Contact

معنی شیطان

مقصود از #شیطان مردمی هستند که همواره به هر عنوان که میسر باشد خلق جهان را فریب می دهند واز راست منحرف می کنند در کتب مقدسه  آسمانی ذکر شیطان مکرر آمده است و از ابتدای خلقت و از دوره آدم وحوا که درعرف  سر سلسله  بنی نوع انسان بوده اند شیطان نقش مهمی را به عهده داشته  است

مقصود  اصلی از شیطان در مقامی نفس اماره انسانی ودر مقامی نفوسی هستند که سبب اظلال و فریب مردم می شوند  جمال قدم در لوحی میفرماید مظاهر شیطانیه در نهایت مکر وخدعه مشهود و مشغول و ما بین ناس بصورت انسان ظاهر … قاموس مختصر ایقان ص ۱۷۷

در مثل مناقشه نیست ،  ولی در واقعیت شیطانی بجز اندیشه های مخرب وجود ندارد هر اندیشه مخربی شیطانی است و کاملا محسوس است چرا که دیوث بصورت واقعی وجود ندارد  و غیر قابل محسوس است در واقع شیطان مقابل رژیم جمهوری اسلامی لنگ انداخته است

 الله مقصودش را از روز قیامت که ظهور حضرت بها،الله است را به دفعاات مکرر در قرآن کریم به ما رسانده است مثلآ در یکی از آیه های روز قیامت انسان به شیطان می گوید 

منظور از این عکس نشان دادن نفس اماره بشر است برای مرد ، زن است و برای زن ، مرد

لَوْ لَا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِين‏» (سبأ/ 31)

اگر شما نبودید ما خوب بودیم، تو من را گمراه کردی،  «لَوْ لَا أَنتُمْ» اگر تو نبودی من خوب بودم، تو من را خراب کردی.

او جواب می‌دهد: برو گمشو «بَل لَّمْ تَكُونُواْ مُؤْمِنِين‏» (صافات/ 29) تو خودت ایمان نداشتی.

به شیطان می‌گویند: «خدا ذلیلت کند، تو مرا گمراه کردی»، شیطان می‌گوید: «فَلَا تَلُومُونىِ وَ لُومُواْ أَنفُسَكُم‏» (ابراهیم/ 22) چرا من را ملامت می‌کنی، خودت را ملامت کن.

می‌گوید: آخر تو وسوسه‌ام کردی. می‌گوید: من وسوسه‌ات نکردم، من امتحانت کردم هُلت که ندادم. بغلت نگرفتم بگذارمت این اتاق، کیش کیشت کنم، خودت آمدی پیداست منظور وسوسه و پیروی خود انسان از نفس اماره است

شیطان می‌گوید: «فَلَا تَلُومُونىِ وَ لُومُواْ أَنفُسَكُم‏» (ابراهیم/ 22) چرا من را ملامت می‌کنی، نفس اماره خودت ذا سرزنش کن

شرط بلاغ این سه کلمه است ..

رضای خود را به رضای من اختیار نکنید

آنچه را برای شما نخواهم هرگز برای خود نخواهید

وبا دل های مرده که به آمال وآرزو آلوده شده نزد من میائید

اگر فردی به مقام رضا فائز شود معلوم است جز آنکه 

حق برای او خواسته است نمی خواهد 

واسیر نفس اماره نیز نمی شود که سبب  مردگی  دل او شود

قلب محل اجلال حق است چنانچه میفرمایند 

ای پسر خاک جمیع آنچه در آسمان ها وزمین است برای تو مقرر داشته ام 

مگر قلوب را که محل نزول تجلی جمال واجلال خود معین فرمودم …

 .. بحث در باره یک فقره از کلمات مکنونه .. شهید کمال الدین بخت آور 

  • نفس امّاره (روان بَدفَرما)[۵]: در آیه ۵۳ از سوره یوسف به این نفس اشاره شده‌است. نفس اماره انسان را بسوی کارهای زشت هدایت می‌کند.[۶]
  • نفس لَوّامه (روان سرزنشگر): در آیه ۲ سوره قیامت به این نفس اشاره شده‌است. این نفس انسان را بخاطر اعمال زشتی که مرتکب می‌شود، سرزنش می‌کند. از این نفس به وجدان تعبیر شده‌است. بر اثر تکرار کردارهای زشت و گناهان، این نفس کارکرد خود را از دست می‌دهد.
  • نفس مُلهَمه (روان الهام‌گیرنده): در آیه ۷ و ۸ سوره شمس به این نفس اشاره شده‌است. این نفس، موجب نوعی پیوند میان انسان و عالم غیب است و از عالم غیب به آن الهام می‌شود.
  • نفس مُطمَئنّه (روان بی‌گمان): در آیه ۲۷ سوره فجر، به این نفس اشاره شده‌است. این نفس متصل به خدا است و به واسطه این پیوند، دارای اطمینان است. کسی که این نفس در او بیدار می‌شود، راه و روش خود را می‌یابد و به دنبال یقین حرکت می‌کند.

آموزه های بهائی گونه‌های دیگری از نفس را نیز ذکر می‌کند: بطور مثال

برای داشتن قلب صافی چون دَر باید به مرحله ارتقاع و لیاقت  و در ابتدا به 

  • نفس راضیه (روان خرسند):رسید  در این مرحله، جان فرد از آن‌چه بر او می‌گذرد خرسند است.و بعد به
  • نفس مَرضیه (روان خرسندی‌یافته): جانی که خدا از او خرسند است. و در انتها آنچه باقی میماند خودت هستی و یک آینه که
  • نفس صافیه (روان پالوده): را منعکس میکند یعنی جانی که به کمال رسیده‌ است.

دسته بندی انواع نفس ویرایش

نفس (ذهن)

نفس (صورت خیالی در عالم مثال منفصل که جدای از نفس کل نیست)

نفس (نفس مُدرک)

نفس (نفس ناطقه)

نفس (نفس عارض)

نفس (نفس به لحاظ اخلاقی؛ اماره، لوامه، مطمئنه)

يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ

کافران می‌خواهند که نور خدا را با دهانشان (به نَفَس تیره و گفتار جاهلانه خود) خاموش کنند و خدا نگذارد تا آنکه نور خود را در منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند هر چند کافران ناراضی و مخالف باشند.

ترجمه های انگلیسی

(English translations)

  • Qarai
  • Shakir
  • Pickthall
  • yusufali

They desire to put out the light of Allah with their mouths, but Allah is intent on perfecting His light though the faithless should be averse.

معانی کلمات آیه

يطفئوا: طفء: خاموش شدن. اطفاء: خاموش كردن «ان يطفئوا»: اينكه خاموش كنند.[۱]

تفسیر آیه

  • تفسیر نور
  • اثنی عشری
  • روان جاوید
  • اطیب البیان
  • برگزیده تفسیر نمونه
  • سایر تفاسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «32»

مى‌خواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش سازند، ولى خداوند جزاين نمى‌خواهد كه نور خود را به كمال برساند، هرچند كفّار، ناراحت باشند.

نکته ها

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: خداوند به اهل زمين نگاه كرد و من را انتخاب كرد، سپس بار ديگر نگاه كرد و على‌بن ابى‌طالب عليهما السلام را انتخاب فرمود، او بعد از من نور زمين است. آنگاه حضرت اين آيه را تلاوت كردند.1-  دائمى «يُرِيدُونَ» (فعل‌مضارع، نشانه استمرار و تداوم و در آینده است حتمآ دین جدیدی قرار بوده بیاید )

2- دين خدا، نور است ونور، سرچشمه‌ى حيات. «نُورَ اللَّهِ»

3- هرچند گروه‌هاى كفّار هر دسته‌اى به نوعى تلاش مى‌كنند، امّا هدف همه‌ى آنها خاموش ساختنِ فروغ دين است. «يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ»

4- تلاش‌هاى كافران در مبارزه با دين، مثل فوت كردن به خورشيد است. «2» «يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ»

5- يكى از تلاش‌هاى دشمنان دين، تبليغات است. «بِأَفْواهِهِمْ»

6- نداى اسلام از زبان پيامبر نور ، بها،الله است، تداوم آن تکمیل نور است. «3» «يُتِمَّ نُورَهُ»


«1». بحار، ج 23، ص 320.

«2».طایفه قاجار ، بعضی از علمای اسلامی ، خاندان پهلوی ، جمهوری اسلامی ، نمرودها، فرعون‌ها، بنى‌اميه و بنى‌عباس و امثال آنان، که جلوی انتشار این نور را گرفته اند نمونه‌هاى عملى تلاش كفّارند.

«3». چنانكه در آيه‌ى اكمال دين، اتمام نعمت به حساب آمده است: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى». مائده، 3.

جلد 3 – صفحه 410

7- خداوند به طرفداران حق، وعده‌ى پيروزى داده است. أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ‌ …

8- خداوند، فروغ دين را نه تنها حفظ مى‌كند، بلكه گسترش مى‌دهد. «يُتِمَّ نُورَهُ»

9- كفّار بدانند كه با اراده‌ى حتمى خداوند براى پيروزى دين حقّ، طرف‌اند و هرگونه تلاش بر عليه [ آیین  جدید ]محكوم به شكست است. «يُتِمَّ نُورَهُ

خیلی ها  با مطالعه کتاب ایقان که از آثار حضرت بهاءالله است مومن به دیانت بهائی شدند از جمله فاضل که ایمان آورد  و  ترک خانواده کرد و عازم عکا شد.کتاب کامل  ایقان و  فال صوتی زندگی کامل جناب فاضل شیرازی

https://giphy.com/gifs/grim-reaper-horror-creepy-h5NLPVn3rg0Rq ،،

درمیان نامهای نیکوی فرشتگان  نام ملک الموت زیبا هم است واقعا ، او شاه مرگ استیعنی می اید و با ازرم و بزرگواری شاهوار روانهایمان را تا سرزمین نور و سرور می برد و پندأشتن او با داس در دست اندیشه ای دیوانه است

#Taizz 

کلمات کلیدی

فروغ فرخزاد #فریدون_فرخزاد #حضرت_بها،الله #حضرت_عبدالبها،

#حضرت_بهاالله  #فروغ فرخزاد #فریدون_فرخزاد #حضرت_بها،الله #حضرت_عبدالبها،#حضرتبها،الله #tagify_app #حضرت _عبدالبها،

music #vocal #song #singing #pop #vocals #singers #bestmusic #lovemusic #musica #singingcover #photography #avazehjavaherian #singer #avaz #fineart #piano #musician #2017 #musical #arman_music_institute #avazirani #avazsonati #november #iran #guitar #vocalist #bnw #live #theaterphotography تماشا در #یوتیب #فارسی 

..https://www.youtube.com/playlist?list=PLa0L_XoE3uM56Ix3-klhCJuyFCZ6I5Ooc..
https://www.facebook.com/groups/717559601648780/permalink/6126880960716590/
 تما شا در یوتیب فارسی ..
https://www.youtube.com/playlist?list=PLa0L_XoE3uM56Ix3-klhCJuyFCZ6I5Ooc
….

فتح بخارا

 ، وقتی #چنگیز_خان   #بخارا را فتح کرد ، هیچ حرمتی برای مسلمانان قائل نشد و با اسب به مسجد جامع شهر وارد شد .   دیگر مغولان ، به دنبال او با اسب و یراق در مسجد منزل کردند و در آنجا بساط میگساری و عیش و طرب فراهم آوردند .

  صندوقهای قرآن را نیز از کتاب خالی کرده ، قرآنها را بر زمین ریختند و صندوق ها را آخور اسبان کردند . صفحات قرآن ، زیر سم اسبها پاره پاره میشد و ستوران بر آن مدفوع می کردند .  مشاهیر شهر از ائمه و مشایخ و قضات گرفته تا سادات و علما و مجتهدان ، با تحقیر شاهد این ماجراها بودند زیرا آنها را به مسجد آورده و محافظت از اسبها را به آنها سپرده بودند .

در این میان یکی از سادات که از این نادیده ها در عجب شده بود از خردمندی پرسید : این چه حالی است ؟ ▪️خردمند پاسخ داد :  خاموش باش ، باد بی نیازی خداوند است که می وزد. ▪️ احتمالا این سخن بدین معنا هست که خداوند نه به این جماعت علما و سادات و قضات و ائمه نیاز دارد و نه به قرآن هایی که در صندوق ها بود

. 📜این حکایت تاریخی را گفتم که کنایه ای به وضعیت امروز جهان و به ویژه جامعه غرق در خرافات ایران زده باشم ،

گویی دوباره باد بی نیازی خداوند وزیدن گرفته است تا چهره واقعی دین فروشان برملا بشود .

▪️اگر روحانیت به عنوان واسطه خدا و انسان نباشد چه اتفاقی خواهد افتاد ؟؟؟  و آیا اساسا انسان برای ارتباط با خدا ، احتیاج به دلال دارد ؟؟؟ ▪️

روحانیون که در چهل سال گذشته بر اریکه قدرت مطلق نشسته و همه ارکان نظامی و سیاسی و تبلیغاتی و پول و سرمایه و … را در اختیار داشته اند چه دستاوردی برای ایران و ایرانی داشته اند ؟؟؟ ▪️آیا اخلاق ایرانیان بهتر از قبل شده است ؟ ▪️آیا فقر و فحشا و بزهکاری و بیکاری کمتر از قبل شده است ؟؟؟ ▪️آیا فساد و غارت منابع ملی کمتر شده است ؟؟؟ ▪️آیا روحانیون بنا بر ادعایی که دارند ، ساده زیست و بی رغبت به حکومت و حکمرانی و قدرت و ثروت بوده اند ؟؟؟ ▪️آیا روحانیون موجب گسترش و توسعه علم و دانش و فرهنگ و هنر و اخذ آبرو برای ایرانیان در جهان شده اند؟؟؟ ▪️آیا روحانیون اقتصاد و معیشت ایرانیان را بهتر کرده اند ؟؟؟ ▪️چرا مشکلات روانی مردم ایران در رده اول جهانی است ؟ ▪️آیا قوه قضاییه ایران ، ملجا و پناهگاه مردم برای برقراری عدل و انصاف شده است ؟؟؟ ▪️آیا مسئولین حکومت ایران که از فیلتر های متعدد تفتیش عقاید حکومتی رد شده اند ، اهل مافیا و فساد نیستند و همگی کارآمدند ؟؟؟ ▪️محیط زیست ایران در دوران حاکمیت روحانیون به کجا رفته است ؟؟؟ ▪️آیا ایرانیان در چهل سال حکومت روحانیون ، هرگز فریادی را از آنان در پاسداری و برای احقاق حقوق خود شنیده اند ؟؟؟ ▪️ثمره صدها نهاد فرهنگی وصدها هزار روحانی که از هزاران میلیارد بودجه ملی می خورند و می نوشند و زاد و ولد می کنند چه بوده است ؟ ▪️آیا دستاوردی هم در جهت ارتقای معنوی و مادی مردم ایران داشته است ؟؟؟ ▪️حاصل خون ۲۵۰/۰۰۰ شهید و نزدیک به یک میلیون جانباز و آزاده و خانواده های متلاشی شده آنان تاکنون چه بوده است ؟؟؟ ▪️

روحانیون بلند پایه در کجا و چگونه زندگی می کنند و فرزندان آنها در چه حالی هستند ؟؟؟  ▪️چنانچه از دین برمی آید ، جیره خوری و کسب درآمد از راه دین مکروه و شاید حتی حرام است پس روحانیون چگونه و با چه درآمدی زندگی خود را می گذرانند؟؟؟ ▪️آیا آنها تولید کننده هستند ؟؟؟ ▪️آیا آنها کار می کنند ؟ ▪️می گویند در ایران بین سیصد تا هشتصد هزار آخوند وجود دارد ، به راستی اگر آنان نباشند ، چه اتفاقی برای مردم می افتد ؟؟؟ ▪️

چندی است که تمامی حوزه ها و زیارتگاهها و مراسم عبادی و … مرتبط با روحانیت تعطیل شده است ، چه کسی کمبود آن را حس کرده است ؟؟؟ ▪️چرا ادعاهای آنان و درس های ۱۴۰۰ ساله شان کارساز نیست ؟؟ ▪️مقایسه کنید با اینکه اگر امروز ما فقط پرستاران و پزشکان را نداشتیم ، چه می شد ؟؟؟ ▪️نتیجه اینکه حضور روحانیون در همه جا موجب ویرانی و فساد و بدبختی بوده ولی عجیب اینجاست که مردم نمیخواهند حقیقت را ببینند و کماکان می خواهند در منجلاب خرافات دست و پا بزنند .  تاریخ نشان می دهد بدون حضور روحانیون و آخوند ، بشر میتواند بسیار آسوده تر و بهتر و زیباتر زندگی کند و جوامع به رشد و تکامل بیشتری دست یابند . ▫️کمی بیشتر بیاندیشیم !!!  ▫️برای رفع کرونا هم در ایران ، شستن دستها جواب نمیدهد . ▫️باید مغزها را شست . #احمد_زیدابادی

https://youtube.com/shorts/TBeVp3n_IUk?feature=share https://youtube.com/shorts/TBeVp3n_IUk?feature=share

. وقتی چنگیز خان بخارا را فتح کرد سادات و علما و مجتهدان ، با تحقیر شاهد این ماجراها بودند زیرا آنها را به مسجد آورده و محافظت از اسبها را به آنها سپرده بودند . ▪️در این میان یکی از سادات که از این نادیده ها در عجب شده بود از خردمندی پرسید : این چه حالی است ؟ ▪️خردمند پاسخ داد :  خاموش باش ، باد بی نیازی خداوند است که می وزد. ▪️

احتمالا این سخن بدین معنا هست که خداوند نه به این جماعت علما و سادات و قضات و ائمه نیاز دارد و نه به قرآن هایی که در صندوق ها بود .

https://youtu.be/BPpDCAc1opE … .

https://youtu.be/BPpDCAc1opE …

بسیاری از شهرهای بزرگ در آسیای میانه متعلق به ایران بود که بعد از تسلط اسلام و مداخله علمای اسلامی در سیاست به تصرف بیگانانگان در آمدند بخارا (همراه با سمرقند) یکی از دو شهر بزرگ بسیار زیبا و تاجیک‎‌نشین و فارسی‌زبان بود ندمردم بخارا تا امروز نیز به زبان فارسی با گویش ویژۀ آسیای مرکزی که امروزه به زبان فارسی تاجیکی معروف شده سخن می‌گویند بخارا بخارا از کهن‌ترین شهرهای فرارود است که خود شهر بیش از ۲٬۵۰۰ سال پیشینه دارد ولی پیشینۀ ماندن انسان‌ها در محلی که این شهر بر آن بنا شده به هزارۀ دوم پیش از میلاد می‌رسد. بخارا در کنار جادهٔ ابریشم قرار گرفته و کامل‌ترین نمونۀ یک شهر در سده‌های میانی در منطقۀ آسیای مرکزی به‌شمار می‌رود اینقدر مهم بود که سدهٔ ۹ هجریشیبک خان مرکز حکومتی‌اش را از هرات به بخارا منتقل کرد زمانی که قوم ازبک دوباره بر هرات تسلط یافتند برخی از نگارگران هراتی به بخارا منتقل شدند

بحران بی معنایی

بحران بی معنایی در زندگی بسیاری از افراد وجود دارد و آنها را آزار می دهد. اینکه نمی دانند برای چه پا به این دنیا گذاشته اند و چه باید بکنند. برخی دیگر هم با بحرانی به نام ناتمام ماندن معنا مواجه می شوند. یعنی برخی از افراد برای زندگی معنایی را در نظر داشته اند ولی زمانی که به آن می رسند، آن را بی ارزش تر از آن می دانند که به خاطرش زندگی کنند. این بدان معناست که مسائل موجود در ذهن این افراد نمی تواند توجیه کننده زندگانی آنها باشد. به این ترتیب نمی توانند فلسفه مرگ و حیات را برای خود تعریف کنند و همین امر موجب افسردگی شان می شود.آنچه مهم است دریافت این مطلب است که باور داشته باشیم که معنای زندگی باید باارزش تر از خود زندگی باشد و آنچه قرار است فلسفه زندگی را توجیه کند باید فراتر و والاتر باشد. می توان گفت که معنای یک زندگی به یک معامله شباهت دارد که منفعت و سود، آنرا توجیه پذیر می سازد

.مجموعه: برای زندگی بهتر
بدیهی است که احساس خوب شادی می آورد احساس خوب زندگی را معنی دارتر می کند.

سلامتی نیازی همگانی و اولیه است و افراد سالم افراد شادتری هستند. اما سلامتی معنای بیشتری به زندگی نمی دهد. استیون هاوکینگ دانشمند سرشناس کاملا فلج است اما شاید زندگی بسیار معنی دارتری از افراد سالم داشته باشد و تاریخ پر از مثالهایی این چنین است.

زندگی برای هر کس معنای خاصی دارد. این مسئله به نحوه نگرش و افکار هر انسان، ارتباط مستقیم دارد. یعنی هر انسانی زندگی را به گونه ای می بیند که در مورد آن فکر می کند.و دلیل ایجاد حس نارضایتی در زندگی به خاطر نداشتن یا کمبود رفاه نیست. چه بسیار افرادی که در زندگی ساده و حتی سختی قرار

تاثیر پول بر زندگی ارتباط نزدیکی با ارزش‌های فردی دارد و اینکه فرد چگونه خود را در رابطه با پول تعریف می کند.

