی‌ها (به همراه اصغر شفیعی نیک)

دیگر بهار نیامد

زمانی برای عشق زمانی برای گریستن (در سال ۱۹۹۳ به فارسی تاجیکی در دوشنبه نیز منتشر شده)

زمانی که باد بوزد

شب‌های پرماجرا

ششلول‌بندها را بکشید

شورش، داستانی پر از هیجان و التهاب

شیطان در غروب

طلای سرخ

عاشق شدن در دو ثانیه

عبور از مرز، مجموعه چند داستان

عشق در بهاران

عنکبوت سیاه

فرار، اثری مهیج و پرحادثه

فردا به آغوشت باز خواهیم گشت

قاتلی با ابروی لنگه به لنگه

قتل سوم

قدرت

قطره‌های خون

قلاب ماهی

قهرمان، در جستجوی قاتل بروس لی!

کارآگاه بین‌المللی و داستانهای عاشقانه

گلی در بند خارها

لاوسون در آشیانه مرگ (به همراه اصغر شفیعی نیک)

لحظات اضطراب

مابعد مرگ، داستانی پرحادثه و مهیج از عملیات کارآگاه مشهور بین‌المللی لاوسون

ویرگول

اختدال شخصیت

مقدمه

یکی از انواع اختلالات روانی که شخصیت در آن دچار مشکل می شود، اختلالات شخصیت است. شاید مشکل بتوان شخصیت را تعریف کرد. می توان گفت شخصیت به الگوی کلی رفتار، ارتباط، باورها، عملکرد و غیره گفته می شود.

در اختلالات شخصیت الگوی رفتاری و ارتباطی فرد با دیگران دچار مشکل می شود. همین امر باعث بوجود آمدن مشکلات و محدودیتهای قابل توجهی در شغل، روابط و فعالیتهای اجتماعی فرد می شود.

نکته ی جالب توجه این است که از نظر این افراد، طرز تفکر و رفتارشان طبیعی است. حتی ممکن است که دیگران را به خاطر چالشهایی که برایشان بوجود آورده اند، سرزنش کنند!

در این مقاله قصد داریم به بررسی اختلالات شخصیت و انواع آن بپردازیم.

فهرست [مخفی کردن]

اختلالات شخصیت چیست؟

اختلالات شخصیت چیست؟

اختلالات شخصیت چیست؟

اختلالات شخصیت (به انگلیسی: Personality Disorders) نوعی اختلالات روانی است که در آن فرد دارای الگویی ناسالم از تفکر، عملکرد و رفتار است.

همه افراد در تفکر و احساس و رفتار خود دارای الگویی خاصی هستند. این افکار، احساسات و رفتارها، صفات ما را تشکیل می دهند و شخصیت ما را می سازند. این صفات ما را به چیزی که هستیم تبدیل می کنند.

به عنوان مثال، با قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف احساساتی مثل خشم و حسادت را تجربه می کنیم و هر کس به شیوه ای آنها را ابراز می کند. در اختلال شخصیت این احساسات با الگوی نادرستی ابراز می شوند. این می تواند در امور روزمره زندگی، نحوه حل مشکلات، مدیریت روابط و احساسات عاطفی تأثیر گذار باشد و کارکرد زندگی فرد را مختل کند.

تقریباً از هر بیست نفر، یک نفر با نوعی اختلال شخصیت زندگی می کند. اختلالات شخصیت انواع مختلفی دارند و از نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شوند.

اختلال شخصیت حداقل بر دو مورد از موارد زیر تاثیر می گذارد:

  • روش تفکر درباره خود و دیگران
  • نحوه پاسخگویی احساسی
  • راه ارتباط با افراد دیگر
  • روش کنترل رفتار

علایم اختلالات شخصیت

اختلالات شخصیت انواع مختلف دارد که هر یک دارای علائم مختص خود هستند. ولی به طور کلی:

وجه مشترک تمامی آنها عدم برقراری ارتباط درست با دیگران است.

نکته: مشکلات اختلال شخصیت ممکن است فرد را به سمت سایر اختلالات بهداشت روانی مانند افسردگی و یا اضطراب سوق دهد.

همچنین ممکن است در کنار این مشکلات فرد اقدام به انجام کارهای خطر آفرین دیگر مانند مصرف الکل ، استفاده از مواد مخدر یا خودزنی برای کنار آمدن با مشکلاتش انجام دهد.

بسیاری از افراد مبتلا به یک اختلال شخصیت همزمان به نوعی دیگر از اختلال شخصیت نیز مبتلا هستند!

انواع اختلالات شخصیت

ده نوع اختلال شخصیت وجود دارد و به طور کلی اختلالات شخصیت به سه دسته A, B, C تقسیم می شوند.

اختلالات شخصیت دسته A:

وجه مشترک تمامی افراد مبتلا به اختلال شخصیت دسته A، این است که رفتار آنها ممکن است برای دیگران عجیب و غریب و غیر عادی به نظر برسد. این افراد معمولا دچار مشکلات اساسی در رفتار می شوند. اختلالات این دسته عبارتند از:

  1. اختلال شخصیت پارانوئید
  2. اختلال شخصیت اسکیزوئید
  3. اختلال شخصیت اسکیزوتایپال

اختلال شخصیت پارانوئید:

اختلال شخصیت پارانوئید

اختلال شخصیت پارانوئید

در این اختلال فرد بدون داشتن هیچ دلیل و مدرکی به دیگران مشکوک است و سوء ظن دارد. او نسبت به دیگران بی اعتماد است و نسبت به آنها رفتار کینه توزانه دارد.

شخص ممکن است تصور کند که از طرف دیگران طرد شده یا مورد سوء استفاده از طرف دوستان و خانواده قرار می گیرد. آنها گمان می کنند که دیگران سعی دارند به آنها آسیب بزنند یا می خواهند آنها را فریب دهند. بنابراین هیچوقت به دیگران اعتماد نمی کنند و به آنها نزدیک نمی شوند.

خصوصیات کلی اختلال شخصیت پارانوئید:

  • داشتن بی اعتمادی و سوء ظن نسبت به دیگران و انگیزه های آنان
  • سوءظن غیر موجه و مکرر نسبت به خیانت همسر یا شریک جنسی
  • اعتقاد به این موضوع که دیگران سعی در صدمه زدن و فریب آنها را دارند
  • سوء ظن نسبت به وفاداری یا امانت داری دیگران
  • به دلیل ترس غیر منطقی برای اطمینان کردن به دیگران همیشه دچار شک و دو دلی هستند، زیرا می ترسند که در صورت اطمینان، دیگران از اطلاعات داده شده بر علیه شان استفاده کنند
  • تعبیر سخنان غیر تهدید آمیز به عنوان توهین یا حمله شخصی
  • واکنش خشم آمیز یا خصمانه نسبت به توهین های دیگران
  • تمایل به ادامه و نگه داشتن کینه ها

اختلال شخصیت اسکیزوئید

اختلال شخصیت اسکیزوئید

اختلال شخصیت اسکیزوئید

اختلال شخصیت اسکیزوئید

این اختلال همراه با انزوای اجتماعی و بی تفاوتی نسبت به افراد دیگر است. این افراد غالبا به عنوان افرادی گوشه گیر توصیف می شوند. آنها بندرت با افراد دیگر ارتباط نزدیک برقرار می کنند و ممکن است افرادی درون گرا و خیال پرداز باشند.

شاید این افراد از لحاظ عاطفی افرادی سرد و بی عاطفه به نظر برسند. آنها به ندرت احساسات خود را ابزار می کنند و از روابط اجتماعی فاصله می گیرند.

شما نمی توانید با فرد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید روابط اجتماعی برقرار کنید، زیرا او تنهایی را به بودن در جمع و داشتن روابط اجتماعی ترجیح می دهد.

خصوصیات کلی اختلال شخصیت اسکیزوئید:

  • بیان احساسات بسیار اندک و محدود
  • ناتوانی در لذت بردن از اکثر فعالیت ها
  • ظاهر سرد یا بی تفاوت نسبت به دیگران
  • عدم علاقه یا علاقه اندک به رابطه جنسی با شخص دیگر
  • عدم علاقه به رابطه اجتماعی و خصوصی

نسبت ابتلا به این نوع اختلال در مردان کمی بیشتر از زنان است.

اختلال شخصیت اسکیزوتایپال

اختلال شخصیت اسکیزوتایپال

اختلال شخصیت اسکیزوتایپال

این افراد دارای گفتار، رفتار و شکل ظاهری عجیب و غریب هستند و همچنین دارای باورهای عجیب و متعصبانه در روابطشان هستند. همچنین دارای روابط ناخوشایند، تفکر تحریف شده و رفتار غیر عادی هستند.

فرد ممکن است دارای اضطراب اجتماعی بیش از حد نیز باشد.

خصوصیات کلی اختلال شخصیت اسکیزوتایپال:

  • افکار، اعتقادات، گفتار یا رفتار عجیب و غریب
  • تجربه های ادراکی عجیب و غریب ، مانند شنیدن صدایی که نام شما را نجوا می کند
  • احساسات سطحی یا پاسخ های احساسی نامناسب
  • اضطراب اجتماعی و کمبود یا ناراحتی از روابط
  • پاسخ بی تفاوت، نامناسب یا مشکوک به دیگران
  • داشتن “تفکر جادویی” یعنی  اعتقاد به این که می توانید با افکار خود بر روی افراد و رویدادها تأثیر بگذارید.
  • اعتقاد به اینکه برخی از حوادث یا حوادث غیرمترقبه پیام های پنهانی دارند که فقط برای شما منظور شده اند.

اختلالات شخصیت دسته B:

مبتلایان به این دسته از اختلال شخصیت در کنترل احساسات خود مشکل دارند و دارای رفتارهای نمایشی و غیر قابل پیش بینی هستند.

افراد دارای این دسته از اختلالات شخصیت، معمولاً احساسات بسیار شدیدی را تجربه می کنند. رفتارهای فوق العاده تکانشی ، نمایشی ، بی بند و بار و یا قانون شکنانه دارند.

مقابله با هیجانات منفی »

انواع اختلالات این دسته شامل موارد زیرند:

  1. اختلال شخصیت ضد اجتماعی
  2. اختلال شخصیت مرزی
  3. اختلال شخصیت نمایشی
  4. اختلال شخصیت خود شیفته

اختلال شخصیت ضد اجتماعی

اختلال شخصیت ضداجتماعی

اختلال شخصیت ضداجتماعی

شروع این اختلال از دوره کودکی است و اکثرا تا سن بلوغ و بزرگسالی هم نشانه های آن دیده نمی شود. از علامت اصلی آن بی توجهی به قوانین و هنجارهای اجتماعی و عدم ابراز پشیمانی است.

در اختلال شخصیت ضد اجتماعی فرد حقوق دیگران را نادیده گرفته یا نقض می کند. رفتارهای فرد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی ممکن است با هنجارها مطابقت نداشته باشد، مرتباً به دیگران دروغ بگوید، دیگران را فریب دهد یا ممکن است بسیار تکانشی عمل کند.

این افراد ممکن است بسیار بی پروا عمل کنند. به این معنی که فرد در مورد تأثیری که اعمالش بر روی دیگران می گذارد، فکر نمی کند.

خصوصیات کلی اختلال شخصیت ضد اجتماعی به صورت زیر می باشند:

  • بی توجهی به نیازها یا احساسات دیگران
  • دروغ گفتن مداوم، سرقت، استفاده از نام های مستعار
  • درگیری مکرر با قانون
  • رفتار پرخاشگرانه و اغلب خشونت آمیز
  • نادیده گرفتن امنیت خود یا دیگران
  • رفتار تکانشی
  • تکرار رفتارهای غیر مسئولانه
  • عدم پشیمانی از رفتار

اختلال شخصیت مرزی

اختلال شخصیت مرزی

اختلال شخصیت مرزی

اختلال شخصیت مرزی اختلالی است که فرد در روابط بین فردی، احساسات و هویت خویش دچار بی ثباتی است و همچنین دارای رفتارهای تکانشی است.

فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است نتواند با احساسات شدید و نوسانات خلقی اش کنار بیاید. شاید در اکثر اوقات دچار احساس پریشانی و اضطراب باشد.

برای کنار آمدن با این احساسات ممکن است به خود آسیب زده یا از الکل و مواد مخدر استفاده کند و این امر می تواند در روابط فرد با دیگران تاثیر گذار باشد.

ممکن است برای طرد نشدن و جلوگیری از رها شدگی، تلاش فراوانی انجام دهد. شاید دست به خودکشی بزند، یا خشم شدید خود را به شکل نامناسب ابراز کند یا دچار احساس پوچی مداوم باشد.