ارتباط ‌های اجتماعی یکی از عواملی است که هم زندگی را شادتر می کند و هم به آن معنا می دهد. تنهایی یکی از مهم‌ترین عوامل شاد نبودن است. بسیاری از افرادی که در این تحقیق شرکت کرده بودند ارتباط با خانواده و دوستان را معنای زندگی خود می دانستند. به یاد آوردن ساعت‌ها و روزهایی که در تنهایی گذشته ….. احتمال تنها ماندن در آینده تاثیر شدیدی بر شادی دارد.اما در کمال شگفتی، اینکه چقدر با دوستان یا کسانی که دوستشان داریم وقت می گذرانیم تاثیر زیادی بر شادی ندارد هرچند که به زندگی معنا می دهد. وقت گذراندن با آنها که دوستشان داریم می تواند کار بسیار سختی باشد بنابراین ممکن است خوشحالی زیادی عاید ما نکند اما به زندگی ما معنایی دیگر می‌بخشد. کسانی که در این تحقیق شرکت کرده بودند و زندگی معنادارتری داشتند،

روابط را مهم‌تر از دستاوردهای زندگی شان می دانستند.شادی از منفعتی که از دیگران می بریم زاییده می شود و معنا از آنچه به دیگران می دهیم. «گیرنده» شاد است و «دهنده» زندگی با معنایی دارد. کمک به دیگران زندگی را با معناتر می کند اما مستقیما ما را شاد نمی کند. اگر کمک به دیگران لذت دارد برای این است که زندگی معنادارتر می شود. بر اساس این تحقیق فداکاری و از خودگذشتگی تاثیر چندانی بر شادی می گذارد،

شاید هم اندکی آن را کاهش می دهد، اما اهمیت بسیاری در معنادار بودن زندگی دارد

.نکته جالب دیگری که در این تحقیق روشن شد این بود که جرو بحث با دیگران شادی را کم می کند.. افراد شاد کمتر تمایل به جر و بحث دارند.

.بزرگ کردن بچه برای بسیاری از پدرها و مادرها دستاوردی مهم تلقی می شود چرا که نیازمند از خود گذشتن و وقف دیگری شدن است. به همین دلیل برای بسیاری از پدر و مادرهایی که در این تحقیق شرکت کرده بودند بزرگ کردن بچه، شادی شان را کمتر کرده اما به زندگی شان معنا داده بود. آنها هرچه وقت بیشتری برای فرزندشان گذاشته بودند زندگی معنی دارتری پیدا کرده بودنداسترس و نگرانینیازی به گفتن نیست که استرس و نگرانی شادی را کم می کند اما عجیب این که به زندگی معنا می دهد. این که چرا چنین است تفسیرهای متفاوتی می تواند داشته باشد. شاید پیوند گذشته و حال و آینده، احتمال خطرهای پیش رو را بیشتر برای فرد آشکار می‌کند و یا استمرار فعالیت‌های دشوار و سنگین برای رسیدن به هدفی در آینده دور (که البته تحقق آن تضمین شده هم نیست) برای فرد استرس و نگرانی می آورد ، هرچند که به زندگی اش معنا می دهد.محققان در پایان نتیجه می گیرند که شادی بیشتر حاصل برآورده شدن خواسته ها و نیازهاست، بخصوص از طرف دیگران و یا حتی با پول خرج کردن. اما معنا بیشتر فراهم کردن برای دیگران است و بیشتر با با تعریفی که فرد از «خود» دارد مربوط است. خلاقیت و خردمندی و افکار عمیق به زندگی معنی می دهد اما با استرس و نگرانی همراه است.

کسی که چرای زندگی‌اش را دریافته باشد، با هر چرایی خواهد ساخت”..خود خواهی چه معناهایی که برای زندگی نساخته است. عشق؛ و فداکاری زندگی را گرما می‌بخشد. این جهان‌بینی عشق، عینک است که این دنیای بی‌معنی و پوچ را رنگارنگ می‌کند.انسان در جست و جوی معنی – دکتر ویکتور فرانکل

رستم  یلی بود در سیستان

همانطور که میدانید رستم  یلی بود در سیستان که خدابیامرز فردوسی کردش رستم دستان. ضمن تشکر از آن مرحوم گرامی که در آن زمان، بیشتر از مسئولان فعلی مملکت به استان ما توجه داشت، آرزو میکنم که ایکاش رستم یک امامزاده بود. شعرش هم میشد: که رستم ملایی بود در سیستان من او را کردم رستم علیهالسلام.

اگر رستم امام زاده بود، برایش حتمن در دوران صفویه، بقعه و بارگاهی میساختند. ترقی و پیشرفت استان ما هم حداقل از رژیم گذشته شروع میشد. دلیلش این است که اعلیحضرت فقید که همیشه به ائمه اطهار ارادت قلبی داشتند، علاوه بر زیارت مشهد مقدس به سیستان و بلوچستان مقدس هم مشرف میشدند. میدانید که ذات همایونی هر کجا که نزول اجلال میفرمودند، دستورات اکیدی هم صادر میفرمودند. حتم دارم روی ارادتی که به مرحوم فردوسی داشتند برای گسترش و مطلا کردن صحن مقدس حضرت رستم ارواحنا فدا، بودجۀ لازمه در اختیار تولیت بارگاه قرار میدادند.

بعد از انقلاب هم اگر به ما یک واعظ طبسی کوچولو تعلق میگرفت، حجم غبار روبی پولی ما از حرم مطهر صاحبِ والای گرز علیهالسلام، از ریگهای روانی که بادهای صد و بیست روزه در سیستان جابجا میکنند بیشتر میشد.

با برخی از دوستان که واقعاً نمیشود راجع به زنده یاد فردوسی و شاهنامه، بدون وضوی ملی حرف زد. بعضی از شخصیتهای شاهنامه هم اتوماتیک وار در سطح خدا و پیغمبرند و امامزاده خطاب کردن آنها توهین است،

اما رستم مال خودمان است. باور بفرمایید که ما در استان سیستان و بلوچستان نیاز مبرمی به یک امامزاده داریم. برخی از دوستان میگویند که این شدنی نیست. در صورتی که این یکی از شدنیترین کارهاست. خدا بیامرز زال، پدر رستم، با آن موهای سفید که به دنیا آمد، ظرفیت پیغمبر شدن را هم داشت.

کرامات بالاتر از این که آدم با سیمرغ حرف بزند؟ شما یک پیغمبر پیدا کنید که شیر مرغ معمولی خورده باشد. فکرش را بکنید، عدهای از سرسپردههای سام که میتوانستند کافر باشند، زال علیهالسلام را میاندازند دامنۀ کوه. نه کوههای بلوچستان بلکه کوه البرز. از همین یک تیکه، میشود روضههای پر سوز و گدازی ساخت. طفل بی کس و کار، بی آب و طعام، انگشتش را میگذارد در دهانش. فرشتگان زار زار گریه میکنند. خدای ارحمالراحمین میپرسد:”ای فرشتگانم شما چرا گریه میکنید؟” فرشتگان میگویند: “بار الاها، طفل معصوم انگشتش را گذاشت در دهانش.”  ارحمالراحمین میگوید: “طفل انگشتش را نگذارد در دهانش، کجای خود بگذارد؟ گریه نکنید. من کوه البرز و سیمرغ را الکی نساختهام.”

Continue reading “رستم  یلی بود در سیستان”

baran24-7.com

This Website is being updated.

you can visit the site and projects or tap the call button for customer support

mobile number

+17788967712

email:

support@baran24-7.com

baran24-7.com

ASBESTOS ABATEMENT

We provide home owners & businesses with certified asbestos removal services. Our team spares no expense in ensuring we removal all sources properly so your health is not affected.

New asbestos training, certificate, and licensing requirements

The provincial government has made amendments to the Workers Compensation Act that establish requirements that asbestos abatement contractors must be licensed to operate in British Columbia, and that workers who perform this work must complete mandatory safety training and obtain certificates.

For more information, see:

Web resources

See also:

Asbestos is a mineral fiber. It can be seen only with a specific type of microscope.

What is Asbestos

Asbestos removal

Asbestos is cause of many diseases and most types of cancer

rt

By Sinesookhteh Renovation WordPress Themetap to call

the only company in the vancouver Area certified by Amazon

24-7 customer support

support

By Sinesookhteh Renovation WordPress Themetap to call

This Website is being updated.

you can visit the site and projects or tap the call button for customer supportCLOSE

ABOUT US

9 years experience

about Asbestos

baran24-7.com

Asbestos is a mineral fiber. It can be seen only with a specific type of microscope.

What is Asbestos

Asbestos removal

Asbestos is cause of many diseases and most types of cancer

ABOUT US

9 years experience

OVER 300 SUCCESSFUL PROJECTS

the only company in the vancouver Area certified by Amazon

24-7 customer support

By Sinesookhteh Renovation WordPress Themetap to call

This Website is being updated.

9you can visit the site and projects or tap 

صبح جادویی

خلاصه کتاب صبح جادویی اثر هال الرود

خلاصه کتاب صبح جادویی اثر هال الرود
هال الرود نویسنده کتاب صبح جادویی

فهرست مطالب

کتاب صبح جادویی یکی از کتاب‌هایی است که می‌تواند تاثیر بسیار خوبی بر روی زندگی هر فردی بگذارد. بسیاری از ما هر روز بعد از بیدار شدن یک زندگی یکنواخت و یکسانی را تجربه می‌کنیم اما با خواندن این کتاب، زندگی شما متحول خواهد شد و بر روی تمامی جنبه‌های زندگی شما تاثیر خواهد گذاشت. 

اگر شما می‌خواهید به یک فرد موفق تبدیل شوید، کتاب صبح جادویی یک محرک است و اگر این کتاب را به صورت عمیق بخوانید، خیلی سریع به موفقیت‌هایی در زندگی شخصی و حرفه‌ای خواهید رسید. این موفقیت‌ها می‌تواند شامل افزایش حقوق، رشد کسب و کار و یا افزایش درآمد باشد اما اغلب درباره‌ی پیداکردن روش‌هایی برای ایجاد تعادل در جنبه‌های مختلف زندگی است. 

داستانی از زندگی هال الرود نویسنده کتاب صبح جادویی

هال الرود نویسنده کتاب صبح جادویی

هال الرود در ۲۰ سالگی و در سال ۱۹۹۹ با یک راننده مست تصادف می‌کند و زندگی برای او سخت می‌شود و پس از بیرون آمدن از کما متوجه می‌شود که دیگر نمی‌تواند راه برود. او در این مدت شرایط بسیار سختی را در بیمارستان و مراکز توانبخشی سپری کرد اما با اتفاقی که برایش افتاده بود، کنار آمد و تصمیم گرفت از داشته‌هایش بهترین استفاده را کند.

او در سال ۲۰۰۰ به شغل خود در شرکت کاتکو بازگشت و در آن سال بهترین سال شغلی را برای خودش رقم زد. او در سال ۲۰۰۴ توانست درآمد بسیار زیادی برای شرکت خود کسب کند و این‌ها در حالی اتفاق افتاد که او هنوز از نظر جسمانی و ذهنی در حال بهبود یافتن بود. اما در سال ۲۰۰۷ آمریکا دچار بحران اقتصادی شد و الرود که بدهی‌های بسیار زیادی داشت، با مشکل مواجه شد. این اتفاقات احساس یاس و ناامیدی را مجددا به زندگی او وارد کرد و شرکت در سمیناهای موفقیت نیز تاثیری بر روی او نمی‌گذاشت.

او در سال ۲۰۰۸ و در حالی که در حال صحبت کردن با یکی از دوستان خود بود، دوست او به او پیشنهادی می‌دهد تا ورزش کند. پیشنهاد دوست او شروعی بود تا الرود زندگی خود را تغییر دهد و بر تمامی مشکلاتش غلبه کند. او همچنین می‌گوید: اگر توانستم به حرف دکترها که گفته بودند دیگر نمی‌توانم راه بروم غلبه کنم و یک زندگی بسیار خوب برای خودم ایجاد کنم، پس قطعا از پس این مشکل نیز برخواهم آمد و عذر و بهانه‌ای نیز برای آن وجود ندارد.

صبح جادویی خود را ایجاد کنید

هال الرود در کتاب صبح جادویی به عادت‌هایی اشاره می‌کند که هر روز باید قبل از ساعت ۸ انجام شود. در واقع شما باید عادت‌هایی جدید را در زندگی خود ایجاد کنید(۹ راه برای ساختن یک عادت جدید و تغییر یک عادت بد) تا زندگی شما بعد از مدتی متحول شود.

با عزم و اراده قوی از خواب بیدار شوید

نحوه بیدارشدن شما در هر صبح، بر میزان موفقیت شما در هر بخشی از زندگی تاثیر می‌گذارد.

شما باید این حقیقت را در زندگی خود بپذیرید و آن را درک کنید که سزاوار بهترین‌ها هستید. شما سزاوار هر چیزی هستید که در این دنیا وجود دارد. این می‌تواند عشق باشد یا ثروت و حتی موفقیت. این که شما این را درک کنید، در بهبود کیفیت زندگی شما تاثیرگذار است. برای اینکه به موفقیت‌های بسیاری برسید، باید برای هر صبح خود برنامه‌ریزی کنید.

این که هر روز صبح، چگونه از خواب بلند می‌شوید و چه کارهایی را انجام می‌دهید تا حد زیادی بر روی زندگی و موفقیت شما تاثیر می‌گذارد. صبح‌های هدفمند و موفق در نتیجه باعث ایجاد یک زندگی موفق می‌شوند و در مقابل صبح‌هایی که بی‌هدف شروع شوند، زندگی شما را نیز تحت تاثیر قرار خواهند داد.

نحوه‌ی بیدار شدنتان از خواب را تغییر دهید

اگر بتوانید نحوه‌ی بیدار شدنتان را تغییر دهید، زندگی شما نیز خیلی سریع تغییر می‌کند. الرود به شش فعالیتی اشاره می‌کند که بیشترین تاثیر را در زندگی او داشته‌اند و هر روز صبح پو به مدت ۱۰ دقیقه هر کدام از آن‌ها را انجام داد تا برای او تبدیل به یک عادت شود. 

سکوت کنید

سکوت کنید و بر روی نفس‌های خود تمرکز کنید. کمی به درون‌کاوی بپردازید و به طور ناگهان متوجه خواهید شد که تمام اضطراب و استرستان از بین خواهد رفت. این کار باعث می‌شود که آرامش بسیاری به خود منتقل کنید و از حالت گیج بودن هنگام صبح بیرون بیایید. 

به مطالعه کردن بپردازید

همیشه بهانه برای مطالعه نکردن یک کتاب وجود دارد و ممکن است برای بسیاری از ما به یک آرزو تبدیل شده‌باشد. هر روز ۱۰ دقیقه را به مطالعه کردن بخشی از یک کتاب انگیزشی اختصاص دهید تا پس از مدتی این به یک عادت در زندگی شما تبدیل شود.

از جملات مثبت استفاده کنید

یکی از بهترین احساس‌های شگفت‌انگیزی که هر روز صبح می‌تواند برای شما اتفاق بیفتد، تلقین کردن است. سعی کنید با صدای بلند، جملات مثبتی را بخوانید و آن‌ها را به خود تلقین کنید. این تلقین‌ها شما را قدرتمند می‌کنند و باعث می‌شوند به توانایی‌های خود بیشتر پی ببرید.

به تجسم‌کردن بپردازید

یکی از بهترین راه‌هایی که امید را در هر صبح به شما انتقال می‌دهد، تجسم کردن است. سعی کنید ده دقیقه چشمان خود را ببندید و بر روی تصاویری که در ذهنتان ایجاد می‌شود، تمرکز کنید. سعی کنید رویاهایتان را تجسم کنید تا بتوانید با تمام وجود آن‌ها را حس کنید.

اتفاق‌های روزانه خود را بنویسید

یک دفترچه تهیه کنید و اتفاق‌هایی که هر روز برایتان افتاده‌است را یادداشت کنید. اتفاق‌هایی که نسبت به آن‌ها شکرگزار هستید و خواهید بود را در آن یادداشت کنید. این باعث می‌شود روح شما بسیار سبک شود و حس رضایت نسبت به خود داشته باشید.

حتما ورزش کنید

یکی از کارهایی که هر روز صبح باعث می شود احساس بی‌نظیری داشته باشید، ورزش کردن است. با ۱۰ دقیقه ورزش صبحگاهی، امید و انرژی به زندگی شما سزازیر می‌شود و بعد از انجام آن، احساس آرامش خواهید داشت.

خلاصه کتاب حکایت دولت و فرزانگی اثر مارک فیشر

امروز چرا بیدار شده‌اید؟

ممکن است شما هرگز این سوال را از خود نپرسیده باشید که چرا هر روز صبح از خواب برمی‌خیزید؟ چرا می‌خواهید آرامش و راحتی تخت‌خواب خود را رها کنید؟ آیا واقعا به کاری که در روز انجام می‌دهید، علاقه دارید تا به خاطر آن تخت‌خواب خود را رها کنید؟

بسیاری از ما ممکن است با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شویم و با بی‌میلی تخت‌خواب خود را رها کنیم. شما این کار را انجام می‌دهید، زیرا مجبور هستید به سراغ کاری بروید که به ان علاقه‌ای ندارید و یا باید به فردی برای حضور در محل کار، پاسخگو باشید. در واقع اگر شما حق انتخاب داشته باشید، همچنان تخت‌خوابتان را انتخاب می‌کنید.

بسیاری از ما با این حقیقت زندگی خود کنار آمده‌ایم که مجبور به داشتن یک زندگی معمولی هستیم. ما از توانایی‌هایمان استفاده نمی‌کنیم و این پتانسیل را در خود می‌بینیم که می‌توانیم بسیار موفق باشیم اما درگیر بسیاری از کارهایی هستیم که به آن‌ها علاقه‌ای نداریم. شما با شروع شدن روز خود در هر صبح مقاومت می‌کنید و این باعث می‌شود تا حجم عظیمی از انرژی‌های منفی به سمت شما سرازیر شوند.

سعی کنید یک انسان شاد باشید و دیدگاهتان را درباره‌ی بیدار شدن در هر صبح تغییر دهید. شما با تعیین یک هدف و نیز داشتن شور و علاقه برای شروع شدن یک روز، می‌توانید زندگی خود را متحول کنید.

قبل از خواب به افکار مثبت فکر کنید

بسیاری از کسانی که نظزیه صبح جادویی را امتحان کرده‌اند، معتقدند ما به اندازه‌ای به خواب نیاز داریم که خودمان آن را باور داریم. به عبارت ساده‌تر احساس ما در هنگام بیدار شدن، به میزان خوابیدن در شب قبل وابسته نیست بلکه وابسته به حسی است که هنگام بیدار شدن به خود انتقال می‌دهیم.

اگر شما این باور را بپذیرید که برای شاداب بودن به هشت ساعت خواب نیاز دارید اما ساعت دوازده بخوابید و شش صبح بیدار شوید، از قبل این حس عدم شاداب بودن را به خود منتقل کرده‌اید و به احتمال بسیار زیاد در آن روز احساس خستگی خواهید داشت. اگر به خودتان بگویید که فردا صبح احساس خستگی خواهید داشت قطعا بعد از بیدار شدن چنین حسی خواهید داشت.

بدن ما توانایی انجام کارهای شگفت‌انگیزی را دارد که کمترین آن‌ها این است که انرژی مورد نیاز شما را بعد از پنج ساعت خوابیدن تامین کند. به همین دلیل تلقین‌ها و افکار منفی را کنار بگذارید و به زمان توجه نکنید. هر شب قبل از خواب، شروع یک روز پر انرژی را برای خود تصور کنید تا در هنگام صبح نیز با همین حس از خواب بیدار شوید. 

اهدافتان را با صبح جادویی هماهنگ کنید

الرود معتقد است که ایده‌ها و عادت‌هایی که در کتاب صبح جادویی به آن‌ها اشاره می‌کند باعث تقویت تمرکز می‌شود. او در فصل هشتم کتاب خود به این می‌پردازد که چگونه می‌توان بر روی کارهای نیمه‌تمام تمرکز کرد و همچنین بر تنبلی غلبه کرد.

کارهای مهم را در اولویت قرار دهید

یکی از راه‌هایی که باعث می‌شود تا از تنبلی دور شوید و بهره‌وری خود را افزایش دهید این است که با شروع صبح، بر روی کارهای مهمتان تمرکز کنید و آن‌‌ها را انجام دهید. اگر شما بتوانید کارهای مهم و ضروری خود را اول از همه و در ابتدای صبح انجام دهید، این کار باعث می‌شود تا باقی روزتان بسیار مفیدتر باشد.

عادت‌های با کیفیت باعث موفقیت شما می‌شوند

الرود در فصل نهم کتاب صبح جادویی به این موضوع اشاره می‌کند که کیفیت عادت‌های ما بر روی کیفیت زندگی ما تاثیرگذارند. اگر فردی در زندگی خود موفق است، تنها دلیل آن عادت‌هایی است که موفقیت او را حفظ می‌کنند. سعی کنید از عادت‌های منفی که باعث عدم پیشرفت شما می‌شوند و انرژی شما را تخلیه می‌کنند، دوری کنید.

سعی کنبد تا عادت‌های خود را کنترل کنید و یاد بگیرید تا یک عادت جدید برای خود ایجاد کنید. پرورش دادن و ایجاد یک عادت جدید به ۳۰ روز زمان نیاز دارد که الرود در کتاب صبح جادویی آن را به سه بخش تقسیم می‌کند.

روز اول تا دهم:

۱۰ روز اول ایجاد یک عادت جدید و تغییر یک عادت بد می‌تواند غیرقابل تحمل و بسیار سخت باشد. روزهای اول شما ممکن است بسیار با انگیزه باشید اما به محض اینکه تازگی عادت جدید بعد از چند روز از بین رود، حس تنفر شما نسبت به عادت جدید شکل می‌گیرد. ذهن و بدنتان نسبت به تغییر مقاومت می‌کنند و در نهایت به خودتان می‌گویید: این کار دیگر نشدنی است. اما چیزی که بسیاری از مردم نمی‌دانند این است که این حس ۱۰ روزه، موقتی است و روز به روز روند ایجاد عادت، ساده‌تر می‌شود.

روز یازدهم تا بیستم:

بعد از اینکه ۱۰ روز ابتدایی را گذراندید، وارد ۱۰ روز دوم می‌شوید که بسیار ساده‌تر است اما همچنان به تعهد و نظم از جانب شما نیاز دارد. بسیار مهم است که در این مرحله اراده خود را از دست ندهید و مانند گذشته رفتار نکنید.

روز بیست و یکم تا سی‌ام:

بسیاری از افراد معتقدند که ۲۰ روز برای ایجاد یک عادت جدید کافی است اما الرود در کتاب صبح جادویی، بسیار زیاد بر روی ۱۰ روز پایانی تاکید می‌کند. ۱۰ روز پایانی دقیقا جایی است که باید به خود افتخار کنید زیرا پایه‌های عادت جدید در شما مستحکم شده‌است. در مرحله سوم عادت جدید بخشی از هویت شما را شکل می‌دهد و شما به آن ایده‌الی که در ذهنتان بود نزدیک‌تر می‌شوید. توجه کنید که دچار اعتماد به نفس کاذب نشوید و این کارها را تا روز ۳۰‌ام پیش ببرید.

بهترین ترجمه کتاب صبح جادویی

کتاب صبح جادویی توسط انتشارات مختلفی منشتر شده است و یکی از بهترین ترجمه‌های آن برای انتشارات نوآوران سینا می‌باشد که توسط لطیف احمدپور نیز ترجمه شده‌است.

نظر شما درباره‌ی این کتاب چیست؟ آیا تا به حالا صبح جادویی خود را ایجاد کرده‌اید؟ نظرات خودتان را با و همراهان همیار آکادمی در زیر همین پست به اشتراک بگذارید.

این مطلب ویرایش شده در فروردین ۲۹, ۱۳۹۹ ۱:۴۱ ب٫ظ

پوریا درویشی کهن

مدیر سئو همیار آکادمی و دلباخته‌ی گوگل و موتورش

پوریا درویشی کهن

مدیر سئو همیار آکادمی و دلباخته‌ی گوگل و موتورش

اشتراک گذاری

Taizz

کانالی پر از حکایت ها و ضربالمثل و داستان های جالب و اموزنده

خدا حافظ #گابریل_گارسیا_مارکز به سرطان لنفاوی مبتلاست و می‌داند عمر زیادی برایش باقی نیست.بخوانید چگونه در این نامه‌ی کوتاه از جهان و خوانندگان خود خداحافظی می‌کند:  …https://youtu.be/QyGvFWJQgy4

….

پست های اخیر

۹ قدم برای نوشتن متن صفحه فروش به سبک اپل

۹ قدم برای نوشتن متن صفحه فروش به سبک اپل

شرکت اپل در حالی که یک شرکت تولیدکننده تجهیزات الکترونیکی است، یک الگو برای تمام…

1 ماه قبل

چگونه شرکت اپل بهترین شرکت دنیا شد؟

چگونه شرکت اپل بهترین شرکت دنیا شد؟

شرکت اپل در ۲ آگوست ۲۰۱۸ با رسیدن به ارز ۱ تریلیون دلار با قرارگرفتن…

2 ماه قبل

راز موفقیت گوگل چیست؟

راز موفقیت گوگل چیست؟

اصطلاح: “گوگل کن” کافیست تا بگوییم که گوگل موفق‌ترین شرکت دنیاست. ما برای رفع نیاز…

2 ماه قبل

جف بزوس چگونه موفق شد؟

جف بزوس چگونه موفق شد؟

از اواخر سال ۲۰۲۱ دقیقاً بعد از بحران کرونا، جف بزوس دومین فرد ثروتمند جهان…

2 ماه قبل

۸ اشتباه بیزینسی شرکت اپل

۸ اشتباه بیزینسی شرکت اپل

کشف اشتباه بیزینسی از شرکتی مانند اپل و آن هم توسط منی که جزو طرفداران…

2 ماه قبل

گوگل در این ۳ پروژه شکست خورده است

گوگل در این ۳ پروژه شکست خورده است

هرگاه به بزرگترین شرکت تکنولوژیک کل دنیا فکر میکنم نامی جز گوگل به ذهنم نمی‌آید…

rating-start
rating-start

هادی سروی

کتاب عالی و فوق العاده ای بود خیلی خوب و کابردی هم خلاصه شده بود

۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ | ۱۴:۲۱

reply-to-comment-button

۰

like-comment-button

۰

user-avatar
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start

علی اکبر حائری نژاد

عالی

۰۶ فروردین ۱۴۰۲ | ۰۴:۲۰

۰

الکترونیک

4800 ت – 0.99 یورو

خرید کتاب الکترونیک

کتاب‌های مرتبطمشاهده همه ›

معرفی و دانلود کتاب صوتی در بازی بمان

کتاب صوتی در بازی بمان

جول اوستین

معرفی و دانلود کتاب صوتی همین لحظه جذب کن

کتاب صوتی همین لحظه جذب کن

آیدل احمد

معرفی و دانلود کتاب صوتی از فقر تا قدرت

کتاب صوتی از فقر تا قدرت

جیمز آلن

معرفی و دانلود کتاب صوتی دو کلمه‌ای که امروز زندگی‌تان را تغییر می‌دهند

کتاب صوتی دو کلمه‌ای که امروز زندگی‌تان را تغییر می‌دهند

جول اوستین

معرفی و دانلود کتاب خوبی کن

کتاب خوبی کن

سیندی سکس

معرفی و دانلود خلاصه کتاب صوتی خود دیگر

کتاب صوتی خود دیگر

تاد هرمان

معرفی و دانلود کتاب قانون غر زدن ممنوع

کتاب قانون غر زدن ممنوع

جان گوردون

معرفی و دانلود کتاب صوتی چیرگی

کتاب صوتی چیرگی

رابرت گرین

معرفی و دانلود کتاب مدیریت خشم

کتاب مدیریت خشم

ویلیام دویل جنتری

معرفی و دانلود خلاصه کتاب صوتی صبح جادویی

کتاب صوتی صبح جادویی

هال الرود

نقد، بررسی و نظرات خلاصه کتاب صبح جادویی

نیلوفر جلالیان

۱۴۰۱/۱۰/۲۱

00

دیدم به کسایی که نظرشون رو گفته بودند این بود حتما کتاب‌های کمی خوندن که اینقدر مثبت در موردش حرف میزنن و یا کتاب کاربردی برای زندگی شخصی اونا بوده ممکنه برای من نباشه
اما باید بگم هرچی دوستان گفتن در مورد این میکرو کتاب صدق می‌کنه
واقعا کتاب زیبایی بود به شخصه با مقدمه‌ای که داشت غافلگیر شدم چون ادامه…

نفیسه فلاحی

۱۴۰۱/۱/۲۲

20

این میکروکتاب بسیار فراتر از چیزی بود که انتظار داشتم نکاتی که برای ثبت عادتهای جدید داره، مرحله به مرحله رسیدن به صبح جادویی و خلاصه بودن و پرهیز از مسائل کم اهمیت و حاشیه‌ای بهترین خوبیهای این میکروکتاب هست. جالبه که دوساعته این کتاب رو تموم کردم و قصد دارم حتما عملیش کنم.
اگر شماهم میخوان بقیه ادامه…

Faz P

۱۴۰۰/۱۲/۶

10

خوده کتاب واقعا عالیه و حتما ارزش چندین بار خوندن داره ما اکثر نکاتی که میگه رو میدونیم اما یا بهش عمل نمیکنیم یا لازمه که کسی بهمون یاداوری کنه به نظرم در صورتی که بهش عمل کنیم واقعا زندگیمون متفاوت میشه
و اما نقدم اینه که تو نگارش و املای کلمات کتاب بیشتر توجه بشه درسته که خیلی ازار دهنده نبود اما بهتره که نظارت بیشتری روی نوشته‌ها داشته باشن

ابوالفضل غیاثی

۱۴۰۰/۵/۲۵

20

اگه به گفته‌های کتاب عمل بشه واقعا زندگی آدم و زیر رو میکنه.
و اینکه خود نویسنده دچار مشکلات فراوانی شده و با این همه محدودیت تونسته به اهدافش برسه واقعا باعث دلگرمی میشه.
آدم متوجه میشه هرچیم مشکل توی زندگی وجود داشته باشه ناامیدی هیچ معنی‌ای نداره.
امیدوارم این کتاب و بخونیم به گفته‌هاش عمل کنیم.

Selin

۱۴۰۲/۱/۳۰

00

من تازه شروع به کتاب خوندن کردم و این سومین کتابی هست که میخونم به نظرم خیلی کتاب خوبی بود واقعا بعد از خوندن این کتاب دیدم نسبت به زندگی که دارم عوض شد و به خودم اومدم دیدم توی رتبه‌های پایینی از زندگی قرار دارم و هنوزم چیزی دیر نشده میتونم زندگی جدیدم رو شروع کنم
ممنونم از آقای هال الرود که این کتاب خوبو نوشته🤍

سحر صدری

۱۴۰۰/۱/۲۱

20

سلام، من این کتابو مطالعه کردم، لپ کلامش اینه که سحرخیز باش تا کامروا شوی که حقیقت محضه
یه روش پیشنهادی برای انجامش هم ارائه کرده که بنظرم عملی و خوبه
خوشحالم که بجای خوندن کتاب کامل، خلاصه کتاب رو انتخاب کردم
و اینکه
امروز اولین صبح جادویی رو داشتم که عالی بود

پژمان مومنی کیا

۱۳۹۹/۲/۳۰

40

سلام خدمت همه دوستان کتابخون. این کتاب میتونه به شما کمک کنه صبحا رو خیلی خوب بیدار شید، تواین کتاب میگه کل روزه شما همون صبحه که بیدار میشید و میگه اون صبح رو چطوری خوب شروع کنیم. هر کس بتونه صبح جادویی این کتاب توام با عمل انجام بده زندگیش واقعا تغییر میکنه

🌻 آفتابگردون ۵۳

۱۴۰۰/۱/۱۸

20

عالی بود، راستش من زندگی‌ام سالهاست به همین شیوه در گذره و خوشحالم که این کتاب تاییدی بود بر روش زندگیم.
مطالبش خیلی برام جدید نبود
اما برای افرادی که نظم و هدف ندارن کتاب مناسبیه
خصوصا برنامه ۶۰ دقیقه‌ای کتاب

danyal

۱۴۰۱/۱۰/۱۸

00

کتاب عالی بود هم به کسایی که فکر میکن سحر خیزی کار سختیه و میگن بیدار شدیم چیکار کنیم کمک میکنه هم درباره برنامه ریزی و اولیت بندی صحبت میکنه همچنین درباره ترک عادت و جایگزین ان با عادت‌های خوب به نظر من کتاب عالی بود

. .

۱۳۹۹/۱/۷

40

خیلی کتاب خوبی بود پیش به سوی سحرخیزی و زندگی جدید و متفاوت در سال 99 در ضمن ممنون از انتشارات سبکتو که با انتشار میکروکتاب, کتاب خوندن رو خیلی راحت و سریع کرده

سینا محمدی

۱۴۰۱/۹/۲۶

00

این کتاب و پیشنهاد میکنم به دوستان، خلاصه بگم در مورد سحر خیزی و مزیت‌های سحر خیزی صحبت میکنه که دیدگاه منو نسبت به زندگی متفاوت تر کرد، عالیه دست نویسندش آقای هال الرود درد نکنه

Ali Amadi

۱۴۰۱/۲/۲

00

خوبه و برای شروع کتابخوانی می‌تونه کاربردی باشه اما بیشتر انگیزشی محور هست و تجربیات خود نویسنده رو در بر داره، این نسخه خلاصه شده هست اما خوب خلاصه شده و چیزی از قلم نیوفتاده.

حسن پیریایی

۱۴۰۲/۲/۱۲

00

خیلی کتاب خوبیه خلاصه و مفید من تازه کتاب رو خوندم و میخوام از فردا کاربردی ازش استفاده کنم تا صبح رو به بهترین شکل شروع کنم برای داشتن روزی عالی

Mohi

۱۴۰۱/۱۰/۷

00

به نظرم کتاب خلاصه و مفیدی بود با کلی راه حل‌های قابل اجرا و البته ساده و راحت. خواندن آن واقعا برام مفید و به بقیه هم پیشنهاد میکنم که بخوانند

Shadow

۱۴۰۱/۸/۲۱

00

بنظر کتاب فوق العاده خوبی هست که نکات کوچک و مهمی رو یاد آور میشه که در حالت عادی در زندگیمون رعایت نمی‌کنیم امیدوار علاوه بر خوندنش بهش عمل هم بکنیم

مشاهده همه نظرات 52

راهنمای مطالعه خلاصه کتاب صبح جادویی

برای دریافت خلاصه کتاب صبح جادویی و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.نصب رایگان برای اندروید، آیفون و ویندوز

دیگر کتاب‌های هال الرودمشاهده همه ›

معرفی و دانلود کتاب صوتی صبح‌های جادویی مولتی میلیونرها

کتاب صوتی صبح‌های جادویی مولتی میلیونرها

دیوید اوسبرن

معرفی و دانلود کتاب صبح جادویی

کتاب صبح جادویی

هال الرود

معرفی و دانلود کتاب صوتی تمرینات جادویی برای نتورکرها (معجزه صبح)

کتاب صوتی تمرینات جادویی برای نتورکرها (معجزه صبح)

پت پترینی

معرفی و دانلود کتاب صبح جادویی

کتاب صبح جادویی

هال الرود

معرفی و دانلود کتاب تمرینات جادویی برای نتورکرها (معجزه صبح)

کتاب تمرینات جادویی برای نتورکرها (معجزه صبح)

پت پترینی

معرفی و دانلود کتاب صوتی صبح جادویی

کتاب صوتی صبح جادویی

هال الرود

دیگر کتاب‌های فاطمه فراهانیمشاهده همه ›

معرفی و دانلود خلاصه کتاب حکایت دولت و فرزانگی

کتاب حکایت دولت و فرزانگی

مارک فیشر

معرفی و دانلود خلاصه کتاب راز

کتاب راز

راندا برن

معرفی و دانلود خلاصه کتاب مدیر یک دقیقه‌ای

کتاب مدیر یک دقیقه‌ای

اسپنسر جانسون

معرفی و دانلود کتاب لحظه‌ی گرگ و میش

کتاب لحظه‌ی گرگ و میش

فاطمه فراهانی

معرفی و دانلود خلاصه کتاب پنج قطعه از پازل زندگی

کتاب پنج قطعه از پازل زندگی

معرفی و دانلود خلاصه کتاب آری به زندگی

کتاب آری به زندگی

ویکتور فرانکل

کتاب‌های سبکتومشاهده همه ›

معرفی و دانلود خلاصه کتاب پنج قطعه از پازل زندگی

کتاب پنج قطعه از پازل زندگی

معرفی و دانلود خلاصه کتاب چرا مردان عاشق زنان زیرک می‌شوند؟

کتاب چرا مردان عاشق زنان زیرک می‌شوند؟

شری آرگو

معرفی و دانلود خلاصه کتاب مدیر یک دقیقه‌ای

کتاب مدیر یک دقیقه‌ای

اسپنسر جانسون

معرفی و دانلود خلاصه کتاب راز

کتاب راز

راندا برن

معرفی و دانلود خلاصه کتاب راهبی که فراری‌اش را فروخت

کتاب راهبی که فراری‌اش را فروخت

رابین شارما

معرفی و دانلود خلاصه کتاب زن پولدار

کتاب زن پولدار

کیم کیوساکی

خودسازی، میکروبوک، میکروکتاب، راه و رسم زندگی، مهارت های زندگی، تغییر در خود، موفقیت در زندگی، تغییر زندگی، موفقیت در زندگی شخصی و کاری، رسیدن به موفقیت، رسیدن به خواسته ها، تغییر رفتار، راهنمای موفقیت، رسیدن به خوشبختی، Hal Elrod، The miracle morning، the not so obvious secret guaranteed to transform your life beforeدانلود کتاب

rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start

Ayhan

نکات خوبی داره

۰۳ فروردین ۱۴۰۲ | ۰۸:۳۰

reply-to-comment-button

۰

like-comment-button

۰

user-avatar
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start
rating-start

ERFAN ramzannjad

کتابی خوب که اطلاعات خوبی از من وجودم می دهد

نامه به یکصد سالگی خودم

Write a letter to your 100-year-old self.

خیلی خوشحالم ای نامه را به تو مینویسم چقدر جالبه برای من که میتونم در یک سالگی به خودم نامه بنویسم

می خوام بپرسم آیا توکل کردی که خوب میشی آیا کسی به تو کلیه داد خیلی نمیتونن از کلیه شون بگذرند اما تو از جونت گذشتی

هورا بعضیا نمیتون از منابع خودشون بگذرند می خوام ببینم آیا تو گذشتی دست و دلباز زیاد چی شد تونستی سیگار و عیش و دوت را ترک کنی

آیا موفق شدی آیا تونستی به گفته های خودت عمل بکنی یا بازم میخوای با حسرت و آرزو بمیری دلم میخواست وقتی سرت رو توی قبر میگذاشتی راحت بمیری و راحت ترین مرگ را داشتی

با گذشته آیا راحت خداحافظی کردی آیا تو خوشحالی الان خوشبختی

با عائله و امانت پدر چکار کردی

آیا لو دولا داری راه میری و یا بعلت نخوردن مشروب مثل بزکوهی هنوزم از کوه بالا میری

حالا که این نامه را می‌خوانی تمام آن روزها تمام شده. تمام آن روزهایی که فکر می‌کردی نمی‌شود. تمام آن روزهایی که خودت را ضعیف‌ترین آدم روی زمین می‌پنداشتی تمام آن روزهایی که فکر می‌کردی تلاش بیهوده است. حالا تمام آن روزها تمام شده.
حالا تو دیگر همانی هستی که سالهای سال آرزویش را داشتیم. قوی و محکم. حالا تو می‌دانی آنقدر هم که فکر می‌کردی ضعیف نبودی. حالا می‌دانی اگر تلاش کنی چرا نشود، می‌شود حتما.
حال و هوای الان تو خیلی بهتر از حال و هوای الان من است. می‌دانم که هست. می‌دانم الان روی قله‌ی کوهی نشسته‌ای و به مسیر آمده فکر می‌کنی. چه می‌بینی؟ مقاومت‌هایم را در مقابل کمالگرایی می‌بینی؟ مقاومت‌هایم را در مقابل نداشتن ایده می‌بینی؟ می‌بینی چقدر جنگیده‌ام تا همه چیز را حفظ کنم؟
آینده‌ی روشن من، در ناامیدترین حالت ممکن امید دارم که تو همانی هستم که من حالا تصورت می‌کنم. می‌بینمت روشن‌تر از حال الانم.
بلند می‌شوی و بر روی قله می‌ایستی کمرت را صاف می‌کنی و نفس می‌کشی. می‌دانی که هنوز راه نرفته زیاد داری ولی من به تو افتخار می‌کنم که تا همان قله هم رسیده‌ای.
نمی‌دانم فکر تو الان من را می‌سازد یا عمل من تو را. حقیقتاً که رابطه‌ی این دو تنگاتنگ است. ولی من دلم می‌خواهد تو را خلق شده بپندارم. دلم می‌خواهد اعمال را،برنامه‌ام را عمل شده ببینم. و با قدرت هر چه تمام‌تر پیش بروم. من دلم می‌خواهد در نقطه‌ای همانگونه که تصورت کرده‌ام انتظارم را بکشی. این لطف را در حقم می‌کنی؟ در همان قله منتظرم بمان مطمئن باش خیلی زودتر از آنچه که تصورش را می‌کنی به تو خواهم رسید.
دوستدار همیشگی‌ات
خودت در روزهای آخر اردیبهشت سال ۱۴۰۰
پی‌نوشت:
خود آینده‌ام با عذر معذرت دو خط زیر به تو مربوط نمی‌شود بلکه خطاب به مخاطبانم است!
اگر فکر می‌کنید ذهنتان مدام در حال مرور بعضی از جنبه‌های منفی زندگیتان است یا اگر فکر می‌کنید خسته شده‌اید از مسیر،دست به کار شوید و نامه‌ای برای خود آینده‌تان بنویسید. توان رفته‌تان را تا حد زیادی برخواهد گشت.

تازه های روانشناسی(مشاوره خانواده، روانشناسی کودکان، روانشناسی زناشویی، تست روانشناسی،موفقیت)

سایر مطالب روانشناسی

سایر مطالب روانشناسی

بازسازی ساختمان
لیزر موهای زائد,عوارض لیزر موهای زائد,اصلاح لبخند

مناظره در فیس بوک در مورد آیین بهائی

حضرت #مسیح می فرمایند که من با #اسم_جدید می آیم و بارها در #انجیل از نام های:
#Glory_of_God, #Glory_of_Father and #Glory_of_Lord
نام برده شده که همگی به معنی #بهاءالله می باشند.
3- امام محمد باقر در حدیثی می‌فرمایند که اسم اعظم در دعای سحر و دعای ام داوود است. در لوح سحر، نوزده اسم به ترتیب نام برده شده است که در راس آنها کلمه بهاء می باشد.این اسامی که اسامی نوزده ماه تقویم بابی و بهایی از آنها گرفته شده از قرار زیر میباشند…
۱- البهاء ۲- الجلال ۳- الجمال ۴- العظمه ۵- النور ۶- الرحمه ۷- الکلمات ۸- الکمال ۹- الاسماء ۱۰- العزه ۱۱- المشیه ۱۲- العلم ۱۳- القدره ۱۴- القول ۱۵- المسائل ۱۶- الشرف ۱۷- السلطان ۱۸- الملک ۱۹- العلاء
شیخ بهایی با برسی این دو دعا و مطالعات دیگر به این حقیقت دست پیدا می کند و می بیند که کلمه ای که در هر دوی این دعا ها مشترک است کلمه بهاء است بنابراین اسم اعظم، اسم بهاء است و او آن را به تلویح در شعری بیان می کند و نهایتا این نام را برای خود برگزیده و خود را شیخ بهایی مینامد..
اسم اعظم را که کس نشناسدش سروَری بر کل اسماء بایدش
(سروَری بر کل
کل اسماء بایدش
(سروَری بر کل اسما، اشاره به کلمه بهاء که در راس کلمات در لوح سحر می‌باشد دارد.)