خصوصیات کلی اختلال شخصیت مرزی به شرح زیرند:

  • رفتارهای تکانشی و پرخطر، مانند داشتن رابطه جنسی غیر ایمن، قمار یا پرخوری
  • تصویر ناپایدار یا شکننده از خود
  • روابط فراوان و ناپایدار
  • خلق و خوی بالا و پایین
  • خودکشی یا تهدید به خودزنی
  • ترس شدید از تنها بودن یا رها شدن
  • احساس پوچی مستمر
  • نمایش مکرر و شدید خشم

اختلال شخصیت نمایشی

اختلال شخصیت نمایشی

اختلال شخصیت نمایشی

این افراد اغلب به دنبال جلب توجه دیگران هستند.

عاشق این هستند که همیشه مرکز توجه دیگران قرار بگیرند و از اینکه دیگران آنها را نادیده بگیرند به شدت مضطرب و ناراحت می شوند.

ممکن است از ظاهر خود برای جلب توجه استفاده کنند. آنها می توانند به سرعت احساسات خود را تغییر داده یا در ابراز احساساتشان اغراق کنند.

خصوصیات کلی اختلال شخصیت نمایشی عبارت هستند از:

  • همیشه به دنبال جلب توجه دیگران هستند.
  • برای جلب توجه دیگران بیش از حد احساساتی و نمایشی هستند.
  • از برانگیختگی جنسی برای جلب توجه دیگران استفاده می کنند.
  • با قاطعیت صحبت می کنند ولی در واقع سخنانشان سطحی است و حقیقتی پشت صحبتهایشان وجود ندارد.
  • به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار می گیرند.
  • دارای احساسات سطحی و متغیرند.
  • نگرانی بیش از حد در مورد ظاهرشان دارند.
  • از داشتن روابط نزدیکتر با دیگران تصور غیر واقعی دارند.

درباره ی اختلال شخصیت نمایشی بیشتر بدانید »

اختلال شخصیت خودشیفته

اختلال شخصیت خودشیفته

اختلال شخصیت خودشیفته

فرد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته دارای حس خود بزرگ بینی، حق به جانب بودن، استفاده ابزاری از دیگران یا فقدان همدلی است. این افراد نیازمند دریافت تحسین دیگران هستند ولی با دیگران همدلی نمی کنند.

این افراد اهمیت بسزایی برای خودشان قائل اند. در مورد موفقیت خود خیال پردازی می کنند و خواهان توجه و تحسین دیگرانند.

تصور می کنند بیش از دیگران استحقاق دستیابی به چیزی را دارند. برای دستیابی به موفقیت، خودخواهانه رفتار می کنند. زیر پا گذاشتن و نادیده گرفتن احساسات دیگران از خصایص اخلاقی آنهاست. این افراد همیشه خود محور عمل می کنند.

خصوصیات کلی اختلال شخصیت خودشیفته عبارتند از:

  • این باور که همیشه از دیگران مهمتر و خاص ترند.
  • خیالبافی درباره قدرت، جذابیت و موفقیت خود
  • عدم درک نیازها و احساسات دیگران
  • اغراق در دستاوردها و یا استعدادهایشان
  • انتظار دریافت ستایش و تحسین مداوم از دیگران درباره خودشان
  • داشتن حس تکبر و غرور
  • حسادت به دیگران و یا اعتقاد به اینکه دیگران به آنها حسادت می کنند
  • استفاده ابزاری از دیگران

درباره ی اختلال شخصیت خودشیفته بیشتر بدانید »

اختلالات شخصیت دسته C:

این دسته اختلالات شخصیت معمولا با اضطراب همراه هستند. افرادی که دارای این اختلال شخصیت هستند اضطراب فراگیر و یا ترس را تجربه می کنند.

این دسته، شامل این اختلالات می باشد:

  1. اختلال شخصیت وابسته
  2. اختلال شخصیت اجتنابی
  3. اختلال شخصیت وسواسی- جبری

اختلال شخصیت وابسته

اختلال شخصیت وابسته

اختلال شخصیت وابسته

مهمترین ویژگی افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته، ترس از تنها بودن است.

اگر به اختلال شخصیت وابسته مبتلا هستید ، ممکن است به دیگران اجازه دهید مسئولیت بخشی از زندگی شما را به عهده گیرند. ممکن است از اعتماد به نفس پایینی برخودار باشید یا تنهایی قادر به انجام برخی از کارها نباشید. شاید نیازهای دیگران را در اولویت قرار می دهید.

افراد دارای اختلال شخصیت

افراد دارای اختلال شخصیت وابسته، نیازمند مراقبت هستند و دارای رفتار مطیع و چسبنده هستند. این افراد ممکن است در تصمیم گیری های روزمره بدون تایید گرفتن از دیگران دچار مشکل شوند.

خصوصیات کلی اختلال شخصیت وابسته:

  • وابستگی بیش از حد به دیگران و احساس نیاز به مراقبت
  • رفتار حاکی از فروتنی یا چسبندگی به دیگران
  • ترس از مراقبت از خود و ترس از تنهایی
  • عدم اعتماد به نفس، نیاز به مشاوره و تایید دیگران برای تصمیم گیری های کوچک
  • مشکل عدم اعتماد به نفس برای شروع یا انجام دادن پروژه ها به تنهایی
  • مشکل در ابراز مخالفت با دیگران و ترس از عدم تایید
  • ضروری دانستن شروع یک رابطه جدید هنگامی که یک رابطه رو به پایان است.
  • آستانه تحمل پایین

اختلال شخصیت اجتنابی

اختلال شخصیت اجتنابی

اختلال شخصیت اجتنابی

کسانی که به اختلال شخصیت اجتنابی دچار هستند، همیشه نگران قضاوت منفی از طرف دیگران هستند.

این ترس باعث می شود تا فرد در موقعیتهای اجتماعی، احساس آرامش و راحتی نکند. این افراد از اینکه مورد انتقاد قرار گیرند، بیزارند.

بسیار نگران و مضطرب هستند و از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند. این افراد در هنگام ابراز علاقه به دیگران نگرانند که مبادا درخواستشان از طرف فرد مقابل رد شود. این افراد از کمرویی رنج می برند و با ترس عدم کفایت روبرو هستند.

مبتلایان به این اختلال تمایلی ندارند که با افراد وارد رابطه شوند مگر اینکه از طرد نشدن و پذیرفته شدن خود اطمینان حاصل کنند. این افراد خود را از لحاظ اجتماعی افرادی نالایق و ناتوان می بینند.

خصوصیات کلی اختلال شخصیت اجتنابی عبارتند از:

  • حساسیت بیش از حد به انتقاد یا طرد شدن
  • احساس عدم کفایت، فرومایگی و غیر جذاب بودن
  • خودداری از انجام کارهایی که نیاز به تماس با افراد دارند.
  • ترسو و منزوی بودن
  • اجتناب از فعالیتهای جدید و ملاقات با افراد غریبه
  • کمرو بودن بیش از حد در موقعیتهای اجتماعی و روابط شخصی
  • ترس از مورد تایید واقع نشدن، شرمسار شدن یا مورد تمسخر قرار گرفتن

اختلال شخصیت وسواسی_جبری

اختلال شخصیت وسواسی-جبری

اختلال شخصیت وسواسی-جبری

این افراد دارای اشتغال ذهنی به نظم و ترتیب، کمالگرایی و کنترل گری هستند. فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی ممکن است بیش از حد روی جزئیات یا برنامه ها متمرکز شود.

این افراد بیش از حد کار می کنند و وقتی برای اوقات فراغت خود یا دوستانشان اختصاص نمی دهند. در اخلاق و ارزش هایشان انعطاف پذیری دیده نمی شود. آنها در محیطهای بهم ریخته و کثیف مضطرب می شوند. هر کاری را باید درست و دقیق انجام دهند و هیچ کاری را نیمه کاره رها نمی کنند.

ممکن است در مورد مسائل بسیار محتاطانه عمل کنند و وقت زیادی را به فکر کردن در مورد جزئیات اختصاص دهند. داشتن استانداردهای بالا در آنها ممکن است باعث بروز مشکل در کارهای روزانه شان شود. از نظر دیگران ممکن است این افراد کنترل گر به نظر برسند.

افرادی که دچار اختلال شخصیت وسواسی هستند با افرادی که دارای اختلال وسواس هستند، متفاوتند. اگر دچار اختلال شخصیت وسواس فکری باشید، ممکن است کارهایتان به نظر خودتان منطقی و درست باشد، در حالی که افراد دارای اختلال وسواس به غیر منطقی بودن کارهایشان تا حدی آگاهی دارند.

خصوصیات کلی اختلال شخصیت وسواسی- جبری:

  • اشتغال ذهنی در مورد جزئیات، نظم و ترتیب و قوانین
  • کمال گرایی بیش از حد که نتیجه آن اختلال در عملکرد و اضطراب است
  • تمایل به کنترل افراد، وظایف و موقعیتها و عدم توانایی در واگذاری وظایف
  • به دلیل تعهد بیش از حد به کار، از دوستان و فعالیتهای لذت بخش چشم می پوشد
  • عدم توانایی در دور ریختن اشیاء بلااستفاده یا بی ارزش
  • جدیت زیاد و لجباز بودن
  • غیر انعطاف پذیر بودن در مورد اخلاقیات و ارزشها
  • کنترل سخت
  • اگر دچار اختلال شخصیت وسواس فکری باشید، ممکن است کارهایتان به نظر خودتان منطقی و درست باشد، در حالی که افراد دارای اختلال وسواس به غیر منطقی بودن کارهایشان تا حدی آگاهی دارند.
  • خصوصیات کلی اختلال شخصیت وسواسی- جبری:
  • اشتغال ذهنی در مورد جزئیات، نظم و ترتیب و قوانین
  • کمال گرایی بیش از حد که نتیجه آن اختلال در عملکرد و اضطراب است
  • تمایل به کنترل افراد، وظایف و موقعیتها و عدم توانایی در واگذاری وظایف
  • به دلیل تعهد بیش از حد به کار، از دوستان و فعالیتهای لذت بخش چشم می پوشد
  • عدم توانایی در دور ریختن اشیاء بلااستفاده یا بی ارزش
  • جدیت زیاد و لجباز بودن
  • غیر انعطاف پذیر بودن در مورد اخلاقیات و ارزشها
  • کنترل سخت بودجه و خسیس بودن در هزینه ها

سالگرد طلایی

پنجاهمین سالگرد ازدواج، همچنین به عنوان سالگرد طلایی شناخته می شود، نقطه عطفی برای جشن گرفتن است – و به درستی! … هدیه مدرن و سنتی پنجاهمین سالگرد طلایی است که نمادی از رفاه، قدرت، خرد و عشق مادام العمر است. پنجاه سالگی چه نام دارد؟

50th Anniversary – Gold

پنجاهمین سالگرد ازدواج یک زوج با عشق به عنوان سالگرد طلایی آنها شناخته می شود. این اصطلاح برای نشان دادن ارزشمندی گذراندن سال‌های ارزشمند با هم ابداع شد و هدایای سنتی سالگرد طلایی از طلا ساخته می‌شد. آیا سالگرد طلایی 50 سال است؟ نام های سنتی برای برخی از آنها وجود دارد: ب

ه عنوان مثال، پنجاه سال ازدواج ” سالگرد ازدواج طلایی “، “سالگرد طلایی” یا “عروسی طلایی” نامیده می شود. برای پنجاهمین سالگرد ازدواج چه هدیه ای می دهید؟ تم سنتی هدیه 50 سالگی طلا است. هدایای جواهرات طلا معمولاً از یک همسر به همسر دیگر داده می شود،

اگرچه گاهی اوقات اعضای بسیار نزدیک خانواده مانند کودکان بالغ نیز طلا هدیه می دهند. 50 سالگی ازدواج چیست؟ درباره پنجاهمین سالگرد ازدواج پنجاهمین سالگرد طلایی ازدواج یکی از ارجمندترین نقاط عطف در زندگی زناشویی است. و درست است، زیرا این جشن نادر برای هر زوجی است. نماد پنجاهمین سالگرد ازدواج طلاست … همه ویژگی هایی که برای 50 سال دوام یک ازدواج ضروری است… سخت ترین سال ازدواج چیست؟ به گفت

ه Aimee Hartstein

، درمانگر رابطه، LCSW، همانطور که مشخص است، سال اول واقعاً سخت ترین سال است – حتی اگر قبلاً با هم زندگی کرده باشید. در واقع، اغلب مهم نیست که چندین سال با هم بوده اید، شروع زندگی زناشویی هنوز دشوار است. برای پنجاهمین سالگرد چه رنگی می پوشید؟ چهل و پنجمین سالگرد: قرمز یاقوت کبود. پنجاهمین سالگرد: طلا. ۵۵مین سالگرد: زمرد سبز. شصتمین سالگرد: الماس سفید. چند درصد از زوج های متاهل به 50 سالگی می رسند؟

تا همین اواخر، اداره سرشماری ایالات متحده ازدواج و طلاق را به عنوان بخشی از بررسی جمعیت فعلی پیگیری می کرد و طبق گزارش سال 2009 آنها، تنها 6 درصد از زوج های متاهل به سالگرد طلایی یا 50 سالگی خود می رسند. آیا برای پنجاهمین سالگرد ازدواج از ملکه کارت می گیرید؟ سالگرد الماس کدام است؟ هفتاد و پنجمین سالگرد الماس اصلی است و شصتمین سالگرد زمانی به آن اضافه شد که ملکه ویکتوریا (پادشاه امپراتوری انگلیس) جشن الماس خود را در شصتمین سالگرد به سلطنت رسیدن در سال 1897 جشن گرفت. موضوع پنجاهمین سالگرد چیست؟ بیشتر تم های پنجاهمین سالگرد ازدواج حول یک طرح رنگی شکل می گیرند که دکور، کیک سالگرد ازدواج و دعوت نامه ها را راهنمایی می کند. از آنجایی که طلایی رنگ رسمی پنجاهمین سالگرد ازدواج است، باید طلایی را به عنوان رنگ اصلی خود انتخاب کنید و آن را با رنگ دیگری برای تکمیل دکوراسیون خود ست کنید. کسی 100 سالگرد ازدواج داشته؟ باگوان سینگ 120 ساله است و نام همسرش دان کاور، 122 ساله است.

اخیراً هر دوی آنها صدمین سالگرد ازدواج خود را با خانواده جشن گرفتند. … تاریخ تولد او در کارت Aadhar 1 ژانویه 1900 است، اما طبق ادعای او در سال 1898 و همسرش Dhan Kaur در سال 1896 متولد شده است. دوره 25 ساله چیست؟ یک دوره 25 ساله یک ” نسل” است. چرا 50 سالگرد طلایی است؟ پنجاهمین سالگرد ازدواج به این دلیل نامیده می شود که یک سنت باستانی از شوهر خواسته می شد در پنجاهمین سالگرد ازدواج خود یک گردنبند، گلدسته یا تاج گل طلایی به همسر محبوب خود بدهد . نماد “طلا” نشان دهنده سلامت و قدرت ازدواج است. طلا نشان دهنده سلامت و موفقیت است. چگونه والدین پنجاهمین سالگرد ازدواج خود را جشن می گیرند؟ 7 ایده برتر برای جشن گرفتن پنجاهمین سالگرد والدینتان ترتیب یک مهمانی قابل توجه. … غذاها و نوشیدنی های خوشمزه را سفارش دهید. … همه عزیزانتان را با کمال تعجب دعوت کنید. … هدایای ایده آل برای زوج ها. … دکور مکان با تم مسحور کننده. … یک سفر غافلگیرکننده برنامه ریزی کنید. در عروسی چه رنگ هایی نپوشید؟ رنگ هایی که نمی توانید در مراسم عروسی بپوشید سفید. سفید یا عاج. تمام مشکی. تمام قرمز. طلا. بیش از حد درخشان یا به شدت فلزی. رنگ لباس ساقدوش.

رنگ لباس مادر عروس یا داماد. چگونه باید برای جشن 50 سالگی لباس بپوشم؟ یک مراسم کراوات مشکی نیاز به یک لباس مجلسی رسمی‌تر و بلند دارد ، در حالی که یک لباس کوکتل می‌تواند به اندازه کافی مهمانی کوکتل پنجاهمین سالگرد را زیبا کند. افراد کوچک باید یک لباس با کمر امپراتوری یا یک لباس با دامن کوتاه و کامل برای تأکید بر قد انتخاب کنند. چرا زوج های مسن در تخت های جداگانه می خوابند؟ این اعلامیه ممکن است صحت نداشته باشد، اما برای تقریباً یک قرن بین دهه‌های 1850 و 1950، تخت‌های مجزا به عنوان گزینه‌ای سالم‌تر و مدرن‌تر از دو نفره برای زوج‌ها تلقی می‌شد، با پزشکان ویکتوریایی هشدار می‌دهند که استفاده از تخت مشترک باعث می‌شود افراد ضعیف‌تر بخوابند. برای تخلیه نشاط قویتر . طلاق در چه سالی از ازدواج بیشتر است؟

در حالی که مطالعات طلاق بی‌شماری با آمار متناقض وجود دارد، داده‌ها به دو دوره در طول ازدواج اشاره می‌کنند که طلاق‌ها رایج‌ترین آنهاست: سال‌های 1 تا 2 و سال‌های 5 تا 8. از این دو دوره پرخطر، به‌ویژه دو سال وجود دارد که متداول‌ترین سال‌های طلاق هستند – سال‌های 7 و 8 . 5 مرحله ازدواج چیست؟ مراحل پنج گانه ازدواج مرحله 1 – مرحله عاشقانه. این مرحله همچنین به عنوان مرحله خواستگاری یا مرحله فانتزی شناخته می شود و می تواند بین 2 ماه تا 2 سال طول بکشد

https://lwvworc.org/what-is-a-fifty-year-anniversary

. … مرحله 2 – مرحله سرخوردگی. … مرحله 3 – مرحله مبارزه قدرت. … مرحله 4 – مرحله ثبات. … مرحله 5 – مرحله تعهد. نماد 10 سال ازدواج چیست؟ نماد مدرن برای 10 سالگرد چیست؟ هدیه مدرن برای 10 سالگرد الماس است که نشان دهنده زیبایی و قدرت عشق شما و ارزش رابطه پایدار شما است. آیا همسران برای سالگرد همسرشان هدیه می خرند؟

اگر متاهل یا شریک هستید، خوشحال خواهید شد که بدانید به احتمال زیاد یک هدیه سالگرد از معشوق خود دریافت خواهید کرد. تقریباً سه چهارم (74.2٪) از افراد متاهل هدایای سالگرد شریک زندگی خود را می خرند، 20٪ فقط گاهی اوقات و 6٪ اصلاً. نماد 7 سال ازدواج چیست؟ نمادهای کلیدی نشان دهنده هفتمین سالگرد ازدواج شما مس و پشم هستند که هر دو به دلیل تولید گرما شناخته شده اند. این عناصر با برجسته کردن گرما، راحتی، ایمنی و امنیت، مطمئناً مواد لازم (و ضروری) برای تحکیم یک ازدواج سالم و پایدار هستند

.دهید؟

سوالات مشابه

سوالات رایج

منبع https://lwvworc.org/what-is-a-fifty-year-anniversary ..

مهاجرت به کانادا

سطوح مختلف هشدار در کبک در حال اجرا است. برای جزئیات بیشتر با اقدامات بهداشتی که در منطقه شما اعمال می شود مشورت کنید. همچنین می توانید از تمام اطلاعات مربوط به COVID-19 مشورت کنید .

  1. خوش آمدی  

مهاجرت

زبان فرانسه را بیاموزید ، به کبک مهاجرت کنید ، به یک سفر تحصیلی بروید و برای ادغام کمک بگیرید.

برنامه های مهاجرتی برای کارگران واجد شرایط برای انتخاب شغل مهاجرت دائم به کبک ، درخواست انتخاب کنید.صفحه را ببینید 

اهمیت زبان فرانسه در کبک برای مهاجرت به کبک زبان فرانسه بدانید و از ارائه دوره های دولتی مطلع شوید.صفحه را ببینید 

مستقر شوید و با آن ادغام شوید کبک اطلاعات و مشاوره برای تسهیل ورود مهاجران منتخب کبک.صفحه را ببینید 

خدمات ادغام برای مردم زنان مهاجر برای مشاوره و خدمات پشتیبانی رایگان با نماینده کمک ادغام تماس بگیرید.صفحه را ببینید 

هفته جلسات کبک بین فرهنگی SQRI سهم تنوع در توسعه کبک را برجسته می کند ، گفت وگو را تشویق می کند و تقریب بین فرهنگی را تشویق می کند.صفحه را ببینید 

یک نفر را استخدام کنید مهاجر از پتانسیل مهاجران برای برآوردن نیازهای نیروی کار خود استفاده کنید.صفحه را ببینید 

رتبه بندی صفحه

آیا اطلاعات موجود در این صفحه برای شما مفید بود؟آرهخیربه ما در بهبود.Québe.caکمک کنید

پیمایش پاورقی Québec.ca

اطلاعات و خدمات

دولت

با ما تماس بگیرید

ما را دنبال کنید

دانشگاه مک مستر در کانادا صندوق بورسیه تحصیلی را برای قدردانی از یکی از دانشجویان درخشان و با استعدادشان خانم سارا اتحادالحق ، که اخیراً در یک تصادف رانندگی درگذشت ، ایجاد کرده است. این بورس تحصیلی از دانشجویی واجد شرایط که به تشخیص دانشگاه نیاز به بورسیه دارد ، پشتیبانی می کند.

همه مشارکت ها از دانشگاه مک مستر رسید دریافت می کنند و مشمول مالیات است.

دانشگاه از شما استقبال می کند با دنبال کردن این لینک بابت این هدف شایسته حمایت کنید.

The university welcomes you to support this worthy cause by following this link.

http://alumni.mcmaster.ca/s/1439/ifundmac/project.aspx…

شعری زیبا

شعری زیبا مخصوص ایام صیام با صدای روحنوازی از بانو قطبی باز آمد زمان عاشقی عاشقانه بر در کوی تو من زانو زنم باز کن در آن که بر درگاه تو شوریده افتاده منم

باز هم شد موسم روزه  ز جنس تقدیس شد پیراهنم باز کن در که پر کردم گل امید را در دامنم ماه روزه با عبادت در کنارت، روح از فرط سرور پر میزند از این تنم باز هم، باز هم در را برویم باز کن

باز هم آمدم ، در میزنم  هم گنه بخشا و هم فضلت عطا کن ای صنم جز به درگاهت کجا باشد من درمانده  مسکن، مأمنم باز کن در، باز کن در که با راز و نیاز ، بر درگهت زانو زنم 

ماه روزه ماه شکر است ای شه خوبان ای که طوق عشق تو بر گردنم گر که هرگز نیستم من لایق این فضل و مهر بیکران لیک باز کن در ، لیک باز کن در ای مونسم ای مأمنم ای ز تو جان و تنم

باز آمد زمان عاشقی  عاشقانه بر در کوی تو من زانو زنم آن که بر درگاه تو شوریده افتاده، منم باز کن در ، باز کن در ، ای مونسم ای مأمنم ای ز تو جان و تنم  ای که طوق عشق تو بر گردنم

باز کن در ای ز تو جان و تنم  ای مونسم، ای مأمنم متن شعر برگرفته از کانال «آثار قلم اعلی»⬇️  https://t.me/ASAR_QALAM_ALA https://youtu.be/bmqAqk8m_1g

https://t.me/tolo_e_carmel برخی از احکام

روزه روزه داری بر هر بهائی مکلّفی که بالای پانزده سال تمام دارد، واجب است. روزه داری، از طلوع آفتاب تا غروب آن واقع می شود. “کفّوا انفسکم عن الاکل و الشرب من الطلوع الی الافول ایّاکم ان یمنعکم الهوی عن هذا الفضل الذّی قدّر فی الکتاب.”  کتاب اقدس- آیه ۴۷ 《نفوس خود را از خوردن و آشامیدن از طلوع تا غروب بر حذر دارید. مبادا که هوی و هوس شما را از این فضل که در کتاب مقدّر شده، منع نماید》

شرایطی که در آن افراد از انجام این فریضه روحانی معاف شده اند.  عبارتند از: بیماری، مسافرت (البته با شروط ویژه)، زنان در دوران بارداری، شیردهی و حین بروز عادت، سنّ هَرَم (سالمندان بالای هفتاد سال)، افرادی که به مشاغل شاقّه اشتغال دارند. “لیس علی المسافر و المریض و الحامل و المرضع حرج عفی الله عنهم فضلاً من عنده انه لهوالعزیز الوهاب”  کتاب اقدس-آیه ۴۴

《بر مسافر و مریض و حامله و شیرده حرجی نیست. خداوند عفو کرده است آنها را فضلی از جانبش که اوست عزیز و وهّاب》 “براستی می گویم از برای صوم و صلات عندالله مقامی است عظیم و لکن در حین صحت فضلش موجود و عند تکسّر عمل به آن جایز نه این است حکم حق جل جلاله از قبل و بعد طوبی للسامعین و السامعات و العاملین و العاملات” 