4- تمامی پیامبران برای خود نامی را برگزیدند و هر کدام برنامه، تعالیم و طریقه پیشرفت خاص خود را داشته اند که خود آنها را انتخاب نموده اند.
ابراهیم — خلیل الله
موسی — کلیم الله
عیسی — روح الله
محمد — رسول الله
سید علی محمد — باب الله
میرزا حسینعلی — بهاءالله

5- فردوسی بزرگ نیز در کتاب شاهنامه خود از نام بهاءالله بدین صورت یاد میکند…
ازین پس بیاید یکی نامدار ز دشت سواران نیزه گزار
یکی مرد پاکیزه و نیکخوی بدو دین یزدان شود چارسوی
بتابد از او فره ایزدی جهان گردد ایمن از او از بدی

دشت سواران نیزه گزار : مازندران محل تولد حضرت بهاءالله
فره ایزدی: بهاءالله
6- در کتاب فرائد، ابوالفضائل گلپایگانی در این خصوص چنین مینویسند:
که القاب خاصّه مظاهر امرالله همانی است که خود به اذن الله تعالی به آن تنصیص نمایند و مقاماتشان آنی که خود تاسیس فرمایند نه آنچه امم قبل گمان کرده اند و یا مصطلحات وهمیّه خود ساخته اند. مانند ” کلمه الله” و “روح الله” در ظهور حضرت عیسی و “رسول الله و خاتم النبیین” در ظهور حضرت خاتم الانبیاء و “باب اعظم” و نقطه اولی” و بهاءالله” و جمال ابهی” در این دو ظهور اقدس اعلی.
در جایی دیگر میفرمایند:
این است که چون در اوان ظهور مظاهر امرالله عالم دیانت لباس جدید می‌پوشد و جمیع اشیاء از شرایع و آداب و عوائد و سنن و القاب متبدّل و متجدّد می‌گردد لهذا اسماء حسنی و القاب علیا که خاصه مظاهر امرالله است نیز جدید و بدیع می شود.
مثلا بنی اسرائیل به ظهور مسیح موعود بودند و جز لفظ مسیح بر آن موعود محمود اطلاق نمی نمودند و ابدا مقام شارعیت و رسالت به حضرتش منسوب نمیداشتند و چون شمس جمال عیسوی از افق اراضی مقدسه طالع شد ابدا به القاب مزعومه یهود اعتنا نفرمود و ابدا در بین نصاری به مصطلحات متداوله فیمابین بنی اسرائیل از قبیل نبودت و نیابت معروف نگشت بل به لقب سماوی کلمه الله و روح الله که هر گز معهود یهود نبود مذکور و مشهور شد و هکذا حضرت رسول صلوات الله علیه وآله به لقب کریم و اسم عظیم خاتم الانبیاء و خاتم النّبیین که هرگز به خاطر یهود و نصاری خطور ننموده بود موسوم و معروف گشت و همچنین در ظهور نقطه اولی در حینی که اهل اسلام جز لقب قائم و مهدی نمیدانستند. حضرتش به امرالله و اذنه به القاب فخیمه باب و نقطه اولی و رب اعلی امتیاز و اشتهار یافت.لهاذا اتباع آن حضرت وجود مقدسش را جز به این القاب نمیخوانند و حضرتش را به وصف امامت و نبوت موسوم و موصوف نمیدانند و یوماً فیوم همین القاب کریمه در عالم انتشار و اشتهار یابد و احدی بر منع و دفع آن قادر نگردد.” سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا.

7- در کتاب رحیق مختوم جلد یک، جناب اشراق خاوری در خصوص کلمه بهاءالله چنین مینویسند:
این اسم عظیم در بیانات مبارکه حضرت صادق در تفسیر بسم الله وارد شده که فرمود، الباء، بهاءالله، نص حدیث مزبور در شرح قصیدهء حضرت سید کاظم رشتی و کتاب انوار نعمانیه، تالیف سیّد نعمت الله جزایری مندرج است و نیز از قلم مبارک حضرت عبدالبهاء جل ثنائه در لوح تفسیر بسم الله حدیث مزبور تصدیق و مذکور گردیده.
در گفتار دانشمندان قبل نیز به صراحت نام مبارک مذکور گردیده، از جمله شیخ بونی در فصل یازدهم کتاب شمس المعانی، در ذیل شرح اسم بهاء میفرماید:
“… سوف یشرق اشراقا من الوجه البهی الابهی به اسم البهاء فی یوم المطلق و یدخل مرج عکا و یتحد من علی الارض کلها”. یعنی عنقریب خداوند از مشرق طلعت و جمال اقدس ابهی باسم بهاء تجلی و اشراق میفرماید. در یوم ظهور و در مدینه عکا ورود فرموده، جمیع ارض را متحد خواهد نمود. انتهی
3- اشاره به بهاءالله و اسم اعظم خداوند در تألیفات دینی و آثار بزرگان
اشاره به ” بهاء” در متون مقدس دینی اسلامی و همچنین کتب انبیای بنی اسرائیل بسیار است که تلویحاً بشارت بظهور حضرت بهاءالله می باشد. ” مثلا بهاء کرمل و یا وعده آمدن بهاءالله در مکاشفات یوحنا. در قرآن مجید، خدا به نور آسمان و زمین تشبیه شده ” اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض” و درباره یوم موعود گفته شده که در آن ” أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها”، یعنی زمین به نور خدا، بهاءالله، منور خواهد شد”( هویت بهائی و کلمه بهاء، پیام بهائی شماره 172 صفحه 5)

نوشتم :

فعلآ #مسلمانان مقابل #دیانت_بهائی چنان مشغول خود هستندکه ندان ند در چاله ا ند یا چاه #خواب دیدم #قیامت شده است. هر قومی را داخل چاههای عظیم انداخته و بر سر هر چاهی نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاه ایرانیان.

خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم:

عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگمارده اند؟

گفت:

میدانند که ما چنان مشغول خود هستیم که ندانیم در چاله ایم یا چاه.

پرسیدم اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند؟

گفت: اگر کسی از ما فیلش یاد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهبانی لنگش را بکشیم و او را به تهِ چاه باز گردانیم…#عبید_زاکانی ..

نوشته بودم کاری که مسلمانان با طرف داران آیین بهائی میکنند

دوستی نوشته

Ali Kargar
ببین باز شد داستان شتر مرغ گفتند بیا بار ببر گفت من مرغم، گفتند خوب بپر گفت من شترم

موقع روشنفکری شماها از افکار پوسیده بیزار هستید

موقع مظلوم نمایی جزو ستمدیدگان

بوقلمون صفت که می‌گویند یعنی همین

تکلیفتان را روشن کنید حزب باد!!!!

پاسخ :

Mokhtar Heydaryan .. دوست متعصب بی اطلاع اول اسم شتر آوردی یاد این شعر افتادم قطار شتر بین که گشتند مست

ندانند افسار از پالهنگ
خمش کن که اغلب همه باخودند
همه شهر لنگند تو هم بلنگ
شما فکر کردی اگر دوستان مثل شما خورده نمی گیرند و سخنان کذب و بی معنی نمی گویند ، شما باید پلنگ متعصب میدان شوی دومآ اصلآ معلوم است چه میگویی جریان روشنفکری با ظهور آیین بهائی در ایران شروع شد در مورد شروع سیر روشنفکری در ایران صبحت کنیم بعد از ظهور حضرت باب در ایران بود که پس از مشروطه روشنفکران را با نام فرانسوی انتلکتوئل، و به عربی منوّر الفکر می‌شناختند و بعدها اصطلاح روشنفکر و تا اندازه‌ای روشن‌اندیش، رواج یافت. در این دوره، نگاه روشنفکران ایرانی به فرانسه بود. فرانسه به جهت آنکه درگیری مستقیمی در تحولات ایران نداشت و از سوی دیگر رقیب جدی استعمار انگلیس بود، پایگاهی برای تحصیل و اقامت ایرانیان بود.

از آن زمان تا دوران پهلوی دوم، آشنایی با زبان فرانسه جزو ملزومات طبقه فرهیخته ایرانی بود و در واقع زبان فرانسوی جایگاه سنتی زبان عربی را به عنوان زبان تخصصی اهل فضل، تصاحب کرد. تقریباً همه آثار ادبیات و فلسفه و تاریخ غربی از راه زبان فرانسوی به فارسی برگردانده شده و. با این حال نباید تأثیر اندیشه و فرهنگ انگلیس را هم نادیده انگاشت. چراکه اتفاقاً با توجه به پادشاهی بودن سامانه سیاسی ایران، نظام سیاسی مشروطه انگلیس که در آن پادشاه نمادین بوده و در سیاست دخالت نمی‌کرد، همواره الگوی فکری ایرانیان، حتی انگلیس ستیزانی چون محمد مصدق بود. همچنین نباید از نقش آمریکا به عنوان یک نیروی سوم در نبرد استعماری روس و انگلیس در ایران گذشت. آمریکا تا سال ۱۳۳۲ مورد احترام روشنفکران غیرچپ ایرانی بود. برعکس روسیه تزاری مهم‌ترین دشمن روشنفکران قلمداد می‌شد. هرچند پس از کمونیستی شدن شوروی، روشنفکری چپ نگاهی توأم با احترام به شوروی داشت بطور کلی بعد از ظهور حق در ایران بود که. روند تاریخی جریان روشنفکری در ایران به وجود آمد و می‌توان در پنج گروه، آنها را تقسیم‌بندی کرد.

روشنفکران نسل اول (دوران مشروطه)

و مشروطه خود گرفته شده از انقلاب حضرت باب از کتاب بیان عربی و فارسی بود
با بر تخت نشستن رضا شاه دوره اول روشنفکری به پایان رسید و نسل دوم روشنفکری به وجود آمد. این نسل روشنفکری با الگوگیری از غرب سعی داشت که مفاهیم جدید غربی را در ایران پیاده سازد. سیاست همگن سازی فرهنگی و اجتماعی در آن دوره محبوبیت فراوانی یافته بود روشنفکران نسل سوم از اواخر دوران پهلوی یکم، روشنفکری چپ در ایران بنیاد گذاشته شد و شاید تقی ارانی و اسکندر میرزا را بتوان از مؤسسین این جریان دانست.

با ایجاد دانشگاه‌ها و مدارس و اعزام بیشتر دانشجویان ایرانی به اروپا در دوره پهلوی یکم، ایرانیان با سرعت بیشتری با اندیشه‌های غربی آشنا شدند. بدین ترتیب زمینه ایجاد نسل سوم روشنفکری به وجود آمد؛ که خود را در دوران پهلوی دوم نمایان کرد. پس از سرنگونی رضاشاه و ترور احمد کسروی، روحانیت و نگاه دینی بر نگاه سکولار و روشنفکری چیرگی یافت؛ و با جریان ملی شدن نفت و سپس سرکوب آزادی‌ها در بسته شدن فضای سیاسی، روشنفکری سکولار ایرانی به شدت محدود شد. از آنان می‌توان به حمید عنایت، دکتر پرویز هوشیار ، پرویز ناتل خانلری و سید فخرالدین شادمان و …

Ali Kargar
اولا که تعصب مختص یک گروه نیست و هر کس از اندیشه ای که دارد دفاع می‌کند پس به اندیشه خود تعصب دارد ،اما من اگر به اسلام تعصب دارم تعصب همراه با درک خودم از دین میباشد

دوما الان من هیچ موضوعی را در مورد اسلام و قوانین آن مطرح نکردم که بخواهم از آن دفاع کنم تا متعصب بودن من برای شما روشن شود

سوما در مورد روشنفکری و جریان‌های فکری وارده از غرب هم سخنی نبود

بحث سر این است که بهائیت در هر بزنگاه به رنگی در می آید و در جای که حرف از حق و نا حق کردن است و ظلم به اقلیت‌های قومی و مذهبی بهائیت خود را از مسلمانان مورد ظلم قرار گرفته میداند، ولی زمانی که طبقه به اصطلاح روشنفکر انتقادی به قوانین اسلام دارند بهائیت در کنار آنان قرار می‌گیرد و خود را غیر مسلمان میداند

در باب روشنفکری نظر مسلمانان بیشتر روی غربزدگی افکار به اصطلاح روشنفکر است که این گروه منفک از اسلام هستند و به طور ملموس خود را مسلمان نمی‌دانند و آنچه در اسلام به عنوان روشنفکری و روشنگری مورد تائید مسلمانان فرهیخته و اهل علم میباشد زدودن آیین الهی اسلام از خرافه و افراط میباشد والی اسلام نیازی به روشنفکری که بخواهد دین رابه شکل اسلام ارتدوکس در بیاورد ندارد و این نوع روشنگری به درد ادیانی مثل بهائیت میخورد که پتانسیل رنگ عوض کردن و تغییر در اصول دارد، چرا که اسلام دینی کامل میباشد و تنها مشکل آن در انحراف پیروان دارد و در اصول غیر قابل تغییر میباشد

پاسخ داده شد

Mokhtar Heydaryan دوست عزیز کاش فقط یک مورد از این رنگ عوض کردن های بهائیان را با مدرک مثال میزدید دومآ آیا شما میدانید تحری حقیقت یعنی جستجو کشف ، حقیقت

تحری_حقیقت اولین اصل ازاصول دوازده گانه آیین مقدس بهائی است و حکمت بالغه خداست و (اگر از آن پند نگیرید) دیگر از این پس هیچ اندرز و پند (شما را) سودی نخواهد بخشید تُبْدَ لَکُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ

( حَلِیمٌ ( 101
ای اهل ایمان، اگر پرسش آن
را به هنگام نزول آیات واگذارید برای شما (هر چه مصلحت است) آشکار می گردد. خدا از عقاب سؤالات بی جای
شما درگذشت، و خدا بخشنده و بردبار است.
آیا شما میدانید این امر خداست و چه کسانی ایران را عوض کردند بنیان‌گذار صنایع ارج، نخستین و بزرگ‌ترین تولیدکنندۀ لوازم خانگی در ایران)، عطاالله بخشایش (از بنیان‌گذاران بیمارستان صحت و مدرسۀ تربیت تهران)، ژینوس محمودی (نخستین زن هواشناس ایران و مدیر مدرسۀ عالی هواشناسی)، علی محمد خادمی (مدیر عامل و رئیس هیئت مدیرۀ شرکت هواپیمایی ملی ایران و نخستین رئیس آسیاییِ انجمن بین‌المللیِ حمل‌ونقلِ هوایی موسوم به یاتا)، حبیب ثابت (مؤسس اولین کارخانۀ نجاری ماشینی و مبل در ایران، بنیان‌گذار نخستین شبکۀ تلویزیونی در ایران، مؤسس کارخانه‌های گوناگون از جمله پپسی کولا و جنرال تایر)، جمال‌الدین مستقیمی (پدر آناتومی در ایران، ثبت‌کننده‌ هشت کشف در حوزه‌ آناتومی در مجامع جهانی به نام ایران، بنیان‌گذار سالن تشریح دانشکده‌های علوم پزشکی ایران، مشهد، اهواز، ارومیه، بابل و مرکز پزشکی شفا یحیاییان تهران، پزشک نمونۀ کشور در سال ۱۳۷۹)، غلامعباس دواچی (استاد و رئیس دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه تهران، رئیس مؤسسۀ بررسی آفات و بیماری‌های گیاهی، عضو نخستین هیئت مدیرۀ انجمن حشره‌شناسی ایران)، مهری راسخ (استاد و رئیس دپارتمان روان‌شناسی تکاملی در دانشگاه تهران)، هدایت الله نیرسینا (استاد دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران، رئیس شورای شعر رادیو ایران)، حشمت علایی (استاد اقتصاد دانشگاه شیراز، بنیان‌گذار و رئیس اولین دانشکدۀ خصوصیِ مدیریت در ایران یعنی مدرسۀ عالی مدیریت لاهیجان، عضو مؤسس بانک توسعۀ صنعت و معدن)، احسان یارشاطر (استاد مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا، بنیان‌گذار و سرویراستار دانش‌نامۀ «ایرانیکا»)، امین بنانی (استاد و رئیس بخش زبان‌ها و فرهنگ‌های خاور نزدیک در دانشگاه یوسی‌ال‌اِی در آمریکا)، حشمت مؤیَد (استاد تاریخ و ادبیات ایران در دانشگاه شیکاگو، نویسنده و مترجم ادبیات فارسی به زبان‌های انگلیسی و آلمانی)، جهانگیر درّی (استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دولتی مسکو، مترجم پانزده مجموعه از آثار نویسندگان ایرانی به زبان روسی)، نعمت الله ذکایی بیضایی (شاعر و حقوق‌دان، مؤسس انجمن ادبی تهران)، طلعت بصّاری (شاعر و استاد ادبیات فارسی، معاون دانشگاه جندی شاپور اهواز و در نتیجه نخستین زن معاون دانشگاه در ایران)، قدسیه اشرف (نخستین فارغ‌التحصیل زن ایرانی در آمریکا و دارای مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشد از دانشگاه‌های بوستون و کلمبیا، نمایندۀ زنان ایران در نخستین کنگرۀ نسوان شرق در دمشق، از پیشنهاددهندگان و حامیان برگزاری دومین کنگرۀ نسوان شرق در تهران، رئیس دایرۀ آموزش و رفاه کارگران شرکت نفت در آبادان
، محمد باقر هوشیار (از بنیان‌گذاران تعلیم و تربیت و روان‌شناسی مدرن در ایران، استاد دانشکدۀ ‌ادبیات دانشگاه تهران، از نخستین مترجمان آثار نیچه و اشپنگلر از زبان آلمانی)، فریدون وهمن (استاد ایران‌شناسی در دانشگاه کپنهاگ، نویسنده و مترجم آثاری دربارۀ ادیان و زبان‌های ایرانی، مؤلف فرهنگ دانمارکی‌-فارسی و فارسی-دانمارکی)، لیلی آهی (از بنیان‌گذاران و اعضای هیئت مدیرۀ شورای کتاب کودک، عضو گروه بررسی کتاب‌های درسی دوران ابتدایی، از مروجان انتشار کتاب‌های کودکان به زبان فارسی، مشاور فنی وزارت آموزش و پرورش)، فروغ ارباب (نویسنده و مترجم ادبیات کودک)، ایرج ایمن (رئیس مؤسسۀ ملی روان‌شناسی، رئیس مؤسسۀ تحقیقات و مطالعات تربیتی، از نویسندگان دایره‌المعارف مصاحب، مشاور یونسکو)، حسن موقر بالیوزی (مورخ و نخستین گویندۀ رادیو بی‌بی‌سیِ فارسی)، ابوتراب سهراب (مترجم آثاری از نیچه، مارتین بوبر، والتر کافمن و توماس

http://taiziz.car.blog/2021/08/08/%d8%aa%d8%a8%d8%b9%db%8c%d8%b6-%d8%b9%d9%84%db%8c%d9%87-%d8%a8%d9%87%d8%a7%d8%a6%db%8c%d8%a7%d9%86%d8%8c-%d8%b6%d8%b1%d8%a8%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d9%be%db%8c%da%a9%d8%b1-%d8%a7/

ایشان نوشتند :

Ali Kargar
الان شما اول تکلیف خود را روشن کنید مسلمان میدانید خود را یا خیر؟
اگر مسلمان هستید، ایرادگیریتان به قرآن و قوانین ارث و حقوق زنان با رویکرد غربی یعنی چه؟
اگر مسلمان هم نیستید چه دلیلی دارد که به قرآن و آیات آن برای نشر افکار خود و یا حقانیت بهائیت استناد میکنید؟

نوشتم Mokhtar Heydaryan آقازاده محترم هیچ کدام از ادیان قبل اسلام را قبول ندارند ولی مسلمانان ادیان قبلی را باور دارند مثل این می مونه به شما بگند شما که مسلمانید چرا از تورات و انجیل پس مثال می آورید دومین این آیین تنها دیانتی است که اسلام را قبول دارد سومآ بنده به راست هدایت شدم چرا می گوییم: خدایا مرا به راست هدایت کن اگر ما هدایت شده بودیم که دیگر احتیاج به هدایت نداشتیم

Ali Kargar
شما همان اشتباه برداشتی را دارید که غیر مسلمان از قرآن دارد،و آن برداشت تیتروار از آیات قرآن است که باعث شده کس دیگر با این نوع برداشت قتل و کشتار را به نام اسلام برای خود توجیه کند و یا دیگری با همین برداشت اسلام را دین قتل و کشتار معرفی کند و یا فلان کس اسلام را مروج برده داری بداند و یا بخواهد تناسخ را که در ضدیت کامل با اسلام است از قرآن تو جیه کند

خدا اگر گفته راه مستقیم در آیات دیگر راه مستقیم را هم معرفی کرده وقتی در سوره حجر در برخورد با شیطان و تمرد او از امر خدا بیان می‌کند و یا در سوره زمر آنکه دینش خالص ب ای خدا میباشد راه مستقیم را همین خلوص بنده ب ای خدا می‌داند نه غیر خدا

جواب داده شد

Mokhtar Heydaryan ببین خودت حالیت هست چطوری داری سفسطه میکنی نوشتی این شما همان اشتباه برداشتی را دارید که غیر مسلمان از قرآن دارد،و آن برداشت تیتروار از آیات قرآن است
اولآ هر کسی در جهان آزاد است و هر برداشتی که دلش بخواهد میکند و به کسی هم ربطی ندارد دومآ چطور باید به یک مسلمان فهماند دور این اسلام تمام شده و بدرد دنیای امروز نمیخورد و فقط برای هزار سال آمده است و دستورات آن امروز با قوانین جدید مطابقتی ندارد ،

چطور باید به یک مسلمان حالی کرد بابا آیه سریع خود قرآن است آیه مبارکه می فرماید :خداوند امر خود را از آسمان به زمین سر و سامان میدهد و پس از اتمام این دوره (دوره تدبیر)در مدت 1000 سال به سوی خداوند باز میگردد.