حضرت بهاءالله-رساله سوال و جواب- گنجینه حدود و احکام- ص۴۷ “من کان فی نفسه ضعف من المرض او الهرم عفی الله عنه فضلاً من عنده انه لهوا الغفور الکریم . کتاب اقدس-آیه ۲۴ (کسی که در بدنش ضعفی از بیماری و یا هَرَم (هفتاد سال به بالا) دارد، خداوند او را عفو کرده است به فضلی که از جانبش است براستی اوست بخشنده و کریم.) “قد عفی الله عن النساء حین ما یجدن الدّم الصوم و الصلة و لهنّ ان یتوضأن و یسبحنّ خمساًو تسعین مرّة من زوال الی الزوال سبحان الله ذی الطلعة و الجمال هذا ما قدّر فی الکتاب ان انتم من العالمین  کتاب اقدس- آیه۳۱ (خداوند عفو کرده است بر زنان هنگام بروز عادت (قاعدگی)، روزه و نماز را بر آن هاست که وضو بگیرند و هنگام ظهر، در تسبیح پروردگار نود و پنج مرتبه بگویند پاک و منزّه است خداوندی که صاحب طلعت و زیبایی است، این است آنچه در کتاب مقدّر شده است اگر از دانایان باشید.)  در صورتی که ایّام محرّمه (مانند اعیاد یا روز شهادت حضرت باب) در این ماه واقع شود، روزه در آن روز واجب نیست. ” اگر عید مولود و یا مبعث در ایام صیام واقع شود حکم صیام در آن یوم مرتفع است”  حضرت بهاءالله- رساله سوال و جواب- کنجینه حدود و احکام-ص ۴۹  برای تمام کسانی که به دلیلی از روزه داری معاف هستند، قناعت و ستر در این ایّام به احترام حکم الله واجب است. حضرت بهاءالله در رساله سوال و جواب در خصوص حکم روزه کسانی که به اعمال شاقه اشتغال دارند می فرمایند: ” صیام نفوس مذکوره عفو شده ولکن در آن ایام، قناعت و ستر لِاَجل احترام حکم الله و مقام صوم، اولی و اَحَبّ.”  گنجینه حدود و احکام – ص۴۶

ایام ها چیست

اساس تقویم بهائی، سال شمسی است گرچه از آن تعبیر به سال بدیع می‌شود که ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و تقریباً ۵۰ دقیقه است. تقویم بدیع شامل نوزده ماه نوزده روزه است که جمعاً ۳۶۱ روز می‌شود. چهار روز باقی مانده که در سال‌های کبیسه پنج روز می‌گردد، به «ایّام هاء» مشهور است. ارزش  حرف “هاء” به حساب ابجد، پنج است که با حدّ اعلای ایام زائده مطابق است.  در آثار بهائی حرف هاء مبیّن معانی روحانی عمیق و متعددی است و از جمله رمزی از هویّت الهیه است. ایام هاء دقیقاً قبل از ماه روزه در دین بهائی قرار دارد.این ایام طلاعی اختصاص به جشن و سرور دارد.  حضرت بهاءالله به پیروان خود امر فرموده اند که ایام هاء را با وجد و سرور به برگزاری ضیافات و انفاق به فقرا و نیازمندان اختصاص دهند.

  حضرت ولی امرالله می فرمایند که ایام هاء مخصوص مهمان نوازی و اعطاء هدایا و از این قبیل موارد می باشد. ایام هاء در دیانت بهائی از جایگاه رفیع و بی بدیلی برخوردار است و ادعیه و مناجات هایی مخصوص این ایام از قلم حضرت بهاءالله نازل گردیده است که بهائیان در این ایام به تلاوت آنها می پردازند. در هر سال بهائی ۹ روز به نام ایام محرمه وجود دارد که در آن روزها بهائیان کار اداری، مالی و تجاری را تعطیل می‌کنند.

به عبارتی دیگر ایام ها یعنی ایام به کام

نگاهی به اسرائیل

 اما راز قدرت یهودیان چیست؟ تعداد ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺟﻬﺎﻥ: 14 میلیون ﻧﻔﺮ 6 میلیون ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ 6 میلیون ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺁﺳﯿﺎ 2 میلیون ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﯾﮑﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ ﺟﻤﻊ ﮐﻞ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ: ﯾﮏ میلیارد ﻭ ﻧﯿﻢ ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺁﺳﯿﺎ ﻭ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ 400 میلیون ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ 44 ﻣیلیون ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺍﺭﻭﭘﺎ 5 میلیوﻥ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭘﻨﺞ ﻧﻔﺮ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ، یک نفر در حوزه کشور های  ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ زندگی می کند. یعنی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﺮ ﯾﻬﻮﺩﯼ 107 ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ 14 میلیون ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻭ ﻧﯿﻢ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪ ﺗﺮﻧﺪ؟! ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﭼﺮﺍ؟ ﺍﺯ ﺳﻨﺎﺭﯾﻮﻫﺎﯼ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﮕﻮﯾﯿﺪ ﮐﺎﺭ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺍﮔﺮ ﻫﻢ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ  ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ ﭼﺮﺍ؟! ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻪ ﻧﻔﻮﺫﯼ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ  ﺩﻭﻟﺘﻬﺎﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟! ﭼﺮﺍ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻧﻔﻮﺫ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﻟﺘﻬﺎ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ؟! ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﻔﻮﺫ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﺑﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﭼﺮﺍ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﻧﻔﻮﺫ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﺑﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﺳﺖ؟! ﻧﺘﯿﺠﻪ: ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺳﺎﯾﺮ ﻗﺪﺭﺗﻬﺎ ﻋﻠﺖ ﻗﺪﺭﺕ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻌﻠﻮﻝ ﻗﺪﺭﺕ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺑﻌﺪﯼ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻫﻢ ﻣﯽﺍﻧﺠﺎﻣﺪ. ﭼﺮﺍ ؟! به چندین ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﻌﺎﺻﺮ: آﻟﺒﺮﺕ ﺍﻧﺸﺘﯿﻦ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺯﯾﮕﻤﻮﻧﺪ ﻓﺮﻭﯾﺪ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮐﺎﺭﻝ ﻣﺎﺭﮐﺲ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﭘﻞ ﺳﺎﻣﻮﺋﻠﺴﻮﻥ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻣﯿﻠﺘﻮﻥ ﻓﺮﺩﻣﻦ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺭﺷﺘﻪ ﭘﺰﺷﮑﯽ: ﻣﺨﺘﺮﻉ ﺳﻮﺯﻥ ﺳﻮﺭﻧﮓ، ﺑﻨﯿﺎﻣﻦ ﺭﻭﺑﻦ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮐﺎﺷﻒ ﻭﺍﮐﺴﻦ ﻓﻠﺞ ﺍﻃﻔﺎﻝ، ﯾﻮﻧﺎﺱ ﺳﺎﻟﮏ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮐﺎﺷﻒ ﺩﺍﺭﻭﯼ ﺿﺪ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺧﻮﻥ، ﮔﺮﺗﺮﻭﺩ ﺍﻟﯿﻮﻥ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮐﺎﺷﻒ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﯾﺮﻗﺎﻥ (ﺯﺭﺩﯼ) ﺑﺮﻭﺥ ﺑﻠﻮﻣﺒﺮﮒ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮐﺎﺷﻒ ﺩﺍﺭﻭﯼ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﺮﺽ ﺳﻔﻠﯿﺲ، ﭘﻞ ﺍﻟﺮﯾﺦ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮐﺎﺷﻒ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺍﻣﺮﺍﺽ ﻋﻀﻼﻧﯽ، ﺍﻟﯿﻪ ﻣﺘﭽﯿﻨﮑﻮﻑ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮐﺎﺷﻒ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻏﺪﺩ ﺗﺮﺷﺤﯽ ﺩﺍﺧﻠﯽ، ﺁﻧﺮﻭ ﺷﻠﯽ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﺗﺮﺍﭘﯽ، ﺁﺭﻭﻥ ﺑﮏ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮐﺎﺷﻒ ﻗﺮﺹ ﺿﺪ ﺣﺎﻣﻠﮕﯽ، ﺟﻮﺭﺝ ﭘﯿﻨﺎﮐﻮﺱ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺷﻨﺎﺳﺎﺋﯽ ﭼﺸﻢ ﺑﺸﺮ، ﺝ ﻭﺍﻟﺪ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺷﻨﺎﺳﺎﺋﯽ ﺑﭽﻪ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭ، ﺍﺳﺘﺎﻧﻠﯽ ﮐﻮﻫﻦ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺩﯾﺎﻟﯿﺰ ﻗﻠﻮﻩ ﻫﺎ، ﻭﯾﻠﯿﻢ ﮐﻠﻮﻓﮑﺎﻡ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺑﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺟﻮﺍﯾﺮ ﻧﻮﺑﻞ : ﺩﺭ 150 ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ، 14 ﻣﻠﯿﻮﻥ ﯾﻬﻮﺩﯼ 180  ﺟﺎﯾﺰﻩ ﻧﻮﺑﻞ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ! ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﯾﮏ میلیارد ﻭ ﻧﯿﻢ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ 3 مسلمان ﺟﺎﯾﺰﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍند ﺍﺧﺘﺮﺍﻋﺎتی که ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﺍ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﺳﺎﺧﺖ: ﭼﯿﭙﻬﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺩﺳﺘﮕﺎﻫﻬﺎﯼ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯿﮑﯽ، ﺍﺳﺘﺎﻧﻠﯽ ﻧﺰﻭﺭ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺭﺁﮐﺘﻮﺭ ﺍﺗﻤﯽ ﺯﻧﺠﯿﺮﻩ ﺍﯼ، ﻧﺌﻮ ﺳﺰﯾﻠﻨﺪ، ﯾﻬﻮﺩﯼ کابل نوری، پیتر شولتز یهودی ﭼﺮﺍﻏﻬﺎﯼ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﺋﯽ، چارلز ﺁﻟﺪﺭ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻓﻮﻻﺩ ﺿﺪ ﺯﻧﮓ، ﺑﻨﻮ ﺍﺷﺘﺮﺍﻭﺱ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻓﯿﻠﻢ ﻧﺎﻃﻖ ﺑﺎ ﺻﺪﺍ، ﺍﯾﺰﺍﺩﻭﺭ ﮐﯿﺲ، ﯾﻬﻮﺩﯼ میکروفن تلفن، ﺍﻣﯿﻞ ﺑﺮﻟﯿﻨﺮ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺿﺒﻂ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﺘﺤﺮﮎ ﻭﯾﺪﺋﻮ ﭼﺎﺭﻟﺰ ﺟﯿﻨﺰﺑﺮﮒ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻧﻔﻮﺫ ﺑﺮ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﯽ ﺟﻬﺎﻧﯽ: ﻓﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎ ﯼ ﻣﺎﺭﮎ ﻣﺸﻬﻮﺭ ” ﭘﻮﻟﻮ ” ﺭﺍﻟﻒ ﻟﻮﺭﻥ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺗﻮﻟﯿﺪﺍﺕ ﻧﻮﺷﯿﺪﻧﯽ ” ﮐﻮﮐﺎﮐﻮﻻ ” ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻟﻮﯾﺲ ﺟﯿﻦ، ﻟﻮﯼ ﺍﺷﺘﺮﺍﻭﺱ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺍﺳﺘﺎﺭ ﺑﺮﻭﮎ، ﻫﻮﺍﺭﺩ ﺷﻮﻟﺘﺰ، ﯾﻬﻮدی ﮔﻮﮔﻞ، ﺳﺮﺟﯽ ﺑﺮﯾﻦ، ﯾﻬﻮﺩﯼ، ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﻫﺎﯼ ﺷﺮﮐﺖ “ﺩﻝ” ﻣﯿﺸﻞ ﺩﻝ، ﯾﻬﻮﺩﯼ دنکی، ﺩﻭﻧﺎ ﮐﺎﺭﻥ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺑﺎﺳﮑﯿﻦ ﻭ ﺭﺍﺑﯿﻨﺰ، ﺍﯾﺮﻭ ﺭﺍﺑﯿﻨﺰ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺩﺍﻧﮑﯿﻦ ﺩﻭﻧﺎﺕ ﻧﻮﻋﯽ ﺗﻨﻘﻞ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﺋﯽ ﺑﯿﻞ روزنبرگ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻭ… ﻧﻔﻮﺫ ﺩﺭ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ: ﻫﻨﺮﯼ ﮐﯿﺴﯿﻨﺠﺮ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺭﯾﭽﺎﺭﺩ ﻟﻮﯾﻦ ﺭﺋﯿﺲ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﯾﻞ، ﯾﻬﻮﺩﯼ آلن گرینزپن ﺭﺋﯿﺲ ﻓﺪﺭﺍﻝ ﺭﺯﺭﻭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮊﻭﺯﻑ ﻟﯿﺒﺮﻣﻦ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻣﺎﺩﻟﯿﻦ ﺍﻟﺒﺮﺍﯾﺖ، ﯾﻬﻮﺩﯼ گاسپر واینبرگر، وزیر دفاع آمریکا، یهودی ﻣﺎﮐﺰﯾﻢ ﻟﯿﻮﯾﻨﻮ، ﻭﺯﯾﺮﺧﺎﺭﺟﻪ ﺷﻮﺭﻭﯼ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺩﺍﻭﯾﺪ ﻣﺎﺭﺷﺎﻝ، ﻧﺨﺴﺖ وزیر ﺳﻨﮕﺎﭘﻮﺭ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺍﺳﺤﻖ ﺍﺳﺤﻖ، ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭ ﮐﻞ ﺍﺳﺘﺮﺍﻟﯿﺎ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺑﻨﯿﺎﻣﻦ ﺩﯾﺰﺭﺍﺋﻠﯽ، ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﯾﻮﮔﻨﯽ ﭘﯿﺮﻣﺎﮐﻒ، ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﺭﻭﺳﯿﻪ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺑﺮﯼ ﮔﻠﺪ ﻭﺍﺗﺮ، ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﺋﯽ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺟﻮﺭﺝ ﺳﻤﭙﺎﺋﻮ، ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﭘﺮﺗﻘﺎﻝ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻫﺮﺏ ﮔﺮﯼ، ﻣﻌﺎون ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﮐﺎﻧﺎدﺍ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻣﯿﺸﻞ ﻫﻮﺍﺭﺩ، ﻭﺯﯾﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺑﺮﻭﻧﻮ ﮐﺮايسكى ، ﺻﺪﺭ ﺍﻋﻈﻢ ﺍﺗﺮﯾﺶ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺭﺍﺑﺮﺕ ﺭﻭﺑﯿﻦ، ﻭﺯﯾﺮ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻭ… ﺭﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺟﻬﺎﻧﯽ: سى ﺍﻥ ﺍﻥ، ﻭﻟﻒ ﺑﻠﯿﺘﺰ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺑﺎﺭﺑﺎﺭﺍ ﻭﺍﻟﺘﺮﺯ ﺍﺯ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺁى ، بى ، سى ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺍﻭﺟﯿﻦ ﻣﺎﯾﺮ، ﻭﺍﺷﻨﮕﺘﻦ ﭘﺴﺖ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻫﻨﺮﯼ ﮔﺮﻭﻧﻮﺍﻟﺪ، ﻣﺠﻠﻪ ﺗﺎﯾﻢ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮐﺎﺗﺮﯾﻦ ﮔﺮﺍﻫﺎﻡ، ﻭﺍﺷﻨﮕﺘﻦ ﭘﺴﺖ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮊﻭﺯﻑ ﻟﯿﻠﺪ، ﻧﯿﻮﯾﻮﺭﮎ ﺗﺎﯾﻤﺰ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻣﺎﮐﺲ ﻓﺮﺍﻧﮑﻞ، ﻧﯿﻮﯾﻮﺭﮎ ﺗﺎﯾﻤﺰ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺭﺍﺑﺮت ﻣﺮﺩﺍﮎ، ﺻﺎﺣﺐ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﺳﺎﻧﻪﺍی fox ﻣﻮﺳﺴﺎﺕ ﺑﺸﺮ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ: ﺟﻮﺭﺝ ﺳﻮﺭﻭﺱ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻭﺍﻟﺘﺮ ﺍﻧﻨﺒﺮﮒ، ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺗﺸﮑﻠﻬﺎﯼ ﺻﻨﻔﯽ ﻭ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ، ﺑﺎﻟﻎ ﺑﺮ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﻫﻔﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻭ  ﻣﻮﺳﺴﻪ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺩﺭ ﭼﻨﺪﯾﻦ NGO ﻭ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﻋﻀﻮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﻫﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﻭ NGO ﻋﻀﻮ ﺍﺳﺖ؟ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺧﻮﺩ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻧﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﺩﺭﺳﯽ ﺑﯽ ﺛﻤﺮ ﻭ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﺍ… اگر می خواهید آنها را شکست دهید وارد جنگ علم شوید نه شعار مرگ‌ گفتن📚 📚ولی بهتر است در فکر شکست دادن کسی نباشیم، بلکه  در فکر آگاهی ، آزادی و  بهتر ساختن خودمان باشیم. منصور رضوی ۱۷/ ۹/ ۱۳۹۹- سقز  @gal2555 ﺑﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺟﻮﺍﯾﺮ ﻧﻮﺑﻞ : ﺩﺭ 150 ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ، 14 ﻣﻠﯿﻮﻥ ﯾﻬﻮﺩﯼ 180  ﺟﺎﯾﺰﻩ ﻧﻮﺑﻞ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ! ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﯾﮏ میلیارد ﻭ ﻧﯿﻢ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ 3 مسلمان ﺟﺎﯾﺰﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍند

چرا بهائی هستم ؟ فاضل غیبی بهائی

بهائی بودن بسیار آسان است. نخست بدین دلیل که هیچکس حق ندارد، به شما بگوید، چگونه بهائی باشید.

هر کس مجاز است بر پایۀ درک و به برداشت شخصی خود بهائی باشد. البته این ابتکار جدیدی نیست و برای نخستین بار در تاریخ، مارتین لوتر بود که خواست هرکس بتواند بدون دخالت کشیش، برداشت خود از کتاب مقدس   را زندگی کند. مطلب مهم دیگر که بهائی بودن را آسان می‌کند، این است که کاری به دیگر فعالیت ها و زمینه‌های شناخت ندارد.

می‌دانیم که دین تا همین چند سده پیش در همه جای دنیا (و هنوز هم در همۀ کشورهای عقب‌مانده) در همۀ زمینه‌های زندگی از دانش و هنر گرفته تا فلسفه و سیاست تعیین تکلیف می‌کرد. تا آنکه در اروپا و کم کم در دیگر کشورهای پیشرفته، به پیشوایی علوم طبیعی، دامنۀ دخالت دین محدود شد و پس از علم، هنر و فلسفه نیز استقلال خود را به کرسی نشاندند.

بهائیت، با توجه به این دستاورد بزرگ، نه تنها استقلال سه زمینۀ دیگر شناخت را   می‌پذیرد، بلکه دانش‌پژوهی، هنرورزی و اندیشۀ فلسفی را (بدون توجه به پیامدهای غیرقابل پیش‌بینی آنها) تشویق می‌کند، زیرا وظیفۀ دین را نه پاسخگویی به مشکلات علمی و یا پرسش‌های فلسفی، بلکه برآوردن نیازی مهم در محدوده‌ای مشخص می‌داند. بنابراین از نظر بهائیت، شهروند شایسته کسی است که در هر چهار زمینۀ علم، هنر، فلسفه و دین نسبتاً آگاه باشد و بدون واهمه از نظارت مذهبی در هر رشتۀ دلخواه فعالیت کند. روشن است که در چنین موقعیتی انسان از احساس آزادی سرشاری برخوردار می‌شود که برای نسل‌های گذشته قابل تصور نبود. تا بحال تصور می‌شد که دین مقوله‌ای است که باورهای انسان دربارۀ آفرینش و معنای هستی را تعیین می‌کند.  اما، همانطور که اشاره شد، شما از نظر بهائی مختارید در ضمیر نهفتۀ خود به هرچه می خواهید باور داشته باشید، اما اگر بخواهید باور خود را بیان کنید، نباید به مرزهای دانش و خرد تجاوز کنید. به عبارت دیگر، از باوری دفاع نکنید که با عقل و علم در تضاد باشد. از جمله مقولات مشترک ادیان، «نیایش» است. گفتن ندارد که «نیایش» در همۀ ادیان (سوای اعمال خرافی) نقشی بنیادی دارد و همۀ معابد و بطور کلی دستگاه «روحانیت» بدین تصور شکل گرفته است که مؤمنان با توسل به نیایش می توانند  «مقدسات» را وادار کنند آرزوهای آنان را برآورند و یا بلایا را دور کنند. جای شگفتی است که این تصور از دوران بدویت تا به امروز برجا مانده است. البته در دوران بدویت تصور اینکه می‌توان به کمک مراسمی بر نیروهای طبیعی تأثیر گذاشت، خدمت بزرگی بود که دین به پیدایش علم کرد، زیرا که بشر در قدم بعدی کوشید با شناخت قوانین حاکم بر پدیده های طبیعی، آنها را به خدمت بگیرد. به هر حال، از وظایف روشنفکری و روشنگری در دنیای امروز یکی همین است که برای توده‌های مذهب‌زده روشن کند، بر طبیعت و واقعیت هستی، نظامی از قوانین حاکم است که حتی «اگر خدا هم بخواهد» قابل تغییر نیست، زیرا  کوچکترین تغییری در کوچکترین جزء آن به فروپاشی کل سیستم خواهد انجامید. با اینهمه «نیایش» نمونۀ خوبی است که می‌تواند تفاوت برداشت نوین از مقولات دینی را نشان دهد. بدین معنی که اگر خردمندانه بیاندیشیم به هیچوجه نباید انتظار داشت که با نیایش چیزی عوض شود. از سوی دیگر، نیایش نیاز بسیار مهمی را برآورده می‌کند و آن اینکه انسان در همۀ مراحل زندگی ممکن است با ضربات سخت سرنوشت و ناکامی‌هایی تکان دهنده روبرو شود. چنین ضرباتی ممکن است حتی به نارسایی‌های بدنی و روانی منجر شوند. نه فقط در چنین لحظاتی، بلکه اصولاً برای حفظ تعادل روحی، انسان‌ها دست به نیایش می‌زنند و این  نیک است، زیرا  چنانکه گویا برای نخستین بار بودا بر زبان آورد: «نیایش چیزی نمی‌دهد، اما کمک می‌کند بعضی چیزها را از دست بدهیم! مانند خشم، نگرانی و اضطراب، افسردگی، احساس عدم امنیت و ترس…» با تعمیم نمونۀ  «نیایش» به دیگر نمادهای دینی می توان به خوبی به تفاوت ادیان خرافی با برداشت مدرن و خردمندانه از دین پی برد. قدم اساسی در این راه همانست که هر کس می‌تواند متناسب با سطح فکر و دانش خود، برداشت شخصی خود را از «مقولات دینی» داشته باشد. در این میان مهمترین مقوله همان «خدا» است. کوتاه سخن، ما در دوران پس از نیچه زندگی می کنیم، که بدرستی گفت، «خدا مرده است!» و منظورش این بود که تصور قرون وسطایی از خدا بصورت پیرمردی ریشو و خشمناک (چنانکه در تابلو «آفرینش آدم» میکل‌آنژ تصویر شده است) با پیشرفت عقل و علم رنگ باخته است. چنانکه امروزه دشوار است  تصور کنیم که مؤمنان مسیحی در قرون وسطا واقعاً از صمیم قلب به چنین خدایی باور داشتند. به هرحال جالب است که هرچند پیدایش بهائیت با دوران زندگی نیچه همزمان بود، اما چند دهه پیش از آن «سید باب» اعلام کرده بود، که هرگونه تصوری از خدا، با آنچه او باید باشد تفاوت دارد و بدین سبب هر سخنی دربارۀ خدا  ناروا و ناشایست است. بدین ترتیب فرد بهائی می تواند دربارۀ خدا (مانند «روح» و همۀ دیگر مقولات ماوراءالطبیعی) تصور خود را داشته باشد، اما نمی تواند دربارۀ آنها سخنی بگوید، زیرا هرچه بگوید مخالف علم و عقل خواهد بود. سؤتفاهم نشود، بهائیت منکر خدا (آتئیسم) نیست، بلکه بر این پا می‌فشارد، که هستی معنایی دارد، اما با وسایل علمی و عقلی در دست انسان، شناخت آن بیش از این قابل فهم نیست، که  « این قدر هست که بانگ جَرَسی می‌آید». بدین ترتیب بهائیت در سمت و سوی فیلسوفان «ندانم‌گرا» (آگنوستیک) از سقراط تا به امروز قرار دارد و بدانکه در  تصورات ادیان کهن دربارۀ خدا شک می‌کند،  از نظر فلسفی در مرزبندی با دکارت (که در پی اثبات عقلانی ماوراءالطبیعه بود) در زمرۀ «شکاکیون» قرار می‌گیرد. با اینهمه باید پرسید، اصلاً چرا باید به دینی وابسته بود؟ مگر نمی توان به آزادگی و خردمندی زندگی کرد و  دامن از هرگونه وابستگی پاک نگهداشت؟ پاسخ این است که نیاز به دین مانند نیاز به هنر، فلسفه و حتی علم است.  می‌توان بدون موزیک و دیگر هنرها هم «زندگی» کرد، اما چنانکه برای نخستین بار عیسی‌مسیح بیان داشت:«انسان فقط به نان انسان نیست.»؛ او بعنوان موجودی اجتماعی، برای زندگی شایسته، نه فقط به کار و مسکن و خوراک نیاز دارد، بلکه به خانواده، دوستان و محیط زندگی سالم.. نیز نیازمند است. وانگهی  هرچه بکوشد از هنرهای زیباتر، دانش گسترده‌تر و اندیشۀ ژرف‌تری برخوردار شود، زندگی پرلذت و سعادتمندتری را خواهد گذراند. البته انسانی براستی با فرهنگ است که بتواند نیازهای خود را بطور مناسب و معقول برآورده کند و اجازه ندهد که  از آنها سؤاستفاده شود. چنانکه مثلاً در گذشته ارباب مذهب، با بنای معابد باشکوه و یا به کمک نواهای دلنواز مذهبی از نیاز به هنر برای وابسته کردن مؤمنان سؤاستفاده می‌کردند. حال ببینیم که محدودۀ دین کدامست و بهائیت در دو زمینۀ فردی و اجتماعی کدام نیازها را برآورده می‌کند؟ در زمینۀ فردی باید توجه داشت که از لحظه‌ای که در روند تکامل، در انسان خرد و در نتیجه خودآگاهی شکوفا شد، بشر آرزو داشت که زندگی او بر خلاف زندگی دیگر جانوران، با مرگ نیست نشود. از آن پس اعتقاد به جهانی دیگر از یک سو و کوشش برای خلق آثاری ابدی (از اهرام مصر گرفته تا شاهکارهای ادبی)ادامه یافته است.  کوشش برای زندگی به نیک‌نامی نیز ریشه در همین میل به جاودانی شدن دارد. در بهائیت سوای تشویق به دانش‌پژوهی و هنرمندی، خوشبختی انسان بر دو پایۀ «سرافرازی» و «آزادی» استوار شده است. با کنار رفتن مفهوم خدا از سپهر اندیشه، در آیین بهائی شخص بهاءالله در تداوم اندیشۀ «انسان‌خدایی» بطور نمادین بعنوان «مظهر خدا» مطرح می‌شود. نه بعنوان شخص «میرزا حسین‌علی نوری»، بلکه بعنوان  کسی که می‌توانست در ناز و نعمت زندگی کند، اما به شکنجه و زندان و تبعید تن در داد تا یارانش را در سخت‌ترین اوضاع یاور باشد. همانطور که دانشمندان و هنرمندان به نوابغ دانش و هنر به دیدۀ محبت و احترام می نگرند و مایلند که زندگی و کوشش آنان را نمونه قرار دهند، بهائیان نیز بنیان‌گذار آیینشان را نمونۀ همدردی انسانی می‌دانند و با او بعنوان دوست و همراه در زندگی پیمان بسته اند تا خود نیک باشند و نیکی را در جهان گسترش دهند. از سوی دیگر، بهاءالله بدانکه یارانش را از کرنش در برابر خود بر حذر می داشت، به آنان امکان می داد با رفتار به ویژگی‌های ایزدی (مانند بخشایش و مهربانی) از سرافرازی والایی برخوردار شوند. البته چنین مطلبی در یهودیت و مسیحیت نیز سابقه دارد و هدفش جایگزین کردن نیکی در انسان است. هر فردی در رابطه با مادر و پدر و محیط تربیتی خود بدین پیمان نانوشته پایبند است که با رفتار خود به نیک‌نامی آنان یاری رساند. اما از آنجا که این پیمان می تواند نارسا و ناکافی باشد، تحکیم آن با آموزگارانی که بدون چشم‌داشتی به تربیت جامعه همت گذاشته‌اند (چه مذهبی مانند مسیح و چه اندیشه‌ورز مانند سقراط) برای بهبود اوضاع اخلاقی جامعه اهمیت دارد. جنبۀ دیگر سرافرازی انسان در آیین بهائی، ناشی از تربیت است. تربیت در این آیین از نقشی اساسی برخوردار است و کوشش می شود به کمک آن در فرد ویژگی‌های انسانی بطور نازدودنی نهادینه شوند. برای انسان در پیامد چنین تربیتی،  نه انتخابی میان بد و خوب وجود دارد و نه باید با «گرگ درون» مبارزه کرد. او جز راستگویی و نیک رفتاری نمی داند و نمی‌تواند. همان طور که اغلب انسان‌ها از کشتن حتی پرنده‌ای بدست خود «ناتوان» هستند، می‌توان انسان را نیز چنان تربیت کرد که از ناراستی، بدرفتاری و مردم‌آزاری «ناتوان» باشد.  استواری اخلاقی از سویی باعث آرامش و شادی درونی  و از سوی دیگر موجب احساس سرافرازی انسانی در برخورد با ناملایمات زندگی می‌شود. پایۀ دیگر سعادت از نظر بهائیت، آزادانه زیستن است. به حدی که بهائیت خود را جنبشی آزادیبخش می داند. بدین معنی که فرد و جمع را از همۀ قیدها و سنت های نابخردانه رها می کند و همۀ آنچه را که تا بحال «احکام الهی» تصور می‌شد، برمی اندازد. انسان را مختار می کند تا در زندگی خود «حدودات ظاهره» را با توجه به امکانات موجود خردمندانه بسنجد. نه به خورد و خوراک و پوشش مردمان کاری دارد و نه برای لغزش‌ها و خطاها، کیفری در نظر گرفته است. تنها دغدغه‌اش این است که انسان چنان رفتار و زندگی کند که شایستۀ این نام باشد. بنابراین بهائی بدون آنکه از دوزخی بترسد و یا به پاداشی نیاز داشته باشد،  از همۀ لذات زندگی با سرافرازی انسانی بهره می یابد. آنچه گذشت، به ویژگی‌های دین چنانکه تا به حال تصور می رفت نظر داشت. اما در جوامعی که در آن جدایی دین و دولت تحقق یافته و هر نوع اعتقاد دینی بعنوان امری خصوصی آزاد است، دین فقط و فقط بعنوان پدیده‌ای اجتماعی مطرح می‌شود و از آنجا که بهائیت آیینی برای چنین دورانی است، باید آن را نیز از این زاویه سنجید. از این زاویه جامعۀ دینی (و کلاً هرگونه تشکل پایدار اجتماعی) از گروهی تشکیل می‌شود، که بر دو جنبه تکیه دارد: «اشتراک هویت» و «اشتراک آرزو». ـ اشتراک هویت مجموعۀ پیچیده‌ای است که برتاریخ پیدایش، هویت فرهنگی و موقعیت اجتماعی گروه تکیه دارد. ـ اشتراک آرزو هرچند بر اشتراک هویت تکیه می‌کند، اما نقشی بزرگتر از آن در تحکیم همبستگی میان پیروان برعهده دارد. بر پایۀ این دو جنبه، گروه های دینی برای پیروان (در پیوندی قابل مقایسه با پیوندهای خانوادگی) از گرمی انسانی  برخوردار می‌شوند. این پیوندها انسان را به وابستگی به آیین مزبور ورای سنجش عقلانی وامی‌دارد. (بی سبب نیست که می‌بینیم افرادی عاقل و تحصیل‌کرده صرفاً برای حفظ وابستگی به دین پدری، خود را معتقد به باورهای خردستیز نشان می‌دهند.) این کشش  بویژه اگر متوجه وابستگی به مذهب اکثریت و  از مقبولیت اجتماعی گسترده نیز برخوردار باشد، شدیدتر است. از سوی دیگر، در مورد اقلیت‌های مذهبی  هرچه فشار از خارج بیشتر باشد، آنان برای حفظ همبستگی، به انرژی حیاتی بیشتری نیاز دارند. در این چهارچوب، دین بعنوان «روح جمعی» مایه و ملات زندگی اجتماعی را تشکیل می‌دهد و بدون آن جامعه فاقد  همبستگی و همدردی اجتماعی می‌گردد و از افرادی بدون پیوند و اعتماد متقابل تشکیل می شود. این است رمز تداوم  دین در جوامع بشری، که برای آن هنوز جانشینی قابل تصور نیست. بنابراین نه گسترش بی‌دینی، بلکه کوشش برای سالم‌سازی دین، به پیشرفت اجتماعی کمک می‌کند. زیرا اگر دین بتواند خود را با نیازهای زمانه هماهنگ کند، با دامن زدن به همدردی اجتماعی و «اشتراک آرزو»  نقش نیکی در پیشرفت جامعه بازی می‌کند، وگرنه اگر مانند اسلام، بنا به بدویت خود با نیازهای جامعه بیگانه باشد، نه تنها مانع حرکت مثبت اجتماعی می‌شود، بلکه برای حفظ خود به خشونت و سرکوب دگراندیشان دست می‌زند. فشار وحشتناکی که حکومت اسلامی در چهار دهۀ گذشته به هدف حذف کامل ادیان ایرانی وارد آورده و مقاومت کمابیش موفق پیروان آنها، نشان از این دارد که همگی با تکیه بر هویتی ایران‌دوستانه، از همدردی هرچه بیشتر جامعۀ مدنی ایران بهره‌مند هستند. این واقعیت نگارنده را  بر آن می‌دارد که رهایی ایران از حکومت اسلامی را در گرو جایگزینی احکام اسلامی با موازین زندگی ایرانشهری بیابد. ناگفته پیداست که این موازین، در همۀ ادیان ایرانی (زرتشتی، یهودی، مسیحی و بهائی) بازتاب یافته است، هرچند که بهائیت برخاسته در دوران معاصر این موازین را با نیازهای امروزی نیز پیوند داده است. بنابراین در لحظۀ حاضر وظیفه ای بزرگتر از این وجود ندارد، که نه تنها با فشارها، بلکه باپیشداوری‌هایی که دستگاه تبلیغی اسلام در اذهان عمومی جایگزین کرده مقابله شود و تبادل میان پیروان ادیان ایرانی و جامعۀ مدنی ایران تشدید گردد. آنچه که بهائیان مربوط می شود، به نظر نگارنده اگر برخی نارسایی‌ها برطرف شود، چهرۀ واقعی آیین بهائی در برابر اذهان عمومی جلوه‌ای بهتر خواهد یافت.این نارسایی‌ها چنین ‌اند: ـ  در نگاه بهائی، پیشوایان مذهبی آموزگاران و مصلحانی هستند که می کوشند جامعه را به اخلاق و رفتار نیک پرورش دهند. بهائیت در سدۀ 19م. در ایران پدید آمد و اغلب پیروانش از میان شیعیان برمی خاستند. بدین سبب «آموزگاران» این آیین می بایست مطالب را با توجه به پیش‌زمینه‌های شیعی مطرح می‌کردند. قابل تصور نیست که به چه فعالیت تربیتی گسترده‌ای نیاز داشت تا در بخش بزرگی از مردم ایران آنروزگار، موازین بهائی که در واقع همان موازین اخلاق ایرانشهری است زنده و نهادینه شود. اینک اما، در زمانی که مردم ایران به تجربیات تلخ و سخت، چهرۀ واقعی اسلام را شناخته‌اند، تکیه بر نمادهای شیعی با نیازهای زمانه هماهنگ نیست. ـ برای گذار از نمادهای شیعی، در گام نخست باید بدترین ویژگی یعنی «آیه‌پرستی» را کنار گذاشت و چنانکه بهاءالله سفارش کرده است در نوشتارها خردمندانه نظر کرد و درستی آنها را به سنجش عقلی دریافت و نه به اقتدار کلامی. مرزبندی با نمادهای شیعی نه تنها بازیافت بهائیت بعنوان آیینی امروزی است، بلکه بدین سبب از اهمیت بنیادین برخوردار است،  که هدف دین از نظر بهائی، تربیت اخلاقی است و این نه تنها از اسلام برنمی‌آید که قائل شدن آن برای رهبران اسلامی، نقض غرض است. ـ بهائیان در تدارک انقلاب مشروطه نقشی بنیانی داشتند و بدون فعالیت های آنان به هیچ وجه نمی‌توان پیدایش چنین انقلابی را در جامعۀ شیعه‌زدۀ آن روزگار توجیه کرد. در دوران عبدالبها نیز بخش بزرگی از نخبگان ایرانی بهائی بودند و بهائیان می‌کوشیدند به جنبش احیای معنوی و رستاخیز فکری در جامعۀ ایران دامن زنند. برگزاری «ضیافت ماهانه» نیز نخستین تجربۀ دمکراتیک ایرانیان در این راستا بود، که در آن بهائیان (در دوران رضاشاه حتی غیربهائیان)می توانستند در یک گردهمایی عمومی، آزادانه دربارۀ همۀ موضوعات و مشکلات اظهار نظر و مشورت کنند. متأسفانه این حرکت دمکراتیک نتوانست در برابر تحکیم تشکیلات منسجم بهائی تداوم یابد. زیرا که هر نوع تشکیلاتی به هر انگیزه و نیتی ناگزیر از رعایت خط‌مشی یگانه‌ای است، وگرنه اصولاً اداره و تشکیلاتی شکل نمی‌گیرد.  هرچند در چهارچوب سازمانی، انرژی فعال اعضا کانالیزه می شود، اما هر تشکیلاتی ناگزیر از رعایت موازین یکسانی است که مانع ابتکارات فردی و بویژه نوآوری اندیشه است. بدین دلیل نیز متأسفانه شاهدیم که در پیامد این نارسایی، انرژی حیاتی و نوآوری بهائی مانند گذشته فرصت شکوفایی نمی یابد. باور دارم که جامعۀ ایران برای نوسازی بنیادین کشور به پشتیبانی پیروان ادیان ایرانی و بویژه بهائیان نیاز دارد. از اینرو هر ایران‌دوستی باید این را وظیفه‌ای ملی خود بداند که با پیروان آیین های ایرانی روابط هرچه نزدیکتری برقرار کند و بدین وسیله «اشتراک آرزو» برای ساختن ایرانی شایسته را پرتوان‌تر نماید. در مورد بهائیان،  اگر از «دیو و دد ملولید» و در پی مردمانی نیک سرشت هستید، خوشبختانه نه تنها در هر گوشۀ ایران، بلکه در اغلب شهرهای جهان می‌توان بهائیانی یافت که بنا به سرشت تربیتی خود جز راستی و نیکی  نمی‌دانند. بقول نیما: «به تو بگویم، تا این‌ها نباشد هیچ چیز نیست..» فاضل غیبی 