این آیه مبارکه از دو مرحله مجزا سخن می گوید .یکی از زمان سر و سامان گرفتن اسلام که ابتدای آن از بعثت است و تا اتمام دوره امامت که تا سال 260 هجری یعنی فوت امام حسن عسگری پایان می یابد و پس از آن طبق آیه قرآن مدت 1000 سال طول می کشد که به تدریج امر خدا به سوی خدا باز گردد. 15- سوره حج آیه 47- یستعجلونک با العذاب و لن یخلف الله وعده و انّ یوم عند ربّک کالف سنة مما تعدون- یعنی عجله می نمایند به عذاب ولی خداوند وعده اش را تخلف نمی نماید (وعده او یک روز است و روز نزد خداوند برابر هزار سال از سالهایی است که شما می شمارید.) 16- سوره سبا- آیه 30 – وما ارسلناک الّا کافّة للناس بشیراً و نذیراً ولکنّ اکثرهم لا یعلمون. قل لکم میعاد یوم لا یستأخرون عنه ساعة و لا یستقدمون- یعنی ما تو را نفرستادیم جز آنکه تمام مردمان را بشارت دهی و انزار نمایی ولکن اکثر مردمان نمی دانند و می گویند این وعده کی خواهد بود اگر راست می گویید. بگو وعده شما یک روز (1000 سال) است که ساعتی جلو و عقب نخواهد شد. 17- عبد الوهاب شعرانی در کتاب الیواقیت و الجواهر مبحث 67 از حضرت رسول اکرم روایت نموده که فرموده است :ان صلحت امتی فلها یوم و ان فسدت فلها نصف یوم و ان یوما عند ربک کالف سنة مما تعدون. یعنی اگر امت من صالح گشتند یک روز مهلت دارند و اگر فاسد شدند نصف روز و همانا یک روز نزدخداوند مانند هزار سال از سالهایی است که شما می شمارید.

Mokhtar Heydaryan عزیز نه تنها نقد شما بر گفتار بنده دقیق نیست بلکه به کلّی از مرحله پرته،
به دلایل ذیل همه آیات مربوط به ظهور حضرت بها،الله را تکذیب میکنی جواب این یکی را چه میدهی ؟ مشگل #قرآن نیست مشگل در فهم قرآن است
خداوند سریعآ در قرآن فرموده اند که در هر زمان که معیشیت الهی اراده کند
می تواند آیاتی بهتر از این ( آیات قرآنی ) بیا ورد معنی آیه به فارسی
که هر چه از آیات قرآنیه را نسخ کنیم
یا اجرای آنرا متروک سازیم بهتر از آن
یا مانند آن را می توانیم بیاوریم
آیا مردوم نمی دانند خداوند بر هر امری قادر است
سوره بقره آیه ۶

و در آخر د گویش جنابعالی اینرا بیان میکند که نظر خود را “حجّت” میدانید و نظر دیگران را باطل… که صدالبته که “تو فلک خواهی هفت شمار خواهی هشت…..”
ضمناً از گفتار شما این برداشت رامیتوان کرد که حضرتعالی یک موجود متعصب خارق العاده ای هستید که بنده نمیدانم شما را چه خطاب کنم
و مرا یاد سخن حضرت عبدالبها، می اندازد بسيارى از ايرانيان
مثل عنکبوت مى‌مانند هرچه پرده‌ها‌يشان را ميدرى فوراً يک پرده ديگر مى‌ سازند،
هرچه شبهاتشان‌‌ را رفع مى‌ کنى
يک شبهه ديگر مى‌آورند 🤣. و در آخر،
به جای پیش داوری در رابطه با دیدگاه دیانت بهائی توصیه میکنم راجع به این آیین مطالعه بفرمایید آنوقت نظر فرمایی کنید.
جهانت به کام و فلک یار باد جهان آفرینت نگهدار باد

ایشان جواب دادند

Ali Kargar
تحریف کردن معنی قرآن را به چه حسابی بگذارم، صداقت
لابد در مرام شما دروغ گفتن شجاعت است؟
فرافکنی فرار به جلو هم جزو دیانت است یا استراتژی، دیگران را متهم به تعصب میکنی ولی با تعصب کامل و فقط از روی توهم دارید ظهور یک توهم دیگر را توجیه میکنید

نسخ آیات چه ربطی به تحریف معنی آیه قرآن دارد؟
الان این مثالی که از مرشدت زدی که بیشتر مصداقش خودت بودی که تحریف معنی قرآن را مسکوت کردی و برای فرار به هپروت رفتی و در توهم جواب میدهی،

یادت باشد که صداقت از هر چیزی بهتر است

خدا به همه ما کمک کند

جواب داده شد پدربزرگ

Mokhtar Heydaryan خرده گیران شما با این طرز فکرت راجع به آیات قرآن دست نقد به خودت زدی معنی فارسی را هم نمی دانید و
الحق بخاطر همینه که هر چی سرتون میاد حقتونه هنوز اولشه زیرا فرموده این امریست که اگر یک قطره از آن کم شود صد بحر جزای آنرا مشاهده خواهند نمود لااقل انصاف داشته باش و به این فکر کن که
#امامرضا نوشته است که اگر قائم ما خروج کند خون تا زیر زین های اسبان خوابیده خواهد آمد وجدآ اگر یک ذره انصاف هنوز باقی مانده باشد هر انسانی می فهمد که از زمان شمشیر و اسب بیش از یکصد سال گذشته است و اگر ظهور امام زمان بخواهد صورت بگرید با سیف و شمشیر و اسب دیگر معنایی نمی دهد و به همین دلیل ظهور حضرت باب در ایران باید همان #ظهورقائم باشد #شیخاحمداحسائی و #سیدکاظمرشتی در بیانات و آثار خود بشارت به ظهور قائم موعد دادند و از مبشرین ظهور الهی محسوب هستند و مقصود از نورین نیرین همین شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی هستند و اینکه شیخ احمد در چند مسئله با علمای شیعه مخالفت داشت و سبب تکفیر او هم همین متقدات خاص او بود از جمله آنکه اصول دین را بر چهار رکن نهاد
رکن توحید و رکن نبوت و رکن امامت و رکن شیعه کامل و مقصود از شیعه کامل
فرد کاملی است که در دوران غیبت امام معصوم ، رابط بین خلق و امام باشد
شیخ احمد احسائی معتقد بود که اگر کسی به عرفان شیعه کامل فائز نشود از عرفان ارکان ثلاثه دیگر بی نصیب است و شیعه کامل گر چه در ذکر موخر و در رتبه رابع است ولی در رتبه و مقام از سایر ارکان مقدم تر است زیرا تا عرفان به او حاصل نشود عرفان به ارکان ثلاثه دیگر ممکن نیست جناب شیخ احمد احسائی شیعه کامل را باب می نامد حضرت اعلی آن هم { امام زمان شیعیان } خود را بر اساس اعتقادات آن زمان بود که اسم باب را برای خود انتخاب نمودند
ضمنآ در ۲۴ می ۱۸۴۴ حضرت باب از این اتاق در شیراز امر مبارکش را به جهان ابلاغ کرد .. در ۲۴ می ۱۸۴۴ مورس اولین تلگرام جهان را با این جمله کتاب مقدس #انجیل از واشنگتن به بالتامور مخابره کرد
« #ببینخداچه_کرد »
https://giphy.com/gifs/bahaitaizz-IRwP9CHicRGme22xml

ایشان نوشته

Ali Kargar
ببین یا خیلی از مرحله پرتی یا یک دوره درس حوزه خواندی و بعد بهایی شدی،

بی خود دست و پا نزن معنی آیه قرآن را در جهت اثبات حرف بی ربط خودت عوض کردی و به جای جواب و یا قبول تحریف کردنت دنبال داستان و افسانه هستی، اگر بهاءالله شما پیغمبر و یا امام و یا هر منصب الهی دارد باید خودش آیین و شریعت جدیدش را با همان شیوه های رسولان قبلی معرفی کند نه این که بخواهید او را از کتب و قرآن مسلمانان اثبات کنید، با این نوع ادعا کردن صدها گروه دیگر آمده و ادعاهای بزرگتر هم کرده اند ، اول جواب تحریف معنی آیه سوره سجده را بدهید بعد بروید سراغ اثبات بهائیت

در پاسخ به ایشان گفته شد

Mokhtar Heydaryan ببین جناب مفتش متعصب و زخمی حالا که اینجوری شد برایت آنقدر ار آیه های قرآن بر بنوسم که در آن به ظهور حضرت بها،الله اشاره شده شما اگر سواد داشتی معنی این کلمات فارسی را همان اول می فهمیدی
سوره سجده آیه پنج نیز به سال ظهور سال ۱۲۶۰ به صراحت نیز اشاره میکند .. یدبر الامر من السما، ا …. خداوند امرش را از آسمان ( از بهشت به زمین ) می فرستد از آنچه شما آن را هزار سال می شمارید ..
در سوره الفجر به سپیده دم روزظهور و به شب های آن سوگند یاد شده .۱ ـ۲ در آیه ۳ به صراحت به باب الباب ملاقات جناب ملاحسین بشرویه با حضرت باب که به آن … والشفع والوتر که به معنی جفت و تاق است نیز اشاره شده ..همچنین به آن شب و آنچه در آن شب میگذرد
شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی در بیانات و آثار خود بشارت به ظهور قائم موعد دادند و از مبشرین ظهور الهی محسوب هستند و مقصود از نورین نیرین همین شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی هستند و اینکه شیخ احمد در چند مسئله با علمای شیعه مخالفت داشت و سبب تکفیر او هم همین متقدات خاص او بود از جمله آنکه اصول دین را بر چهار رکن نهاد
رکن توحید و رکن نبوت و رکن امامت و رکن شیعه کامل و مقصود از شیعه کامل
فرد کاملی است که در دوران غیبت امام معصوم ، رابط بین خلق و امام باشد
شیخ احمد احسائی معتقد بود که اگر کسی به عرفان شیعه کامل فائز نشود از عرفان ارکان ثلاثه دیگر بی نصیب است و شیعه کامل گر چه در ذکر موخر و در رتبه رابع است ولی در رتبه و مقام از سایر ارکان مقدم تر است زیرا تا عرفان به او حاصل نشود عرفان به ارکان ثلاثه دیگر ممکن نیست

Mokhtar Heydaryan#بشارات کتب# آسمانی در مورد ظهور در آخرالزمان در سه سطح آمده: الف) ساده بدون احتیاج به استدلال ب) مبتنی بر استدلال و احتجاج ) رمزگونه و به صورت معما و عمیق مبتنی بر پیوند درونی با مبدأ الف) بشارات ساده: این بشارات در چهار موضوع مورد بحث قرار می گیرد: 1 ) سال ظهور 2) محل ظهور 3) حوادث ظهور 4) علائم و نشانه های مظهر ظهور 1) سال ظهور سال ظهور دو ساعت و یازده دقیقه از شب پنجم جمادی الاولی سال 1260 هجری قمری اینک بشاراتی را که در کتب آسمانی آمده و همگی سال ظهور را سال 1260 تعیین می نمایند مرور می نماییم. زرتشت می گوید زمانی که از آئین تازی 1200 سال گذشت ( که حدوداً منطبق با سال 1260 می باشد) و تمام خار گشت از دودمان تو کسی را بر انگیزانم.1 دانیال بشارت می دهد که صبح ظهور در سال 1844م. مطابق با سال 1260 هجری طالع می شود.2 یوحنا در مکاشفات خود دوره شریعت و نبوت بعد از مسیح را سال 1260 بیان میکند.3 یوحنا مدت ضبط اورشلیم (که در دوره اسلام صورت میگیرد) را 42 ماه یعنی 1260 سال تعیین می کند.4 یوحنا القاء روح حیات را در شریعتی که بعد از مسیح می آید بعد از سه روز و نیم یعنی 1260 سال تعیین می کند.5 دانیال زمان وقوع وعده را یک زمان و دو زمان و نصف زمان یعنی سال 1260 ذکر نموده است

Mokhtar Heydaryan عبد الوهاب شعرانی در پاسخ به این سؤال که اجل امت اسلام تا کی خواهد بود از حضرت رسول اکرم نقل نموده که فرمودند: اگر امت من صالح باشند یک روز ( 1000 سال) مهلت دارند و اگر فاسد شوند نصف روز. (500 سال) 17 حدیث شیعه بروایت علامه مجلسی در بحار الانوار جلد 13: برای خداوند مشکل نیست که در مدت 1000 سال این امت را جمع کند

Mokhtar Heydaryan بشارات ادیان#

زمان ظهور

بشارات شعراء، عرفاء و علماء اسلامی به سال ظهور ص ۲

دهخدا به نقل از مجمل التواریخ و القصص نقل نموده که از وقت آدم تاکنون 7000 سال است و این هزاره آخرین از هفت دور پیامبران است

(صفحه 205 از جلد واو و هاء).

همچنین، شیخ جلال الدین سیوطی در صفحه 379 ” اشعة اللمعات” می نویسد:

که بعضی از علماء وقت فتوا دادند که در مائه عاشر (یعنی سنه دهم که می شود هزار سال) خروج مهدی و دجال و نزول عیسی و وقوع دیگر علامات قیامت واقع گردد.

جوهری نیز در کتاب ” طوفان البکاء”، از علم نجوم سال ظهور را بدست آورده (با اختلاف 4 سال) و می گوید:

وقتی کواکب به خانه های خود رفتند همان سال ظهور است؛ به عبارتی ” اهل زیج گویند هفت شاه که هفت کواکبند دو مرتبه به اتفاق به خانه های خویش داخل شدند هر مرتبه آشوب عظیمی در عالم برپا شد.

یک مرتبه سالی که طوفان نوح شد و مرتبه ثانی سالی که مظلوم کربلا جناب سید الشهداء در صحرای کربلا به درجه رفیع شهادت رسید و در سنه هزار و دویست و پنجاه و شش نیز کواکب به خانه های خود داخل خواهند شد و عجیب تر از ظهور آن حضرت به نظر نمی رسد”[245].

ایضاً در همان مأخذ آمده است:

” قول دیگر از سید عظیم الشأن فاضلی شنیدم که کتابی بسیار کهنه در ولایتی به هم رسیده و احادیث غریبه بسیار است کتاب شده است،

از آن جمله حدیثی در وی دیده اند که عمر حضرت صاحب چون به هزار می رسد ظهور خواهد نمود العلم و عند الله”[246].

و همچنین بیان می دارد:

” باز مصنف گوید که شخصی از سیاحان روزی مرا ملاقات نموده بشارت داد که به یک واسطه از قول ابوالادیان تا حال هست و تا قیامت خواهد بود شنیدم که عمر قائم که به هزار می رسد ظهور می نماید”[247].

سلطان حسین اخلاطی در اشعاری به سال ظهور اشاره می کند:

یجیئ ربا لکم فی النشأتین لیجیی الدین بعد الراء و غینیعنی کسی که رب شما در دو عالم است بعد از راء و غین ظهور خواهد نمود تا دین را احیا کند (کلمه رب در عدد نیز با نام حضرت باب (علی محمد)مطابق است).

مطابق حروف ابجد:

را 200 و غین 1000 می باشد؛ یعنی بعد از سال 1200 ظاهر می شود.

علّامه ناظم الاسلام در کتاب ” علائم الظهور للمهدی الموعود” در مورد دوره هزار ساله چنین استنباط نموده که دوره اول یعنی دوره تدبیر مربوط به قسمت اول سوره سجده، یدبر الامر، است که از زمان هجرت تا انتهای غیبت صغری یعنی سال 330 خواهد بود

و دوره دوم که هزار سال باید طول بکشد از غیبت صغری تا ظهور حضرت مهدی است که مجموعا (1330=1000+330) 1330 خواهد بود.

این عالم بزرگ اسلامی بعد از این احتساب اینگونه نتیجه گیری نموده که انشاءالله در سال 1330 چشم همه ما به جمال امام زمان روشن خواهد شد.

لازم بذکر است که استدلال بهائیان و این عالم اسلامی مشابه هم می باشند. تفاوت فقط دراین است که چون بهائیان غیبت صغری را قبول ندارند انتهای دوره تدبیر را فوت امام حسن عسگری یعنی سال 260 هجری قمری حساب نموده اند لذا 260 را به 1000 جمع می کنند و 1260 را سال ظهور می دانند.

لینک ابتدا ی این مطلب👉🏻

لینک صفحه ی بعد👉🏻

t.me/joinchat/C4cvoj-BVQKHr3y5_xt1Fg
https://t.me/c/1065440514/1318704

ایشان نوشتند

Ali Kargar

خوبی؟
تمام این مطالبی که نوشتید را کم و بیش خواندم و شنیدم

دلیل تحریف معنی آیه را هنوز نگفتی

نوشتم در پاسخ ایشان

Mokhtar Heydaryan خوبی ، حالا فرض کنیم بقول شما سوره بقره را تحریف نمودند با این چه میکنی در قرآن وعده داده شده بود روزیکه انسانها به سوی دارالسلام (بغداد) دعوت میشوند و پاداش خود را در دارالسلام (بغداد)# میگیرند
و همه آنها به معرفت الهی «زنده» میشوند .
وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿یونس ۲۵﴾ روزی که خداوند به سوی دارالسلام دعوت میکند و هرکه را بخواهد به راه راست هدایت میکند. .
لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿انعام ۱۲۷﴾… براى آنان نزد پروردگارشان دارالسلام است و به [پاداش] آنچه انجام مى دادند او يارشان خواهد بود …
وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا(انعام ۱۲۸)
روزی که همه آنها زنده میشوند. .
حضرت بهاءالله وارد شهر بغداد (دارالسلام) شدند، همان شهری که در میان جمعیتِ یارانشان بطور عمومی و علنی اعلان فرمودند که از جانب خداوند مامور به هدایت بشر شده اند. این روز بزرگ را بهائیان سراسر جهان «عید اعظم رضوان» مینامند.

.https://youtu.be/TAany8FljSU

ایشان نوشتند

Ali Kargar
آیه سوره بقره نبود سوره سجده بود وفرض نبود و به قطعیت تحریف معنی کردید

در مورد دار السلام از کجا و بنا به کدام دلیل و برهان از قرآن ثابت کردید که۱ دارالسلام مکانی در روی زمین است؟۲ این مکان اگر روی زمین است شهر بغداد است؟

نوشته شد

Mokhtar Heydaryan مگر ما گفتیم دارلسلام در بغداد نیست و در شهر جابلقاست
خوبی رفیق ، راستی یه خبر ، خوب #آذربایجان #دیانتبهایی را #امروز #برسمیتشناخت ,,,#حضرتبهاالله #حضرتعبدالبها،

حضرتبها،,, https://www.facebook.com/100030024852157/videos/1265523137278133/

ایشان نوشتند

Ali Kargar
اصلا کل دنیا بهایی
جواب سوال را ندادید

از کجا فهمیدید دار السلام در قرآن بغداد است ؟

در پاسخ ایشان نوشتته شد

Mokhtar Heydaryan عزیز
منظور از دارالسلام به معنی «سرای سلامت» در دیکشنری نیز به این دو مواردی که به آن اشاره نمودیم آمده است
تقسیمات جغرافیایی

بیت‌المقدس یا اورشلیم شهری در فلسطین

بغداد پایتخت عراق

https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%25D8%25AF%25D8%25A7%25D8%25B1%25D8%25A7%25D9%2584%25D8%25B3%25D9%2584%25D8%25A7%25D9%2585&ved=2ahUKEwiY1_-xmYf1AhVSJt8KHbGSAyUQFnoECAoQAQ&usg=AOvVaw2Typu8bVpYtrrn202yU9vE

از ختمیّت خاتم مقام این یوم ظاهر ومشهود “(منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله ص۴۷)

اعـتـقـاد به موعود، در همه ادیان مطرح بوده و عقیده مشترک همه آنها به شمار مى آید؛ و هر دین و مکتبى به تناسب فرهنگ دینى و ملى خود از موعود آخرین به نامى یاد کرده است . بـر ایـن اساس ، در آیین بودایى او را ((بوداى پنجم )) و در آیین هندو، او را ((آواتارا دهم )) گویند. در آیین زرتشت نیز از آمدن منجى و موعود آخرین خبر داده شده و او را ((سوشیانت )) یا ((سوشیانس )) مى نامند. کـتـب دیـنى یهود نیز ظهور رهبرى بزرگ به نام ((ماشیح )) یا ((مسیح )) در آخرالزمان را نـوید داده اند. آیین مسیحیت نیز آمدن دوباره حضرت عیساى مسیح به دنیا و برپایى حکومت جهانى به دست او را خبر داده است . امـا انـدیـشـه مـهـدویت و ظهور موعود جهانى در آیین آسمانى اسلام ، جایگاه و جلوه بیشترى دارد و بـا وجـود دلایـل معتبر از آیات و روایت متواتر و قطعى ، همه مذاهب اسلامى بر ظهور ((مهدى موعود)) از نسل فاطمه زهرا(س ) اتفاق نظر دارند. در این میان ، مهدى موعود در مذهب شـیـعـه ، هـم بـه دلیـل جـایـگـاه اعـتـقـادى آن و هـم بـه دلیل دارا بودن شناسنامه روشن و پرداختن به جزئیات زندگى و چگونگى ظهورش ، از اهمیت ، قطعیت و شفافیت بیشترى برخوردار است .
.1. اعتقاد به موعود در آیین هندو و کتب هندیان

مـوعـود آخـرالزّمـان در هـر دیـن و مـکـتـبـى متناسب با فرهنگ و ادبیات آن دین و مکتب ، نامى و نـشـانـى دارد. بر این اساس ، در آیین هندو از او به نام ((آواتارا))ى دهم یا دهمین آواتارا، یـاد مـى شـود. در کـیـش هندو، در کتاب ((پورانا)) (Purana)، شرح مفصّلى درباره دوران آخـر عـصـر کالى (Kali)، یعنى آخرین دوره پیش از ظهور دهمین آواتاراى ویشنو، آمده است . مـقـصـود از عـصـر کـالى نـیـز آخـرالزّمـان است . اکنون عصر کالى به شمار مى آید.