بیت العدل بهائی

چون در آیین بهائی طبقه‌ی روحانیت وجود ندارد، فعالیت‌های جامعه‌ی بهائی در سطوح محلی و ملی، زیر نظر شوراهای روحانی محلی یا ملی انجام می‌گیرد که هر 9 عضو آنها سالانه از طریق انتخابات برگزیده می‌شوند و از آنجا که ممکن بود در طول زمان افراد نامناسبی وارد تشکیلات بهائی شوند؛ لذا لازم بود که مکانیسمی برای کنترل و ارزیابی، کنار گذاشتن افراد نامطلوب، و تأیید افراد موجّه ایجاد میشد  لذا باید برنامه‌ای تدوین می‌شد که بر اساس آن، ضمن حفظ انتخاباتی بودن فرایند،  افراد نامناسب کنار گذاشته شده، و افراد مناسب و مطلوب، به‌طور غیرمستقیم به جامعه بهائی معرفی شوند؛ رأی‌دهندگان میتوانند به هر که دوست دارند، آزادانه و فارغ از فشارهای بیرونی، رأی دهند (در انتخابات محلی، رأی‌دهندگان عبارتند از همه‌ی بهائیان محلی که بیش از 21 سال دارند؛ در انتخابات ملی، رأی‌دهندگان عبارتند از نمایندگانی که توسط همه‌ی بهائیان بالای 21 سالِ کشور، انتخاب شده‌اند. چون کسی حق ندارد نامزد انتخابات شود، نامزدها در عمل عبارتند از تمام بهائیانِ بالای 21 سال در سطح محلی یا کشوری. هر رأی‌دهنده‌ای نام 9 نفر را در برگه‌ی رأی می‌نویسد؛ 9 نفری که اکثریت آراء را به دست آورند، انتخاب می‌شوند و . بیت العدل جهانی  به عنوان بالاترین مرجع انتخابی و با قدرت تصمیم‌گیری نهائی در دیانت بهائی است ، و هر پنج سال یکبار در ایام عید رضوان از بین نمایندگان شورای قاره ای که برای تصمیم گیری دعوت شده اند انتخاب میشوند  به عبارتی دیگر چون آئین بهائی دیانتی است فاقد طبقه روحانی و در عین حال دارای یک نظام اداری که اصول آن را حضرت بهاءالله ، موسّس آئین بهائی، بنیان نهادند.  در سطح محلّی بهائیان به روش دموکراتیک محفل روحانی محلّی را انتخاب می کنند

و نمایندگان منتخب جامعۀ محلّی در هر سال طی یک انجمن شورا(کانوِنشِن) اعضای محفل روحانی ملّی هر مملکت را بر می گزینند و هر ۵ سال اعضای محافل روحانی ملی در یک انجمن شور بین المللی مجتمع شده

اعضای بیت العدل اعظم، بالاترین دستگاه مدیریت، را انتخاب می کنند. شماره اعضای این موسّسات (محفل محلی–محفل ملی و بیت العدل اعظم) ۹ نفر است. تا کنون بیش از ۲۰۰۰۰ محفل محلی و بیش از ۱۸۰ محفل ملی در جهان تشکیل شده‌است.در مورد اعضای بیت العدل اعظم که حضرت بهاءالله نخستین بار در آثار خود از آن سخن گفنتد علاوه بر صفات فوق چند صفت دیگر هم باید مدّ نظر گرفته شود. “…

اعضای بیت العدل اعظم باید مظاهر تقوای الهی و مطالع علم و دانائی و ثابت بر دین الهی و خیر خواه جمیع نوع انسانی باشند”   به زبان دیگر نظر به آن که این نفوس مسئول اداره جامعه بهائی در سراسر ممالک عالم هستند – جامعه ای که به گفته سالنامه دایره المعارف بریتانیکا امروزه از نظر پراکندگی و گستردگی اعضایش در ممالک مختلف بعد از دیانت مسیحی قرار دارد

لذا باید هم صاحب علم و دانائی کافی باشند و هم به خیر و مصلحت جمیع نوع انسانی بیندیشند.  اعضای آن از ملل ، فرهنگ ، سوابق دینی و نژادهای مختلف بوده اند یعنی عملا توانسته اند آگاه به نیازهای مناطق مختلف کره زمین باشند.

حق شرکت در انتخابات برای افراد زن و مرد از سن بیست و یک سالگی است. در حالی که وظائف دینی چون نماز و روزه از بلوغ یعنی سن ۱۶ سالگی باید به موقع اجرا نهاده شود.   یک نکته مهم در انتخابات بهائی مقدّس بودن وظیفه انتخاب است همه افراد واجد شرایط باید به عنوان یک وظیفه اخلاقی در انتخابات شرکت کنند

و اگر انتخاب شدند مسئولیت محوّله را با طیب خاطر بپذیرند مگر آن که عذر کاملا موجّهی برای عدم قبول داشته باشند بیت‌العدل اعظم در شهر حیفا واقع در اسرائیل، در نزدیکی شهری بنام عکّا که برای سالها تبعیدگاه  حضرت بهاءالله بود و آرامگاه وی می‌باشد، قرار دارد

و از این رو، این شهر زیارتگاه بهاییان است. در آن زمان شهرها در دست دولت عثمانی بود.  در واقع  ۵۸ سال قـبل ازآنکه  دولت اسـرائیل که در  سال ۱۹۴۸ تشکـیل شد، یعنی در سال ۱۸۹۰،    حضرت بهاء الله  این منطقه را برای استقرار بیت‌العدل اعظم انتخاب کرده بودند.  امروزه بطور کلی امورات دیانت بهائی با اتکاء به تعالیم  حضرت بهاءالله  پیش میرود ولی ایشان که در زمان حیات خود اساس بیت العدل اعظم را بنا نهادند  به  این نهاد بین المللی این مجوّز را اعطا کردند که هرآنچه مصلحت وقت و زمان میداند عمل نماید به عقیده حقیر بر همین اساس ایادیان امرالله بعد از انتخاب  دارای عصمت موهبی میشوند در این مورد میفرمایند : “” چونکه هر روز را امری و هر حین را حکمی مقتضی، امور به وزراء بیت العدل راجع تا آنچه مصلحت وقت دانند معمول دارند “” هدف آئین بهائی از تمام فعالیتهای وسیع خود در سطح جهان  رسیدن به وحدت عالم انسانی است

#Taiziz   

صد و شصت سال بهائی ستیزی در ایران

صد و شصت سال بهائی ستیزی در ایران

پیروان یک آیین دینی در ایران معاصر ارائه می‌دهد. شواهد وهمن نشان می‌دهد که بهائیان ایران با وجود سرکوب‌های متمادی هرگز به خشونت و دروغ و تقیه روی نیاوردند.

در ایران اسلامی سخن‌گفتن از دیانت بهائی تابویی است که ورود به قلمرو ممنوعه‌‌ی آن بیشتر به نجوای در گوش مانند است، مگر بخواهند ناسزایی نثار آن کنند. آزار و سرکوب پیروان آیین بهایی برای بسیاری روحانیان شیعه امری است واجب که پیشینه‌ی آن به پیش از نهضت مشروطه بازمی‌گردد.

پاره‌ی نخست که شامل پنج فصل است، مسائلی چون معمای بهائیت و دلایل مخالفت با دیانت بهائی، و مبارزه با بهائیان در دوره‌های سلطنت پهلوی پدر و پسر را برمی‌رسد. در پاره‌ی دوم، نویسنده به بهایی‌آزاری در حکومت جمهوری اسلامی و رویارویی آن با جامعه بهائی ایران می‌پردازد. فریدون وهمن در سراسر کتاب پژوهشی خود، جابه‌جا به منابع و اسناد معبتر و تحقیقات دیگران استناد کرده و از آنها سود جسته است.

فریدون وهمن، ایران‌شناس، دین‌شناس و استاد زبان‌شناسی دانشگاه کپنهاگ در کتاب پژوهشی اخیر خود به تاریخچه‌ی بهائی‌آزاری در ایران پرداخته است. “یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی” (گوشه‌ای از تاریخ اجتماعی − دینی ایران در دوران معاصر) عنوان کتاب فریدون وهمن است که در سال ۲۰۰۹ توسط انتشارات عصر جدید در آلمان به چاپ رسیده است..
کتاب پژوهشی است در ۷۷۸ صفحه در قطع وزیری در مجلدی نفیس، با چاپ شماری عکس‌ها و اسناد دولتی و غیردولتی متعلق به دو دوره‌ی پیش و پس از انقلاب در زمینه‌ی بهائی‌ستیزی و پیگرد پیروان این دین. این کتاب در هفده فصل و در دو پاره تنظیم شده است.

ایمان و منش دینی بهائیت

با مطالعه‌ی این کتاب، خواننده در وهله‌ی نخست به این نکته پی می‌برد، که بهائیان، برخلاف برخی دین‌های ابراهیمی، اهل تقیه نبوده‌اند و نیستند. به عبارت دیگر، پیروان آیین بهائی، همانند بابیان، ایمان دینی خود را در هیچ شرایطی کتمان نمی‌کردند و همین امر آنها را در برهه‌های مختلف در برابر مخالفان دینی آسیب‌‌پذیر ساخته است.

فریدون وهمن بهائیت را دینی برخاسته «
دینی برخاسته «از بطن فرهنگ و عرفان ایران» تعریف می‌کند که «علاوه بر اسلام، از دیانت و اعتقادات دین زردشت و جهان‌بینی آن» تأثیر پذیرفته است. همان گونه که از نظر نویسنده‌ی کتاب، برخی آموزه‌های اسلامی نیز از دو مذهب یهودی و مسیحیت نشأت گرفته‌اند. (ص ۵۷ کتاب)

نویسنده به سرفصل‌هایی از دیانت بهایی نیز می‌پردازد. اینها از جمله مواردی است که ستیز بی‌امان روحانیان مسلمان شیعه را علیه پیروان آیین بهایی برمی‌انگیزد. از جمله اینکه، بهائیان تفاوتی میان ادیان گوناگون نمی‌بینند؛ همه‌ی ادیان از خدایی یکتا سرچشمه گرفته‌اند؛ و هر دینی به دوره‌ای از تاریخ و تمدن بشری تعلق دارد.