درکتاب ((دید)) از کتابهاى مقدس دینى نزد هندیان ، چنین آمده است :

پس از خرابى دنیا، پادشاهى در آخرالزمان پیدا مى شود که پیشواى خلق باشد و نام وى مـنـصـور بـاشـد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود درآورد و همه کس را از مؤ من و کافر بـشـنـاسـد و هـر چـه از خـدا خـواهـد، بـرآیـد…))

در کتاب ((باسک )) که آن نیز از کتابهاى مقدس هندیان است ، آمده است
دور دنـیـا تـمـام شـود به پادشاه عادلى در آخرالزمان که پیشواى فرشتگان ، پریان و آدمیان باشد و حق وراستى با او باشد و آنچه در دریا و زمین ها و کوه ها پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمانها و زمین آنچه باشد خبر دهد و از او بزرگ تر کسى به دنیا نیاید.

در کتاب ((وشن جوک ))، یکى دیگر از کتب مقدس هندیان نیز آمده است :

در اواخـر، دنیا به کسى بگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد و خلق را زنده کند.

در کتاب ((مهابهاراتا)) و برخى کتب دیگر آنان نیز در این باره آمده است :

هـمـه ادیان معتقدند که در پایان هر دوره اى از تاریخ ، بشر از لحاظ معنوى و اخلاقى رو بـه انـحـطـاط مـى رود؛ و چـون طـبـعـا و فـطـرتـا، در حـال هـبـوط و دورى از مبداء است و مانند احجار [سنگها] به سوى پایین حرکت مى کند، نمى تـوانـد بـه خـودى خـود بـه ایـن سـیر نزولى و انحطاط معنوى و اخلاقى پایان دهد. پس نـاچار روزى یک شخصیت معنوى بلند پایه ، که از مبداء وحى و الهام سرچشمه مى گیرد، ظـهـور خـواهـد کـرد و جهان را از تاریکى جهل و غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد…
2. موعود در آیین بودایى

چـنـانـکـه در پـاره اى از کـتـب و مـآخـذ آمـده ، در دین بودایى نیز مسئله انتظار موعود و منجى آخـرالزّمـان مـطـرح شـده اسـت . گـفـتـه انـد کـه در این آیین ، موعود مورد انتظار و مدّ نظر، ((بـوداى پـنـجـم )) است و آمدنش را بشارت داده ، بوداییان منتظر ظهورش مى باشند.
3. موعود در آیین زرتشت

منجى یا موعود آخرالزمان ، در جهان بینى و معادشناسى زرتشتى ، جایگاهى ویژه دارد. او را ((سـوشـیانت )) یا ((سوشیانس )) مى گویند. این واژه ، فرد اسم فاعل مضارع ، از ریشه SU و SAV به مـعـنـاى سـود اسـت لذا مـراد از ایـن واژه ، فـرد سـود رسـاننده است ؛ و ((نـجـات دهـنـده و پـیـشواى دین )) نیز ترجمه و تفسیر شده است .

در ((جـامـاسـب نـامـه )) کـه دربـردارنـده پـرسـش هـاى گـشـتـاسـب شاه از جاماسب است و او پیشگویى هاى زرتشت را براى گشتاسب نقل مى کند، چنین آمده است :

سـوشـیانس ، دین را به جهان رواج دهد، فقر و تنگدستى را ریشه کن سازد. ایزدان را از دسـت اهـریـمـن نـجـات داده ، مـردم جـهـان را هـمـفـکـر، هـم گـفـتار و هم کردار گرداند.

در کـتـاب ((زنـد))، کـه در آن نـیـز پـیـشگویى شده ، شوسیانس ، نژاد دیوان و اهریمنان را ریشه کن مى سازد، آمده است :

اى سـپـیـتـامـان زرتـشـت ! چون زمان سر رود، این دشمنان مانند بُن درختى که یک شب سرد زمـسـتـانـى که برسد و به یک شب برگ بیفکند، تباه شوند. هنگام گرگان به سر رسد و هنگام میشان اندر آید.
4. موعود در آیین یهود

آثـار و کـتب دینى یهود نیز به طور مکرر به موعود اشاره کرده و آمدنش را نوید داده اند. در اسـفـار تـورات و بـرخـى از کـتـابـهـاى دیـگـر آن ، مربوط به برخى پیامبران بنى اسـرائیـل ، نـویـد ظهور رهبرى بزرگ به نام ((مسیح )) (یا ماشیح به زبان عبرى و به مـعـنـاى مـسـح شـده ) را داده است . با توجه به اینکه یهودیان به حـضـرت عـیـسـى مـسـیـح ایـمان نیاورده اند و بلکه کمر به کشتن او از راه آویختن بر چـوبـه دار صـلیـب گـونـه ، بـسته بودند. این مسیح یا ماشیح غیر از عیسى مسیح مورد نظر و انتظار مسیحیان ـ و نیز مسلمانان ـ است .

از این رو، مسیح موعود یهودیان هنوز به دنیا نیامده است . او که بر اساس باور یهودیان فـرزنـدى از نـسـل داود و یـا فـرزنـد مـنـتـخب داود است ، در آخرالزّمان پدید خواهد آمد و با سـیـطـره بـر جـهـان ، پـادشـاه جـهـان و جـهـانـیـان خـواهـد شـد و بـه عدل و داد پادشاهى و حکمرانى خواهد کرد. همه ستمگران و شریران را نابود کند، فقیران و صـالحـان را رهـایـى بـخـشیده ، وارث زمین خواهد کرد. آن گاه است که گستره زمین از آنِ یهودیان خواهد بود.

با توجه به قومیت گرایى و نژاد پرستى شدید یهودیان و تنها بر حق دانستن دین خود و نـیـز صـاحب حق مطلق دانستن نژاد یهودى ، روشن مى شود که مراد آنها از صالحان وارث زمـیـن ـ تـصـریـح شـده در کـتـب دیـنـى شـان ـ یـا یـهـودى الاصـل هـسـتـنـد و یـا غـیـر یـهـودى بـه دین یهود درآمده ، نه عموم صالحان در برگیرنده صالحان امتها و دین هاى دیگر.

ایـنـک بـا ایـن تـوضـیـحـات و بـراى تـاءیید آنچه گفته شده است ، به گوشه هایى از عبارات برخى کتب دینى یهود، اشاره مى شود.

در تـورات (کـه مـسـیـحـیـان آن را عـهـد عـتـیـق و در بـرابـر، بـه انـجـیـل یـا انـاجیل خود، عهد جدید گویند و مجموعه این دو کتاب را کتاب مقدس مى نامند) در فرازهایى از کتاب اشعیاء نبى آمده است :

و نهالى از تنه یسّى (نام پدر داود) بیرون آمده ، شاخه اى از ریشه هایش خواهد شکفت # و روح خـداونـد بـر او قـرار خـواهد گرفت ؛ یعنى روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوّت و روح مـعرفت و ترس خداوند

و خوشى او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤ یت چشم خـود داورى نـخـواهـد کـرد و بـر وفـق سـمـع گوشهاى خویش تنبیه نخواهد نمود

بلکه مسکینان را به عدالت داورى خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستى حکم خواهد نمود و جهان را به عصاى دهان خویش زده ، شریران را به نفخه لبهاى خود خواهد کشت … گرگ بـا بـره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پروارى بـا هـم ؛ و طـفـل کـوچـک آنها را خواهد راند…

در فرازى از کتاب ((فرامیر)) ( زبور داود) نیز آمده است :

… زیـرا کـه شـریـران مـنـقـطع خواهند شد و اما منتظران خداوند وراث زمین خواهند بود و اما نسل شریر منقطع خواهد شد. صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا ابد سکونت خواهند نمود.

نـیـز آمـده کـه : ((زمـین ایشان از نقره و طلا پر شده و خزاین ایشان را انتهایى نیست و زمین ایـشـان از اسـبـان پـر اسـت و ارّابه هاى ایشان را انتهایى نیست . خـوشـا بـه حـال کـسـانـى کـه منتظر وى باشند… در روزى که روشـنـایـى مـاه مـثـل روشـنـایـى آفـتـاب و روشـنـایـى آفـتـاب هـفـت چـنـدان مـثـل روشـنـایى هفت روز خواهد بود.و راى آگـاهـى بـیـش تر درباره ((موعود مسیح )) یا ((مسیح موعود)) مورد نظر یهودیان ، به این کتاب رجوع کنید: جولیوس کرینستون ، انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمه حسین توفیقى ، نشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب ، قم .
5 . موعود در آیین مسیحت

آیین مسیحیت نیز به آینده جهان و انسان ، نگاه خوشبینانه داشته ، ظهور موعودى را که همان عـیـسـى مـسـیـح (ع ) بـاشـد، نـوید داده است . ظهور دوم (coming Second) یا بازگشت دوبـاره حـضـرت عـیـسـى مـسـیـح براى نجات جهانیان و ایجاد یک دنیاى پرشکوه ، از اعتقادات جدّى مسیحیان است . از این رو، اگر درباره سرانجام کار حضرت مسیح پس از ظـهـور نـخـسـت و اعـلام رسـالت و تـبـلیـغ دینش میان مسلمانان و مسیحیان اختلاف نظر وجود دارد، در اصل در ظهور دوم آن حضرت اتفاق نظر دارند.

بـر ایـن اسـاس ، عیسى دوباره ظهور خواهد کرد و به تصریح عبارات عهد جدید (یا اناجیل چهارگانه و برخى متون فرعى وابسته به آن )، با حاکمان ستمکار خواهد جنگید و پـس از نـابـود کـردن آنـهـا بـشر را به ساحل نجات و رستگارى رسانیده و به زندگى آرمـانـى اش جـامـه عـمـل خـواهـد پـوشـانـیـد. بـه هـمـیـن دلیـل ، مـسـیـحـیـانِ مـنتظر ظهورش باید آماده باشند و زمینه هاى ظهور آن حضرت را فراهم کنند.

در انجیل لوقا در این زمینه چنین آمده است :

کـمـرهـاى خود را بسته ، چراغهاى خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانى باشید که انتظار آقاى خود را مى کشند… پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتى که گمان نمى بـریـد پـسر انسان مى آید.

ظـهـور دوم حـضـرت عـیـسـى بـا پـیـدایـش یـک سلسله حوادث طبیعى زمینى ، آسمانى ، سـیـاسـى و اجـتماعى همراه خواهد بود. پسر انسان هنگامى مى آید که بشریت با مشکلات و مصایب فراوانى دست به گریبان است :

و در آفـتـاب ومـاه و سـتارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگى و حیرت از براى امت ها روى خـواهد نمود، به سبب شوریدن دریا و امواجش ؛ و دلهاى مردم ضعف خواهد کرد از خوف و انـتـظـار آن وقـایـعـى کـه بـر ربـع مـسـکـون ظـاهـر مـى شـود؛ زیـرا قـوّات آسـمـان مـتـزلزل خواهد شد و آن گاه پسر انسان را خواهند دید که برابرى سوار شده با قوّت و جلالِ عظیم مى آید.

در جاى دیگر که از عیسى (ع ) به ((کلمه خدا)) یاد شده ، آمده است :

و دیـدم آسـمـان را گـشـوده و نـاگـاه اسـبـى سـفـیـد کـه سـوارش امـیـن و حق نام دارد و به عـدل داورى و جـنـگ مـى نـمـایـد و چـشـمانش چون شعله آتش و بر سرش افسرهاى بسیار و اسـمـى مرقوم دارد که جز خودش هیچ کس آن را نمى داند و جامه خون آلود در بر دارد و نام او را ((کـلمـه خدا)) مى خوانند و لشکرهایى که در آسمان اند بر اسبهاى سفید و به کتان سفید و پاک ملبّس از عقب او مى آیند از دهانش شمشیرى تیز بیرون مى آید تا به آن امت ها را بـزنـد و آنـهـا را بـه عـصـاى آهنین حکمرانى خواهد نمود.

آنچه در این قسمت آورده شد، با روایات اسلامى درباره ((موعود آخرالزّمان )) هماهنگى دارد. به نظر ما سوار امین و حق ، همان حضرت مهدى موعود (عج ) در منابع اسلامى است که در آخرالزّمان ظهور کرده و بر جهانیان به عدل داورى خواهد نمود.

هـمـخـوانـى دیـگـر، روز ظـهـور آن موعود موعودها است که در فرهنگ دینى مسیحى نیز مانند اسـلام ، نـامـعـلوم اسـت و بـا عـلائمـى آشـکـار خـواهـد شـد. چـنـانـکـه در انجیل متّى آمده است :

امـا از آن روز و سـاعـت هـیـچ کس اطلاع ندارد و حتى ملائکه آسمان جز پدر، من و بس .

هد جدید، انجیل متّى ، باب 24، بندهاى 36 و 44 ـ 45.+

لهـذا شـمـا نیز حاضر باشید؛ زیرا در ساعتى که گمان نبرید پسر انسان مى آید.
6 . موعود در آیین اسلام

اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین از ادیان آسمانى ، به مسئله مهدى موعود بیش از سـایـر ادیـان اهـمـیـت داده و در تـبـیـین مسائل مربوط به آن اهتمام خاصى ورزیده است . بر اساس ‍ جایگاه مهم مهدى موعود در اسلام است که همه مسلمانان از هر گروه و فرقه اى بر ایـن مـسـئله اتـفـاق دارنـد که در آخرالزّمان حضرت مهدى خروج مى کند؛ و بر این مسئله نیز اتفاق نظر دارند کـه آن حـضـرت از نـسل حضرت على (ع ) و فاطمه زهرا (س ) است و نامش نام پیامبر(ص ) است .

مـضـاف بر آیات فراوانى که بر مسئله مهدویت در اسلام و ظهور حضرت مهدى دلالت مـى کـنـد، روایات شیعه و سنّى در ایـن زمـینه ، بسیار زیاد و به حد تواتر رسیده است ، به طورى که کسى نمى تواند درباره درستى آنها تردید به خود راه دهد.

در ایـنـجـا مـسـئله ((مـهـدى موعود)) در نگاه اسلام را در دو مذهب مهم و محورى آن یعنى سنّى و شـیـعـه پـى مى گیریم و دیدگاه این دو مذهب اسلامى درباره این مسئله را به طور فشرده بیان مى کنیم .
الف . مهدى موعود در مذهب اهل سنّت

در کـتـابـهـاى اهل سنّت و جماعت آن قدر روایات درباره مهدى موعود وجود دارد که عقیده به آن حضرت از ضروریات دینى مذهبى آنان به شمار آمده است .

بـه عنوان مثال ، درباره اصل موضوع ظهور مصلح جهانى و حضرت مهدى (ع )، 657 حدیث در کـتـب آنـان از قـبـیـل : صحیح بخارى ، سنن ابن ماجه ، سنن ابن داود، سنن ترمذى ، منتخب کـنـز العـمـّال ، مـسـنـد احـمـد بـن حـنـبـل ، یـنـابـیـع المـودة ، الصـواعـق المـحـرقه و غیر آن نـقـل شـده اسـت . کـتـابـهـایى که درباره حضرت مهدى نوشته اند و یا روایات مربوط به او را جمع آورى کرده اند، فزون از شـمـار اسـت . هـمـیـن کـتـاب مـنـتـخـب الاثـر، بـیـش از 60 کـتـاب مـعـتـبـر اهـل سـنّت را، که به این موضوع پرداخته اند نام مى برد، که برخى از عالمان مشهور و بـلنـد آوازه و نـیـز اکـابـر اهـل سـنّت ، مؤ لّفان آنان اند، نظیر: احمد بن داود، ابن ماجه ، تـرمـذى ، بـخـارى ، مـسـلم ، نـسائى ، بیهقى ، ماوردى ، طبرانى ، سمعانى ، ابن عساکر، کـسائى ، ابن اثیر، حاکم ، ابن جوزى ، شارح معتزلى ، ابن صباغ مالکى ، ابن مغازلى ، شـافـعـى ، مـحـب الدین طبرى ، شبلنجى و…

از ایـن رو، هـمـان طـور کـه اشـاره شـد، بـه رغـم ایـن کـه اهـل سـنـّت بـه اصـل امامت ـ مانند شیعه ـ اعتقاد ندارند، ولى به خاطر زیادى روایات معتبر مـربـوط بـه ظـهـور حـضـرت مـهـدى (عـج ) و تـواتـر آنـها، اعتقاد به ظهور مهدى نامى از نـسـل فاطمه (س ) از اعتقادات ضرورى اهل سنّت به شمار آمده است و لذا انکار مهدى موعود را موجب خروج از دین مى دانند.

سفارینى از عالمان بزرگ سنّى مذهب در کتاب ((عقیده اش )) مى نویسد:

ایـمـان بـه خـروج مـهـدى واجـب اسـت و ایـن مـطـلب نـزد اهـل عـلم مـقـرر و در کـتـب عـقـایـد اهـل سـنـت و جـمـاعـت مـدوّن اسـت .

قاضى شوکانى مؤ لف کتاب ((نیل الاوطار)) نیز گوید:

پـنـجـاه حـدیـث دربـاره مـهـدى قـابـل تـوجـه اسـت و این احادیث بدون شک متواترند.

محمد بن حسین آبرى صاحب کتاب ((مناقب الشافعى )) مى نویسد:

اخـبـار رسـول خـدا(ص ) دربـاره مـهـدى و ایـن کـه از اهـل بـیـت اسـت … مـتـواتـر و مـسـتـفـیـض ‍ اسـت .

مـنـکـران ظـهـور مـهـدى طـبـق روایـتـى کـه اهـل سـنـت از پـیـامـبـر اکـرم (ص ) نقل کرده اند، از آیین اسلام بیرون خواهند بود:

مـَنْ کـَذَّبَ بـِالمـَهـدى فَقَدْ کَفَرَ.

هر کس مهدى را انکار کند به راستى کافر است .

مـؤ لف کـتـاب ((المـهـدى المـوعـود المـنـتـظـر))، دربـاره ایـنـکـه مـهـدى از اهـل بـیـت پـیـامـبـر(ص ) و از اولاد فـاطـمـه زهـرا(س ) اسـت ، دهـهـا روایـت از کـتـب اهل سنّت نقل کرده است .

پـرداخـتـن بـه مـسـئله مـهـدویـت و ظـهـور مـهـدى از اهـل بـیـت پـیـامـبـر(ص ) و نسل فاطمه زهرا(س )، اختصاص به محدّثان اهل سنّت ندارد؛ چرا که بسیارى از دانشمندان دیگر سنّى مذهب نیز به دلیل اهمیت مسئله یاد شده در تفکر دینى اعتقادى به آن توجّه کرده و بـه اظـهار عقیده درباره آن پرداخته اند. ابن ابى الحدید معتزلى از متکلمان مشهور سنّى مذهب و محى الدین عربى ، عارف نامدار اسلامى از آن جمله اند.

ابن خلدون ، جامع شناس معروف مسلمان ، نیز از جمله آنان است که مى گوید:

بدان که در طول تاریخ میان تمامى اهل اسلام مشهور است و چنین اعتقاد الزامى وجود دارد که حـتـمـا در آخـرالزمـان مـردى از اهـل بـیـت پـیـامـبـر(ص ) ظـهـور خـواهـد کـرد و دین را تازه و عـدل را آشـکار خواهد ساخت . وى بر ممالک اسلامى چیره شده و ((مهدى )) نامیده مى شود؛ و خروج ((دجّال )) آن زمان خواهد بود و سپس نشانه هاى قیامت آشکار خواهد شد. حضرت عیسى مسیح نیز فرود خواهد آمد و دجّال کشته خواهد شد.

جالب است بدانید که گروه ((وهابیت )) و بزرگان آنها نیز به رغم دیرباورى و تشکیک در بـسـیـارى از عـقـاید مسلّم مورد اتفاق شیعه و سنّى ، به مسئله مهدویت اعتقاد جدّى دارند و تـردیـد درباره ظهور مهدى موعود از اهل بیت پیامبر

را روا نمى دانند.

رهـبـر ایـن فـرقـه افـراطـى سـنـّى مـذهـب ، ابـن تـیمیه در کتاب ((منهاج السنة النبویه )) قـائل بـه صـحـت ظـهـور مـهـدى در آخـرالزمـان است و بر درستى احادیث مهدى تاءکید ورزیده است .

در سـالهـاى اخـیـر نیز علماى بزرگ وهّابى در حجاز طى نامه اى به پرسش هاى درباره نـام ، چـگـونـگـى ظـهـور و مـحل ظهور حضرت موعود پاسخ دادند و بر تردیدناپذیر بـودن مـسئله مهدویت و ظهور مهدى از اهل بیت پیامبر تاءکید کرده اند و منکران آن را در زمـره افـراد نـادان یـا بـدعـت گـذار قـلمـداد نـمـوده انـد.
ب . مهدى موعود در مذهب تشیّع

انـدیـشـه مـهـدویـت و مـسـئله مـهـدى مـوعـود در مـذهـب تـشـیـّع بـه دو دلیـل مـهـم از جـایـگـاه بـرتـر و حـسـّاسـیت و جذّابیت بیش ترى برخوردار است : یکى به دلیـل اصـالت مـسـئله امـامـت و جایگاه اعتقادى آن ، که در فرهنگ دینى اعتقادى شیعه ، تداوم رسالت است ، و دوم این که طرح مسئله مهدویت در شیعه از صراحت ، شفّافیت و جامعیت بسیار بـیش ترى برخوردار است ؛ به طورى که همه ابعاد آن و زوایاى شخصیتى حضرت مهدى و چـگـونـگـى ظهور و تشکیل حکومت واحد جهانى اسلام توسط آن حضرت به خوبى روشـن شـده و هـیـچ گـونه ابهامى در آن وجود ندارد. به بیان دیگر، مسئله مهدى موعود در مـذهـب تشیّع مضاف بر آنچه در دیگر ادیان و مذاهب معمولا به ذکر کلیات بسنده کرده اند، جـزئیـات آن را نـیـز بـیـان و تـعـیـیـن مـصـداق کـرده ، مـصـداق آن را نـیـز بـه صـورت مستدل و قابل قبولى ارائه کرده است .

در اینجا به برخى از روایات مربوط به حضرت مهدى اشاره مى کنیم .

پیامبر اکرم خطاب به على مى فرماید:

پـس از مـن دوازده امام خواهد آمد، اول آنها تو هستى اى على و آخر ایشان ((قائم )) همان کسى کـه بـه لطـف خـداى مـتـعـال بر همه شرق و غرب جهان پیروز مى شود.

امام جواد نیز در روایتى خطاب به حضرت عبدالعظیم حسنى درباره حضرت مهدى موعود مى فرماید:

اى ابـوالقـاسـم ! قـائم مـا هـمان مهدى است که لازم است در غیبت او انتظارش را بکشند و در هـنـگـام ظـهـورش اطـاعـتش کنند. او سوّمین از فرزندان من است .

درباره حتمى بودن ظهورش ، رسول خدا مى فرماید:

لَوْ لَم یـَبـْقِ مـِنَ الدّنـیا اِلاّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّهَ ذالِکَ الیَوْمَ حَتّى یَلى رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتى اِسْمُهُ اِسْمى یَمْلاَ ءُ الاَرضَ عَْدلاً وَ قِسطاً کَما مُلِئَت ظُلْما وَ جَوْراً.

اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانى کند تا مردى از اهل بیتم که نامش نام من است بیاید و زمین را پس از آن که از ستمگرى و بیداد پر شده بود، از عدل و داد پر کند.

روایـات دربـاره حـضـرت مـهـدى بـسـیـار اسـت و در مـنـابـع شـیـعـه نـیـز مـانـنـد اهـل سـنـّت ـ و بـلکـه بـهـتـر و بـیـش تـر از آنـهـا ـ روایـات بـى شـمـارى کـه بـه قول علامه طباطبائى تعداد آنها از 3000 روایت بیش تر است از پیامبر و ائمه نـقـل شـده اسـت .

سـلسـله نـسـب و شجرنامه آن حضرت بنا بر روایات معتبرِ بى شمار به این شرح است : مـحـمـد بـن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام .

کنیه آن حضرت ((ابوالقاسم )) و القاب ایشان ((مهدى ))، ((قائم ))، ((منتظر)) و ((حجت )) مى باشد.

نـام مـادر نرجس دختر یشوعا پسر قیصر پادشاه روم است که بشر بن سـلیمان او را به دستور امام هادى از برده فروشى به نام ((عمر بن یزید)) براى آن حـضرت خرید. سپس امام هادى وى را به فرزندش امام حسن عسکرى بخشید و بدین تـرتـیـب وى افـتـخار مادرى حضرت ولى عصر، مهدى موعود را پیدا کرد. نرجس داراى نـامـهـاى دیـگـرى از قـبـیـل ریـحـانـه ، سـوسـن و صـیقل نیز بوده است .

بـنـا بـر قـول مـشـهـور، امـام زمـان در شـب نـیـمـه شـعـبـان سـال 255 هجرى قمرى در شهر سامرا در عراق از مادر گرامى اش نرجس خاتون به دنیا آمده است .

در روایـات اسـلامـى خـصـوصـیـات جـسـمـانـى و شـکـل و شمایل ظاهرى حضرت مهدى آمده است که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى شود:

چهره اش گندمگون ، ابروانش هلالى و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذّاب ، شانه هایش ‍ پـهـن ، بـیـنـیـش کشیده و زیبا، پیشانى اش بلند و تابنده ، خالى بر گونه راست ، میان قـامـت ، گـونه هایش ‍ کم گوشت و اندکى متمایل به زردى ـ که از بیدارى شب پدید آمده ـ انـدامـش مـتـنـاسـب و زیـبـا، هـیـئتـش خـوش مـنـظـر و رباینده ، رخساره اش در هاله اى از شرم بـزرگـوارانـه و شـکـوهـمـنـد غرق ، نگاهش دگرگون کننده …

بنا بر روایت نقل شده از حضرت امام جعفر صادق ، چون حضرت مهدى به در آید به مسجد الحرام رود و رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد و دو رکعت نماز گذارد و آن گاه فریاد برآورد:

اى مـردمـان ! مـنـم یـادگـار آدم ، یـادگـار نـوح ، یـادگـار ابـراهـیـم ، یـادگـار اسـماعیل … منم یادگار موسى ، عیسى ، محمد… منم یادگار پیامبران ، منم وارث آدم ، گزیده نوح ، خلاصه ابراهیم و عصاره محمد

منم صاحب قرآن و زنده کننده سنّت … فریاد مرا پاسخ گویید، من شما را از همه چیز آگاه مى کنم ، آنچه مى دانید و آنچه نمى دانـیـد… هـر کـس کـتـابـهـاى آسـمـانى را مى شناسد گوش فرا دهد… آن گاه به خواندن کـتـابـهاى آسمانى مى پردازد و صحیفه آدم و شیث و نوح و ابراهیم را مى خواند و هم تـورات و انـجـیـل و زبور را… و سپس قرآن کریم را.حسن ختام این مقالعه را با ذکر فرازهایى از دعاى ماءثور از مفاتیح الجنان :

اَلسَّلامُ عـَلى مـَهـْدِىِّ الاُمـَمِ وَ جـامـِع الکـَلِمِ… اَلسَّلامُ عـَلى القـائِمِ المـُنـْتـَظـِر وَ الْعـَدْلِ المـَشـْتـَهـَرَ… اَلسَّلامٌ عـَلى رَبـیعِ اَلا نامِ وَ نَضْرَةِ الاَیّامِ… اَلسَّلامُ عَلَى المَهْدِىِّ الَّذى وَعَدَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ـ بِهِ الاُمَمَ اَنْ یَجْمَعَ بِهِ الکَلِمَ وَ یَلُمَّ بِهِ

برای اطلاعات بیشتر

منابع 
https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=https://donyayebahai.org/content/%25D9%25BE%25D8%25B1%25D8%25B3%25D8%25B4-%25D9%2588-%25D9%25BE%25D8%25A7%25D8%25B3%25D8%25AE&ved=2ahUKEwiaxIa86oLuAhXjUd8KHcNyBkMQFjAAegQIARAB&usg=AOvVaw2NxPf1Oo8AJfbeHJRiyyPl




https://m.youtube.com/channel/UCZf43eLmpOw35x

https://m.youtube.com/channel/UCZf43eLmpOw35xD_rw31rFQ

https://pin.it/2aI5ddt

بها  ٕ نام ظهور بزرگ خداوند

و بطور اختصاصی بها  ٕ نام ظهور بزرگ خداوند در روز بلوغ عالم انسانی است. این نام در “کتاب مقدّس” یعنی توراة و انجیل بیش از 120 بار آمده است. در بیش از 60 بار از این تعداد همیشه و بروشنی اشاره به ظهور واپسین خدا در “آخر زمان” یعنی روز بلوغ عالم انسانی است.
قابل توجّه اینکه نام “بهاء” حتی در بشارات دیانت هندو به ظهور واپسین هم ثبت شده است. هندوان آن ظهور را  بنام “ویشنو یاشو” یا(Glory of God)  یعنی”بهاءاللّه” انتظار دارند.
امّا در اسلام: باید بدانیم که “اسم اعظم خدا” ظاهراً پنهان  بود و آکثر اندیشمندان و شاعران اشاراتی به آن نموده اند. در همه دوران اسلام تنها دو تن اسم اعظم را دریافتند. این دو یکی مولانا جلال الدّین رومی است که میگوید:
مـــا “بهــــاء” و خونبهـــــا را یافتیم        جـانب جــان بـاختـــن بشتـــافتیــــم
غرق عشقی شو که غرقست اندرین               عشقهــــــای اوّلیـــــن و آخــــــرین
من حسین اللّهیَـــــــــم، زنجیـر کــو        کار ایــــن دیـــوانـه را تدبـــیر کـو
دومین کسی که در دور اسلام “اسم اعظم خـدا” را دریافت و حتی خود را، سه قرن پیش از آغاز بابیّت، “بهـایی” نامید، شیخ بهایی است. او آشکارا میگوید که “اسم اعظم خـدا” برترین و بالاترین اسم است و بنابرین در دو دعای اسلامی که آمده است، نخستین و والاترین اسم است. این دو اثر، یکی دعای سحر اسلامی است و دیگری دعای ام داوود.
برای نمونه در دعای سحر آمده است: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهائِكَ بِأَبْهاهُ وَ كُلُّ بَهائِكَ بَهِيٌّ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهائِكَ كُلِّهِ
و در دعای ام داوود آمده است: اللَّهُمَّ لَک الْحَمْدُ وَ لَک الْمَجْدُ وَ لَک الْعِزُّ وَ لَک الْفَخْرُ وَ لَک الْقَهْرُ وَ لَک النِّعْمَةُ وَ لَک الْعَظَمَةُ وَ لَک الرَّحْمَةُ وَ لَک الْمَهَابَةُ وَ لَک السُّلْطَانُ وَ لَک الْبَهَاءُ وَ لَک الِامْتِنَانُ وَ لَک …
امّا در مورد معنی کلمهء “بهاء”: این کلمه در بیشتر زبانها هست و همواره به بهترین صفات گفته میشود و ارزنده ترین ارزشهای مادّی و اخلاقی را بیان میکند. این ابیات برخی معانی کلمهء “بهاء” را بیان میکند:
هست یـزدان راهــزاران نام ووصف و حالت و خو                         نیست نـامی چـون “بهـــایش”، جـامع اسمــاءِ نیکو
گـــر ببینی در صحایف از پــیِ معنـــــــایِ نـــامش                مـات مـاند از تعجّب، عقل و فکـر و دل، زهر سو
پاک ورخشان ودرخشان،فکـر و دل، زهر سو
پاک ورخشان ودرخشان، با شکوه و روشن وخوش                        نـور و خـورشید و شرافت،عـزّت و تابان و مهرو
هم جمال و هم کرامت، هم جلال و شــوق و بهجت                    نعمت و ذکـر و عبـادت، امتیــاز و شکــر و مینو
راحت و وجـد و سـرور و نـزهت و مِهـر و محبّـت                       هالــه ای از نــور یزدان، گـرد ریحــانی سمن بـو
زینت و زیبــا و زیـــور، هـم کمــال و هـم بـزرگی                   هست بعضی از معانی، گوییا سحر است و جادو
………………………………………………….. ………………………………………………..
برای برخی دیگر از معانی کلمهء “بهاء” به کتب لغت مراجعه فرمایید.                          

2- مواردی برای تأمل بیشتر

 1-  من الوجه البهی الابهی به اسم البهاء فی یوم المطلق و یدخل مرج عکا و یتحد من علی الارض کلها”. یعنی عنقریب خداوند از مشرق طلعت و جمال اقدس ابهی باسم بهاء تجلی و اشراق میفرماید. در یوم ظهور و در مدینه عکا ورود فرموده، جمیع ارض را متحد خواهد نمود. انتهی

3- اشاره به بهاءالله و اسم اعظم خداوند در تألیفات دینی و آثار بزرگان

اشاره به ” بهاء” در متون مقدس دینی اسلامی و همچنین کتب انبیای بنی اسرائیل بسیار است که تلویحاً بشارت بظهور حضرت بهاءالله می باشد. ” مثلا بهاء کرمل و یا وعده آمدن بهاءالله در مکاشفات یوحنا. در قرآن مجید، خدا به نور آسمان و زمین تشبیه شده ” اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض” و درباره یوم موعود گفته شده که در آن ” أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها”، یعنی زمین به نور خدا، بهاءالله، منور خواهد شد”( هویت بهائی و کلمه بهاء، پیام بهائی شماره 172 صفحه 5)

لیکن، از جمله اشارات صریح به “بهاءالله” در آثار اسلامی، در ارتباط با تفسیر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ است که به استناد احادیث “ب” بسم الله عبارت است از بهاءالله؛ چنانچه، در کتاب نهج البيان عن كشف معانى القرآن در تفسیر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ آمده است: ” روى الكليني عن عدّة من أصحابنا، عن احمد بن محمّد بن خالد، عن القاسم بن يحيى، عن جدّه الحسن بن راشد، عن عبد اللّه بن سنان، قال: سألت أبا عبد اللّه- عليه السّلام- عن تفسير بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قال: الباء بهاء اللّه و السين سناء اللّه و الميم مجد اللّه، و روى بعضهم: الميم ملك اللّه، و اللّه إله كلّ شيء، الرّحمن بجميع خلقه و الرحيم بالمؤمنين خاصّة” ( محمد بن حسن شيبانى: نهج البيان عن كشف معانى القرآن، ناشر: بنياد دايرة المعارف اسلامى، تهران، 1413 ق، جلد 1، صفحه 69).
و در کتاب کشف الأسرار و عدة الأبرار آمده است: ” روى ابو سعيد الخدرى، قال: قال رسول اللَّه (ص): «إنّ عيسى بن مريم ارسلته امّه الى الكتّاب، فقال له المعلم: قل بسم اللَّه. فقال عيسى، الباء- بهاء اللَّه و السين- سناء اللَّه، و الميم- ملك اللَّه» ” ( رشيدالدين ميبدى احمد بن ابى سعد: كشف الأسرار و عدة الأبرار، انتشارات امير كبير، تهران 1371 ش، جلد 6، صفحه 43). همچنین، در کتاب اسرار توحيد، باب 31، در ذكر معناى بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ چنین آمده است: ” … حديث كرد ما را سعد بن عبد اللَّه از احمد بن محمد از قاسم بن يحيى از جدش حسن بن راشد از عبد اللَّه بن سنان كه گفت حضرت صادق (ع) را سؤال كردم از معنى بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ فرمود كه باء آن بهاء و روشنى است و حسن خدا است و سين سناء و رفعت و شرف خدا و ميم و مجد و كرم و كثرت عطاى خدا …” ( محمد علی اردکانی: اسرار توحيد- ترجمه التوحيد، انتشارات علمیه اسلامی، صفحه 256). و در تفسیر صافی آمده است: ” رواهما في المجمع و في الكافي و التوحيد و المعاني و العياشي عن الصادق عليه السلام الباء بهاء اللَّه و السين سناء اللَّه و الميم مجد اللَّه. و في رواية ملك اللَّه و الله إله كل شيء الرَّحْمنِ بجميع خلقه و الرَّحِيمِ بالمؤمنين خاصة” ( فيض كاشانى ملا محسن: تفسير الصافى، انتشارات الصدر، تهران 1415 ق، جلد 1، صفحه 81). همچنین، در کتاب اصول كافى آمده است: ” ابن سنان گويد: از امام صادق (ع) تفسير «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» را پرسيدم، فرمود: باء بهاء (روشنى) خدا و سين سناء (رفعت) خداست و ميم مجد (بزرگوارى) خداست و بعضى روايت كردهاند كه ميم ملك (سلطنت) خداست” ( حاج سید جواد مصطفوی: اصول کافی، کتاب فروشی علمیه اسلامیه، جلد 1، صفحه 154). انتهی و در تفسير الصراط المستقيم آمده است: ” قال مولانا الصادق عليه السّلام على ما رواه في «الكافي» و «التوحيد» و «العياشي» في تفسير البسملة: «إن الباء بهاء اللّه، و السين سناء اللّه، و الميم مجد اللّه»”

( بروجردى سيد حسين: تفسير الصراط المستقيم، موسسه انصاريان، قم 1416 ق، جلد 3، صفحه 266).
قابل توجه آنکه، در تفسیر روح البیان در تفسیر ابجد آمده است که الف در ابجد اشاره به آلاء خداست، ب اشاره به بهاء خداست، ج اشاره به جلال خداست و دال اشاره به دین الله می باشد: ” روى- ان مريم سلمت عيسى الى معلمه فعلمه ابجد فقال عيسى أ تدري ما «ابجد» قال لا فقال اما الالف فآلاء اللّه و الباء بهاء اللّه و الجيم جلال اللّه و الدال دين اللّه فقال المعلم أحسنت فما «هوز»” ( حقى بروسوى اسماعيل: تفسير روح البيان، نشر دارالفكر، بيروت، بی تاریخ، جلد 5، صفحه 333).
از سوی دیگر، در آثار اسلامی به ارتباط اسم اعظم الهی با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اشاره شده است — همچنین به اهمیت و اعظمیت “ب” بسم الله اشاره شده که ” سرّ بسمله در باء است”؛ چنانچه، شیخ احمد احسائی در آثار خود، با استناد به احادیث اسلامی مکررا بیان میدارد که هر چه در قرآن است در بسم الله است و هرچه در بسم الله است در باء بسم الله است– بعبارتی سرّ البسمله فى الباء، یعنی سرّ بسمله در باء است — و “ب” عبارت است از بهاءالله.
باری، روایاتی چند حاکی از آن است که اسم اعظم الهی در بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ نهفته است. چنانچه، در کتاب آيين بندگى و نيايش از حضرت رسول – صلّى اللَّه عليه و آله روايت شده است كه فرموده اند: ” بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم اقرب الى الاسم الاعظم من سواد العين الى بياضها، يعنى بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، نزديكتر است به اسم اعظم از سياهى چشم به سفيدى آن” (حسین غفاری ساروی: آيين بندگى و نيايش، نشر نبیاد معارف اسلامی، صفحه 87). و در کتاب عيون أخبار الرضا ع آمده است: ” محمّد بن حسن بن وليد به سند 
مذكور در متن از محمّد بن سنان از امام هشتم علىّ بن موسى عليهما السّلام روايت كرده كه فرمود: همانا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» نزديكتر است به اسم اعظم خداوند از سياهى ديده به سپيدى آن” (حمید رضا مستفيد – علی اکبر غفاری: عيون أخبار الرضا ع، نشر صدوق، جلد 1، صفحه 653). همچنین، در متن امالى شيخ صدوق، مجلس نود و سوم آمده است: ” مستحب است بلند خواندن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ در حمد و سوره و آن آيه ايست از قرآن و باسم اعظم خدا از سياهى چشم بسفيدى آن نزديكتر است” (محمد باقر کمره ای: امالی شیخ صدوق، نشر اسلامیه، صفحه 642). و در احتجاجات- ترجمه جلد چهارم بحار الانوار، آمده است: ” يك آيه از قرآن است و اين بسم الله، به اسم اعظم خدا نزديكتر از سياهى چشم به سفيدى آن است” ( موسوی خسروی: احتجاجات- ترجمه جلد چهارم بحار الانوار، انتشارات اسلامیه، جلد 2، صفحه 383). همچنین، در کتاب مهج الدعوات- ترجمه طبسى، در باب ادعيه اسم اعظم، آمده است: ” روايتى است كه به روايت ابن عبّاس وارد شده است كه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ «ابتدا بنام خداى بخشنده مهربان»، اسمى از اسمهاى خداى تعالى است كه بزرگترين نامهاست و نيست ميان آن و ميان اسم خداى اعظم مگر مانند سياهى چشم و سفيدى آن از نزديكى” (محمد تقی طبسی: مهج الدعوات، نشر رایحه، صفحه 491).
اما در خصوص آنکه اهمیت و سرّ بسم الله در ” ب” بسم الله است، امام خمینی در اشارات تفسیری درباره سوره حمد از امیرالمؤمنین روایت میکند: ” و لهذا روى عن اميرالمؤمنين وسيد الموحدين ؛ صلوات الله و سلامه عليه :ان كل ما فى القرآن فى الفاتحة ، و كل ما فى الفاتحة فى بسم الله الرحمن الرحيم ، و كل ما فيه فى الباء، و كل ما فى الباء فى النقطة ، و انا نقطة تحت الباء، یعنی از اميرمؤمنان و سيد موحدان ، صلوات الله و سلامه عليه، روايت شده است : هر آن چه در قرآن است در سوره فاتحه هست
و هرچه در آن است در ((با)) و آنچه در ((با)) است در نقطه هست و من نقطه زير ((با)) هستم … و ورد: بالباء ظهرالوجود و بالنقطة تميز العابد عن المعبود، یعنی و آمده است كه وجود با ((با)) پديد آمده و عابد با نقطه زير ((با)) از معبود جدا شد” (بخش چهارم : اشارات تفسيرى درباره سوره حمد از ساير آثار حضرت امام(س) اهميت و فضيلت سوره حمد، http://www.ghadeer.org/qoran/t_hamd/t_hamd07.htm).
و در سایت شبکة الاحقاقی الثقافیة در باب عن دقة علم الحرف از حضرت علی (ع) روایت ذیل را نقل میکند: ” قال أسد الله الغالب الإمام علي بن أبي طالب ( عليه الصلاة و السلام ) واشار إلى أسرار الحروف القرآنية حيث قال ( لو شئت لأوقرت سبعين بعيرا من باء بسم الله الرحمن الرحيم ) أي ( تحميل سبعين بعيرا بالكتب التي تتحدث عن حرف الباء و أسراره) و قال أيضا ( عليه الصلاة و السلام ): كل ما في القرآن في الفاتحة و كل ما في الفاتحة في بسم الله الرحمن الرحيم و كل ما في بسم الله الرحمن الرحيم في باء بسم الله و أنا النقطة التي تحت الباء” (http://www.alehkaky.com/vb/showthread.php?p=60274).
همچنین، در تأیید اهمیت باء بسم الله، محمد خواجوی در مقدمه کتاب توحید مکاشفان حدیث ذیل را از حضرت محمد (ص) روایت میکند: ” ظهر الموجودات من باء بسم الله الرحمن الرحیم” ( سید علی همدانی: ترجمه و متن اسرار النقطه یا توحید مکاشفان، ترجمه محمد خواجوی، نشر مولی، 1382، ص 34). و سید حیدر آملی در صفحه 695 رساله نقد النقود، پیوست جامع الاسرار، حدیث ذیل را از حضرت رسول اکرم (ص) روایت میکند: ” ظهر الوجود من باء بسم الله الرحمن الرحیم”. ابن عربی در کتاب فتوحات مکیه ضمن ذکر حدیث فوق مینویسد: ” بالباء ظهر الوجود” (محی الدین ابن عربی: فتوحات مکیه، محمد خواجوی، انتشارات مولی، چاپ اول، 1381 ش، جلد2، ص 134).
خلاصه کلام آنکه، اسم اعظم الهی در بسم الله الرحمن الرحیم نهفته است و با توجه به آنکه هر چه که در قرآن است در بسم‌الله است و هرچه که در بسم‌الله است در “ب” بسم‌الله است؛ بدين ‌ترتيب اسم اعظم خدا بايد که همان “ب” بسم الله باشد و “ب” عبارت است از بهاءالله.
باری، شيخ احمد احسائی در صفحات ١٣٦ و ١٣٧ “رسائل” در خصوص اسم اعظم مى‌نويسد: ” ثمّ اعلم ان البسمله اسم‌الله الاعظم و فى‌الدّعا اسألک باسمک الله الرّحمن الرّحيم و انّما قال الرّضا(ع) انّ بسم‌الله الرّحمن الرّحيم اقرب الی الاسم الاعظم من سواد العين الی بياضها لانّ لفظ البسملة الاسم اللّفظى الّذى هو سواد العين اقرب الی الاسم‌المعنوى الّذى هو بياض العين و التمثيل مأخوذ من ظاهرالظاهر فان البياض عبارة عن البساطة والسّواد عن التّرکيب … و لمّا کان اشرف الاکوان کون الاسم الاعظم والوجود مبنيّأ عليه وجب ان يکون اوّل الموجودات لعليّته و الکتاب التّدوينى طبق الکتاب التّکوينى کان الاسم‌الاعظم اوّل التّدوينى و هو بسم‌الله الرّحمن الرّحيم. یعنی، بدان که بسمله اسم اعظم خدا است چنانکه در دعا آمده‌است ترا سؤال ميکنم به اسمت که الله الرّحمن الرّحيم است و حضرت امام رضا(ع) فرموده‌است که بسم‌الله الرّحمن الرّحيم بالنّسبه به اسم اعظم نزديکتر است از سياهى چشم به سپيدى آن چرا که لقظ بسمله اسمى لفظى است که معادل سياهى چشم است که به اسم معنوى که معادل سپيدى چشم است نزديکترين چيز ميباشد. و اين تمثيل از ظاهر ظاهر گرفته شده‌است چرا که سفيدى علامت بساطت است و سياهى علامت ترکيب …