از سوی دیگر آیین بهایی بر این باور است که «پیامبران بیشماری در میان نسل‌ها و قبایل و طوایف جهان برای هدایت انسان ‌آمده‌اند» که بهاءالله یکی از این فرستادگان است. پیروان این آیین باور دارند که هیچ کودکی از بدو تولد بهائی نیست و هر فرد در سن بلوغ است که دین خود را برمی‌گزیند. به همین دلیل “جست‌وجوی حقیقت” از جمله آموزه‌های پراهمیت در بهائیت است.

از دیگر ویژگی‌های اعتقادات بهایی می‌توان اشاره کرد به: تساوی حقوق زن و مرد، آزادی انتخاب همسر، اعتقاد به تک‌همسری، ضرورت همخوانی علم، عقل و دین که با محبت و انسانیت توأم است، ترویج علم و دانش، مخالفت با جهل و خرافات، اعتقاد به اصل مشورت، مخالفت با جنگ و خشونت (جز در دفاع از کشور)، ترویج شادی و امیدواری و تشویق در اعتلای موسیقی و هنر و تأتر (صص ۵۹ − ۶۴). از نظر فریدون

(جز در دفاع از کشور)، ترویج شادی و امیدواری و تشویق در اعتلای موسیقی و هنر و تأتر (صص ۵۹ − ۶۴). از نظر فریدون وهمن، به همین دلیل بهائیت به دینی اصلاح‌طلب و عجین با فرهنگ ملی ایرانیان شهرت دارد که آموزه‌هایش در تضاد با دین مسلط بر ایران است.

بیشتر بخوانید:تلاش‌های پی‌گیر بهاییان ایران برای دستیابی به آموزش عالی

این اعتقادات دینی از آموزه‌های دو پیشوای دینی بهائیان نشأت گرفته‌اند. پیروان دین بهائی سید علی محمد شیرازی ملقب به “باب” (۱۸۱۹ یا ۱۸۲۰ − ۱۸۵۰) را مبشر دین خود می‌دانند. وی از ظهور دینی دیگر سخن می‌راند که شارع آن به زودی از سوی خداوند فرستاده خواهد شد.

علی‌محمد باب در سال ۱۸۵۰ در تبریز به فرمان امیرکبیر تیرباران شد. گفته ‌می‌شود پیروانش جسد او را نخست چند سالی پنهان کرده و سپس به خواست بهاءالله آن را به منطقه‌ی فلسطینی عکا انتقال داده‌اند. امروز بر روی کوه کِرمِل در اسرائیل مقبره‌‌‌ای پرشکوه به نام “مقام اعلی” برافراشته شده که می‌گویند محل دفن باب است.

به اعتقاد بهائیان میرزا حسینعلی نوری مشهور به “بهاء‌الله” (۱۸۱۷ − ۱۸۹۲) همان پیامبری است که باب از آن خبر می‌داد که به دنبال پیامبران سلف خود آمده است. بهاءالله که از رهبران جنبش بابی و بنیانگذار دین بهائی است، یک سال پس از مرگ باب، به قلمرو امپراتوری عثمانی تبعید شد «تا سرانجام در زندانی در شهر دورافتاده‌ی عکا جای گرفت» و در نزدیکی همان شهر جان سپرد.

سرکوب بابیان و بهائیان در دوره قاجار

با قتل فجیع باب گروهی از پیروان وی به خونخواهی او برخاستند و قصد جان ناصرالدین‌شاه را کردند. مخالفت بهاء‌الله، به عنوان یکی از پیشوان جنبش بابی، با ترور شاه سودی نبخشید و ترور صورت گرفت. ولی شاه از این سوءقصد جان به در برد. در پی این رویداد بود که به نام دین و دربار بابی‌کشی در سراسر ایران به راه افتاد که می‌توان آن را از سیاه‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر دانست.

این فقط عاملان ترور نبودند که باید مجازات می‌شدند. از پیروان باب باید خون زن و کودک و پیر و جوان در سراسر کشور ریخته می‌شد تا خشم مهد علیا، مادر ناصرالدین‌شاه، فرو بنشیند. بابی‌کشی با مشارکت مردمی مسخ‌شده چنان ابعاد شنیع و ددمنشانه‌ به خود گرفت که اعتراض دیپلمات‌های اروپایی و روسیه را برانگیخت. افسر اتریشی کاپیتان آلفرد فون گومونز که در آن زمان در ایران مأموریت داشت در گزارش خود چنین نوشت:

« روشی که این شکنجه‌گرها بکار می‌برند، شرایط محیط، مصیبتی که بدن این محکومین بخت‌برگشته تا لحظه دادن جان باید تحمل کنند، همه و همه به قدری ناگوار است که یادآوری آن خون را در رگهای من به غلیان می‌آورد. بدن محکومین را با میله‌های سرخ داغ می‌کنند، چشم‌های آنان را با مته سوراخ می‌کنند، سرشان را با پتک خرد می‌کنند، در بدنشان سوراخ‌های متعدد ایجاد کرده در آن شمع می‌گذارند، پوست کف پای ایشان را کنده پایشان را در روغن مذاب می‌گذارند و بعد به آن نعل می‌کوبند و مجبورشان می‌سازند که با همان حال در بازارها راه بروند. محکوم بدبخت کوشش می‌کند بدود اما بر زمین می‌خورد. تصور نکنید حال با یک تیر او را خلاص می‌کنند. خیر، بدن متلاشی شده‌ی این محکومین را به طور واژگون با دست‌هایشان از درخت آویزان می‌نمایند و آنگاه حاضران باید با طپانچه مهارت خود را با نشانه رفتن مغز و یا قلب و یا چشم محکوم نشان دهند … در اسلام چیزی به نام ترحم وجود ندارد.» (ص ۳۷۷)
بسیاری پژوهشگران تاریخ مشروطه جنبش بابی را از پیشتازان حرکت ترقی‌خواهی و تجددطلبی در ایران می‌دانند. «نام بابی و بهائی بسیار زود با دیگراندیشی، تجدد، سنت‌شکنی و گذشتن از مرزهایی که قرن‌ها کسی از آن جرأت گذر نداشت همراه شد … کلمه بابی در برخی اعجاب و تحسین، در گروهی بیم و هراس و در طبقه روحانی ایران نوعی دشمنی و نفرت به وجود آورد.» (ص ۳۸۰)

بابی و بهائی از نگاه تاریخ‌نگاران ایرانی

نگار متحده در پژوهش خود درباره زنان دوره‌ی قاجار، برخاستن باب را نقطه عطفی در تاریخ معاصر می‌داند که در سفرنامه‌های اروپاییان نیز ثبت شده است. پس از ظهور باب زنی که با دیگران فرق داشته و از خود صاحب فکر و نظر بوده است را بابی می‌نامیده‌اند. متحده در این رابطه اشاره دارد به خاطرات شاهزاده‌ی قاجار تاج‌السطنه، دختر ناصر‌الدین‌شاه که نوشت:

«تا هیجده سالگی به من آموخته بودند آسمان با زنجیرهایی که در دست ملایک هست از بالا آویخته شده و رعد و برق نشان غضب و خشم خداست… وقتی که در مطالعات [علمی] خود پیش‌تر رفتم روز به روز بی‌دین‌تر گردیدم. چون این افکار برایم تازه بود بسیار مایل بودم که آنها را با مادرم، بستگانم و فرزندانم در میان بگذارم. اما تا دهان باز می‌کردم که در این مسائل چیزی بگویم، مادرم مرا نفرین می‌کرد و می‌گفت تو هم بابی شده‌ای و بستگانم گوشهایشان را می‌گرفتند و از خدا برای من طلب بخشایش می‌نمودند.» (ص ۳۸۲)

ولی این تنها مردم عامی مسخ‌شده نبودند که در سرکوب و آزار پیروان باب شرکت داشتند. ضدیت با بابیت و بهائیت به سنتی بدل شده بود که به ذهنیت پژوهشگران تاریخ از جمله فریدون آدمیت نیز راه یافت.
ولی این تنها مردم عامی مسخ‌شده نبودند که در سرکوب و آزار پیروان باب شرکت داشتند. ضدیت با بابیت و بهائیت به سنتی بدل شده بود که به ذهنیت پژوهشگران تاریخ از جمله فریدون آدمیت نیز راه یافت.

وی در کتاب “امیرکبیر و ایران” از “فتنه‌ی باب” نام می‌برد و آیین باب را با فعالیت‌های یک جاسوس انگلیسی ربط می‌دهد و منبع خود را، بدون ذکر صفحه، خاطرات آرتور کانلی یک جاسوس انگلیس ذکر می‌کند.

با اعتراض مجتبی مینوی، مبنی بر اینکه کانلی در خاطرات خود کوچکترین اشاره‌ای به باب و پیروانش نکرده است، آدمیت به سوءتعبیر خود اعتراف کرده و در چاپ‌های بعدی داستان ارتباط جاسوس انگلیسی و باب را حذف می‌کند. (ص ۲۹۹) به گفته‌ی فریدون وهمن، «آدمیت سیاست ضدبهائی خود را از دست نگذارد و نوعی دیگر از جعل و افترا پیشه گرفت».

عباس امانت از پژوهشگران تاریخ مشروطه و استاد ایران‌شناس دانشگاه‌های آمریکا در چندین کتاب خود این شیوه‌ی آدمیت را مورد انتقاد شدید قرار می‌دهد که رویکرد او نه تحقیقی واقع‌بینانه است و نه علمی.

امانت در کتاب “رستاخیز و تجدید” می‌نویسد: «… علاوه بر اشتباهات واضح او در مورد حقایق تاریخی، که نمایانگر آشنایی اندک و بی‌دقتی او در متدولوژی تاریخ است، در سرتاسر فصل “داستان باب”، در شرح باورها و فعالیت‌های بابیان لحنی کاملا اعتراض‌آمیز و زبانی ناسزاگویانه بکار می‌گیرد. افکار باب را “انبانی پر از کاه” که “جایی در جهان خرد و اندیشه” ندارد می‌نامد، رزمندگان بابی زنجان را احمق‌های بیچاره و دیگر بابیان را شارلاتان، قاتل، جلاد، اهریمن می‌خواند. آدمیت با این کار خود تصویر نگران‌کننده‌ای از مکتب تاریخ‌نگاری مدرن ایران که خود راهبر آن بود بدست می‌دهد.» (ص ۳۰۱)

هرچه باشد باب به فرمان امیرکبیر تیرباران شده بود و امیرکبیر صدراعظمی بود که به نوبه‌ی خود به فرمان ناصرالدین‌شاه به قتل رسید و آدمیت نیز نگارنده‌ی زندگی‌نامه و کارنامه‌ی امیرکبیر بود. ولی معلوم نیست چرا آدمیت به متن درخواست پناهندگی امیرکبیر از سفارت انگلیس، پیش از آنکه به قتل برسد، اشاره‌ای نکرده است.

عباس امانت در کتاب “قبله‌ی عالم” از آدمیت خرده می‌گیرد که او در اسنادی که در اختیار داشته، متن عریضه امیرکبیر مبنی بر درخواست پناهندگی را به کلی نادیده گرفته است و می‌افزاید: «گویی زندگانی‌نویسش نمی‌تواند اجازه دهد که قهرمانش به سفارتخانه‌ای خارجی پناه ببرد، آن هم به سفارت انگلیس». (ص ۲۹۸)

هما ناطق که خود از پژوهشگران تاریخ مشروطه است در کتاب “ایران در راهیابی فرهنگی” می‌نویسد: «معیار ما در هر زمینه، در هر آرمان و هر جا که باشیم مذهبی است. چه معتقد به مذهب باشیم و چه نباشیم. داوری تاریخی برایمان حکم تکبیر یا تکفیر دارد. یا بزرگداشت مطلق است و یا طرد مطلق. مردان تاریخ یا منجی هستند و برگردانی از امام زمان و یا ملعونند و چهره‌ای از ابلیس …»
https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=https://amp.dw.com/fa-ir/%25DB%25B1%25DB%25B6%25DB%25B0-%25D8%25B3%25D8%25A7%25D9%2584-%25D8%25A8%25D9%2587%25D8%25A7%25D8%25A6%25DB%258C%25D8%25A2%25D8%25B2%25D8%25A7%25D8%25B1%25DB%258C-%25D8%25AF%25D8%25B1-%25D8%25A7%25DB%258C%25D8%25B1%25D8%25A7%25D9%2586/a-5470438&ved=2ahUKEwj5rrOxiprtAhUBEVkFHflwAEc4ChAWMA96BAgCEAE&usg=AOvVaw3oc5ZWtst8WOKFD4msGH-X