و چون اشرف موجودات وجود اسم اعظم است و از آنجا که وجود همه چيز مبنى بر وجود اسم اعظم است در نتيجه واجب است که اسم اعظم اوّلين موجود باشد بخاطر آنکه علّت همه چيز ديگر است و نظر به آنکه کتاب تدوين مطابق کتاب تکوين است لهذا اسم اعظم در اوّل تدوين ظاهر ميشود که آنهم بسم‌الله الرّحمن الرّحيم است. بعبارتی، ” شيخ احمد استدلال ميکند که اسم اعظم خدا اشرف موجودات است و اوّلين مخلوق است و لذا مبنا و علّت همهٴ مخلوقات و موجودات ديگر است. اين مطلب اشاره به عالم تکوين و مراتب وجود و اين مطلب اشاره به عالم تکوين و مراتب وجود و خلقت است. امّا آنگاه بيان ميکند که چون کتاب تدوين (قرآن کريم) مطابق کتاب تکوين و هستى است در نتيجه همانطور که اسم اعظم اوّلين اسم و علّت همهٴ اسماء است در نتيجه بايد که اسم اعظم نيز در سرآغاز قرآن قرار گيرد. از اينجا واضح ميشود که بسم‌الله الرّحمن الرّحيم رمز اسم اعظم است ولی به معناى اخصّ حرف باء است که اسم اعظم است زيرا که بنا به قاعدهٴ شيخ احمد اسم اعظم بايد در اوّل همهٴ حروف و کلمات ظاهر شود و آنهم چيزى جز باء نيست و باء هم بهاءالله است” (مقاله تفسير ‌بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم، نادر سعيدى، ص 4).
اما از دیگر آثار اسلامی که موید این ادعاست که اسم اعظم الهی در “ب” بسم الله نهفته است ( که همان بهاء خداوند میباشد) دعای اعمال سحرهای ماه مبارک رمضان میباشد که اسم اعظم خداوند، بهاء، در آن در رأس اسماء الهی مذکور گردیده است و برخی توسط این دعا به اسم اعظم خداوند پی برده اند؛ چنانچه، در مفاتیح الجنان، تألیف حاج شیخ عباس قمی، در دعای اعمال سحرهای ماه مبارک رمضان، از حضرت امام رضا (ع) نقل شده که فرموده اند این دعائی است که حضرت امام باقر (ع) در سحرهای ماه رمضان میخواندند:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ بَهآئِكَ بِاَبْهاهُ، وَكُلُّ بَهآئِكَ بَهِىٌّ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِبَهآئِكَ كُلِّهِ. انتهی
جالب توجه آنکه،

در کتاب اخبار و آثار حضرت امام رضا عليه السلام، در فضيلت ماه رمضان، آمده است: ” ايوب بن يقطين براى حضرت رضا (ع) نوشت كه اين دعا را برايم تصحيح بفرمائيد، امام عليه السلام براى او نوشتند كه اين دعاى حضرت باقر عليه السلام است كه در سحرهاى ماه رمضان مىخواندند، پدرم از امام باقر روايت مىكرد كه فرمود: اگر مردم ميدانستند كه اين مسائل چه اندازه نزد خداوند ارج و اعتبار دارد و خواستههاى خواننده را برميآورد، با يك ديگر در باره اين دعا جنگ ميكردند، و خداوند اشخاصى را به رحمت خود اختصاص ميدهد … حضرت باقر عليه السلام فرمود: اگر ميخواستم آشكار مىكردم كه اسم اعظم خداوند در اين دعا نهفته است، هر گاه اين دعا را قرائت كرديد در انجام درخواست خود كوشش داشته باشيد كه او از علوم خفيه است، و از كسانى كه اهليت ندارد مكتوم كنيد. منافقان، دروغگويان، و منكران، اهليت اين دعا را ندارند، و او دعاء مباهله است و متن آن از قرار ذيل است كه ميگوئى « اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ بَهآئِكَ بِاَبْهاهُ، وَكُلُّ بَهآئِكَ بَهِىٌّ » تا آخر” ( عزیز الله عطاردی: اخبار و آثار حضرت امام رضا عليه السلام، انتشارات کتابخانه صدر، صفحه 566).
باری، گرچه با توجه به روایتی که در فوق ذکر گردید، اسم اعظم الهی نزد همگان فاش نگردیده و حتی ائمه اطهار نیز حکمت را بر این میدانستند که این مطلب را مکتوم نگه دارند، اما با توجه به شواهد موجوده، قلیلی از عارفان و روحانیون بزرگ اسلامی اسم اعظم الهی را یافته و بدان افتخار جسته اند. در کتاب داستان پيامبران يا قصههاى قرآن از آدم تا خاتم، در این خصوص، آمده است: ” اما با وجودى كه اسم اعظم الهى بر بندگان پوشيده است در روايات، مضامينى مانند: نسبت اسم اعظم به بسملة نزديكتر از سياهى چشم به سپيدى آن و يا اينكه اسم اعظم در سوره توحيد است، به چشم مىخورد” ( یوسف عزیزی: داستان پيامبران يا قصههاى قرآن از آدم تا خاتم، انتشارات هاد، صفحه 31).
شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی، مبشرین به ظهور حضرت اعلی و حضرت بهاءالله، که ملهم به الهامات ربانیه بودند و قلب پاک و ضمیر منیرشان بانوار تقدیس و تنزیه محل تجلی اسرار پروردگار شد، در آثارشان ضمن تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم مکررا اظهار میدارند که بسم الله الرحمن الرحیم جامع جمیع حقایق الهی و منبع اسرار ربانی است و در تفاسیر خود به اسم اعظم خداوند، بهاء، اشاره میکنند. فی المثل، سید کاظم رشتی در سر آغاز کتابش “رساله اسم اعظم” تصریح میکند که اسم اعظم الهی “بهاء” میباشد.
بهاءالدين محمد حسين عاملى معروف به شیخ بهائی، عارف و شاعر بزرگ اسلامی، که به حقیقت و عظمت اسم اعظم خداوند، بهاء، پی برده بود و بدین جهت لقب شیخ بهائی را برای خود برگزید، در ضمن ملحقات موش و گربه، چاپ مصر، صفحه 230 چنین سروده است:
اسم اعظم چون کسی نشناسدش سروری بر کل اسماء باشدش
و مولوی در دفتر اول مثنوی، بیت 1759، می سراید:
ما بها و خونبها را یافتیم جانب جان باختن بشتافتیم
(مثنوی معنوی: به اهتمام دکتر توفیق سبحانی، چاپ اول 1378، از نسخه 677 ه.ق)
که این شعر اشاره به حدیث قدسی است که میفرماید: ” من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فانادیته، یعنی هر که مرا طلب کرد یافت مرا و آنکه مرا یافت، مرا شناخت و آن که مرا شناخت عاشق من شد، من نیز عاشق او شدم و آن که من عاشق او شدم او را در راه خود به قتل رساندم و هر که برای من شهید شد من خونبهای او هستم”( روح الله مهرابخانی: الهام شعرا، موسسه عصر جدید، 2004 میلادی، صفحه 71).
شیخ بوئی در کتاب شمس المعانی در فصل یازدهم با اشاره به نام بهاء به ظهور حضرت بهاءالله بشارت میدهد: ” سوف یشرق اشراقا من الوجه البهی الابهی به اسم البهاء فی یوم المطلق و یدخل مرج عکا و یتحد من علی الارض کلها”، یعنی که بزودی خداوند از مشرق طلعت و جمال ابهی به اسم بهاء تجلی و اشراق میفرماید در یوم ظهور و در سرزمین عکا وارد شده جمیع را متحد خواهد کرد (هوشنگ گهرریز: اسم اعظم الهی، نشر بدیع – لندن، صفحه 41).
در رساله سؤال و جواب از متممات کتاب مستطاب اقدس، فقره 77 آمده است: ” در اسلام حدیثی دال بر این مطالب است که از میان اسماء متعدد خدا یکی از همه عظیمتر است ولی هویت این اسم تا بحال مستور بود تا آنکه جمالقدم ( حضرت بهائالله) تأئید فرمودند که “بهاء” اسم اعظم الهی است”.
در تأیید مکنون بودن اسم اعظم الهی، در الصحيفة السجادية، دعاى پنجاهم، آمده است: بار خدايا- قسم بنامهاى پنهان شدهات (نامهائيكه علم آن را بخود اختصاص دادهاى، پيغمبر- صلّى اللّه عليه و آله- فرموده: خداوند را چهار هزار نام است، هزار نام را كسى جز خدا نميداند، و هزار نام را كسى جز خدا و فرشتگان نميداند، و هزار نام را كسى جز خدا و فرشتگان و پيغمبران نميداند، و چهارمين هزار را مؤمنين ميدانند، پس سيصد نام از آن هزار نام در تورية است، و سيصد در انجيل، و سيصد در زبور، و يكصد در قرآن، نود و نه نام آشكار و «يكى اسم اعظم» از آنها پنهان است) انتهی (سید علینقی فیض الاسلام: الصحیفة السجادیة، انتشارات فقیه، صفحات 379 و 380).
در کتاب معارف قرآن در المیزان، در خصوص اسم اعظم آمده است: ” … بزرگترین اسماء خدای تعالی به تنهائی تمامی حقایق اسماء را شامل است و حقایق مختلف همگی در تحت آن قرار دارند و آن اسمی است که غالبا آن را اسم اعظم می نامیم … بنابراین اسم اعظم آن اسمی خواهد بود که تمامی آثار منتهی به آن شود و هر امری در برابرش خاضع گردد” ( سید مهدی امین: معارف قرآن در المیزان، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1370 ش، صفحات 38 و 39). و ملاصدرا در کتاب مظاهر الالهیه در این خصوص مینویسد: ” بی شک باید که معنای اسم اعظم به طور اجمال مشتمل بر جمیع معانی اسماء الهی باشد هم چنانکه مظهر اسم اعظم باید حقیقتی باشد که مجموع حقایق ممکنات که همان مظاهرند را در بر گیرد” ( صدرای شیرازی، صدرالمتألین ملاصدرا: المظاهر الهیه، حمید طبیبیان، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، 1364، ص 31).
باری، ” حضرت عبدالبهاء به استناد حدیث منقول از حضرت امام جعفر صادق که فرموده “الباء بهاءالله” کلمه بهاء را بیانگر نام مقدس حضرت بهاءالله میدانند که جامع همه حقائق الهی و اسرار روحانی و اسماء ربانی و رموز آسمانی است و نیز “باء” که عنوان بسمله است کافل همه معانی و سرآغاز کتب مقدسه در عالم تکوین و تدوین است بفرموده مبارک همه عوالم غیب و شهود و ظاهر و باطن و علت خلق ایجاد رمزی از مشیت اولیه است که در “ب” جمع گردیده و به عبارت دیگر مشیت اولیه همان طلعت ابهی، حضرت بهاءالله، است که موعود همه ادیان ماضیه و امم عالم میباشند” (هوشنگ گهرریز: اسم اعظم الهی، نشر بدیع – لندن، صفحه 37).
خلاصه کلام آنکه، در واقع اسم اعظم ظهور کلی الهی

قرآن كريم براي نشان دادن ويژگي هاي قيامت كه مسلماً آثار تربيتي فوق العاده اي دارد از نامهاي گوناگون استفاده مي كند تا ترسيم دقيقي در مجموع آيات از آن روز عظيم و حوادث فوق العاده و تكان دهنده آن كرده باشد البته نام در اينجا به معني اسم خاص نيست بلكه نامهاي توصيفي را نيز شامل مي شود يعني عناويني هستند كه متكي بر اوصاف آن روز و ويژگي هاي زندگي در آن عالم است. در قرآن كريم حداقل از هفتاد نام قيامت اسم برده شده است كه در واقع از هفتاد دريچه مختلف به روز قيامت نگاه مي كند. اما از آنجا كه تفصيل همه اين نامها و اوصاف و ويژگيهاي قيامت در اين مختصر نمي گنجد ناچار به اجمال  به آن ويژگيهاي بارز و مهم اشاره مي نمائيم:
1ـ آن روز روز قيام است، در قرآن كريم تعبير قيامت كه از ماده قيام است تكرار گرديده است آري آن روز روز قيام و بپا خاستن است: روز قيام حساب «آن روز كه حساب بر پا مي شود،[1] روز قيام ساعت (زمان) است «آنروز كه ساعت بر پا مي شود مجرمان نوميد مي گردند».[2]
روز قيام مردم «آنروز كه مردم در برابر رب العالمين قيام مي كنند»[3]، روز قيام فرشتگان «آنروز فرشته بزرگ خدا رو ح و فرشتگان ديگر قيام مي كنند»[4] و روز قيام گواهان «در آنروز كه گواهان قيام مي كنند».[5]
2ـ آن روز، روز حساب است، اين وصف بخاطر آن است كه تمام اعمال آدمي اعم از صغير و كبير جزئي و كلي، معنوي و مادي، جوارحي و جوانحي بدون استثناء در آن روز مورد محاسبه قرار مي گيرد، اين وصف در پنج آيه از قرآن آمده است از جمله اين آيه كه مي فرمايد: «روزي كه حساب بر پا مي شود».[6]
3ـ آن روز روز جزا است، اين نام و وصف در سيزده آيه قرآن آمده است كه از همه مشهورتر آيه 4 سوره حمد است كه مي فرمايد: «او مالك روز جزاست».
4ـ آن روز، روز اجتماع است، تمام اولين و آخرين و همه جن وانس و حتي ملائكه مقربين در آنجا جمع اند نه تنها خودشان كه اعمال آنها نيز تماماً در آنجا جمع آوري شده است و آماده عرضه به دادگاه عدل الهي است قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: «به خاطر آوريد كه همه شما را در آن روز “اجتماع” جمع آوري مي كنند».[7]
5ـ قيامت روز جدايي است، جدايي حق از باطل، جدايي صفوف مؤمنان و صالحان از كافران و مجرمان جدايي برادر از برادر و پدر و مادر از فرزند، جدايي سرنوشت خوبان و بدان، قرآن كريم مي فرمايد: «روز جدايي، ميعاد همگان است».[8]
6ـ قيامت روز خروج است، قرآن كريم مي فرمايد: «آن روز روزي است كه همه اموات زنده شده (و از قبرها) خارج مي شوند».[9] آري آن روز روز خارج شدن از مرگ به حيات و از عالم برزخ به عالم آخرت و از درون به برون و از پنهان به آشكار است.
7ـ قيامت روز بزرگ است، «واي بر كافران از مشاهده روز بزرگ»[10] توصيف آن روز به عظمت به خاطر امور مهمي است كه در آن روز بزرگ واقع مي شود.
8ـ قيامت روز حسرت و ندامت است، «آنها را از روز حسرت بترسان، روزي كه همه چيز پايان مي يابد و حكم نهايي صادر مي شود و اين در حالي است كه آنها (هنوز) در غفلتند و ايمان نمي آورند»[11] روز قيامت راستي روز اندوه و ندامت و حسرت شديد است، نه تنها براي بدكاران بلكه حتي براي نيكوكاران زيرا وقتي پاداشها را مي بينند تأسف مي خورند چرا بيشتر و بهتر كار نيك انجام نداده اند.
9ـ قيامت روز تغابن است، در آنروز غابن از مغبون آشكار مي گردد «روزي كه همه شما را در آن روز   گرد آوري مي كنند آن روز روز تغابن است»[12]. آري در آن روز بدكاران از شكست و زيان خود و فريب و نيرنگ شيطان و از دست دادن سرمايه هاي عظيم با خبر مي شوند و اين است غبن حقيقي.
10ـ قيامت روز صدا زدن همديگر و ياري خواستن است، «اي قوم من بر شما از روزي كه مردم يكديگر را صدا مي زنند (و از هم ياري مي خواهند اما صدايشان به جايي نمي رسد) بيمناكم».[13]
11ـ قيامت روز تلاقي و برخورد كردن است، «خداوند روح را بر فرمانش بر هر كس از بندگانش بخواهد القاء مي كند تا انسانها را از روز تلاقي انذار كند»[14] در آن روز انواع تلاقي ها رخ مي دهد، روزي است كه بندگان پروردگارشان را ملاقات مي كنند، روزي است كه انسانها با فرشتگان حساب و پاداش و كيفر تلاقي دارند، روزي است كه انسان با حساب اعمال و گفتارش در آن دادگاه عدل تلاقي دارد، روزي است كه گذشتگان و آيندگان با هم تلاقي مي كنند، روز تلاقي ظالم و مظلوم با همديگر و…
12ـ قيامت روز سنگين است، «آنها (مجرمان) زندگي زودگذر دنيا را دوست دارند در حالي كه پشت سر خود روز سخت و سنگيني را رها مي كنند»[15] توصيف آنروز به ثقيل و سنگيني توصيفي است گسترده و پر معني: سنگيني از نظر محاسبه ها، سنگيني از نظر مجازاتها، سنگيني از نظر رسوائيها و سنگيني از نظر شدائد محشر و سنگيني مسئوليتها و…
13ـ قيامت روز پر مشقتي است، «آن روز روز سختي است»[16] مسلماً آن روز براي كافران بسيار سخت و طاقت فرسا و مصيبت بار است به طوري كه نيرومندترين آن ها را به زانو در مي آورد و عاجز و ناتوان مي سازد.
14ـ قيامت روز دردناكي است، نوح پيامبر خطاب به قوم بت پرستش مي گويد: «من بر شما از عذاب روز دردناكي بيمناكم»[17] آن روز از جهات زيادي مايه درد و رنج است، از جهت رسوائيها ندامتها و پشيماني هاي كشنده، دردناك به خاطر اينكه راه بازگشتي وجود ندارد و…
15ـ قيامت روز حق است، «آن روز، روز حق است»[18] بعضي از مفسران در تفسير حقانيت آن روز به سه نكته اشاره كرده اند: 1ـ آن روز حق است و غير از آن باطل، چرا كه ايام دنيا باطلش بيش از حق است. 2ـ حق به معناي وجود ثابت است. 3ـ آن روز روزي است كه شايسته عنوان «يوم» است چرا كه در آن روز روشن، اسرار مخفي آشكار مي گردد در حاليكه در دنيا احوال خلق ـ مكتوم و نامعلوم (همچون شب) است.[19]
16ـ قيامت روزي است كه چهره درهم كشيده و وحشتناك است، قرآن از زبان نيكان چنين نقل مي كند «ما از پروردگارمان خائفيم از آن روز كه عبوس و سخت است»[20]. توصيف آن روز به «عبوس» كنايه   از وضع وحشتناك آن روز است، يعني آنقدر حوادث آنروز سخت و ناراحت كننده است كه نه تنها انسانها در آن روز عبوس اند بلكه گويي خود آن روز قيافه اش را سخت در هم كشيده و ناراحت است.
17ـ قيامت روز حيات عمومي بعد از مرگ است، «كساني كه علم و ايمان به آنان داده شده در قيامت به مجرمان مي گويند: شما به اذن خدا تا روز بعث (در عالم برزخ) درنگ كرديد، و هم اكنون روز بعث (برانگيخته شدن مردگان) است، ولي شما نمي دانستيد»[21] انتخاب اين تعبير (بعث) براي قيامت به خاطر آغاز حركت است كه خداوند مردگان را از قبر بر مي انگيزد، سپس آنها را به سوي محاكم قيامت براي حساب مي فرستد.
18ـ قيامت روزي است كه وضع آسمانها و زمين و كرات بهم مي خورد و دگرگوني هاي شديدي در جهان واقع مي شود به آياتي در اين زمينه توجه فرمائيد: «روزي كه ما آسمانها را همچون طوماري در هم مي پيچيم، سپس همانگونه كه آفرينش را آغاز كرديم آن را باز مي گردانيم، اين وعده اي است كه ما داده ايم و قطعاً آنرا انجام خواهيم داد.[22] و در اشاره به انتقام الهي از ظالمان و مجرمان مي فرمايد: «آن در روزي واقع مي شود كه اين زمين به زمين ديگر و آسمانها (به آسمان ديگر) مبدل مي شوند»[23] كوهها از جا كنده و متحرك مي شوند[24] آسمان همچون فلز گداخته مي شود.[25]
19ـ قيامت روزي بسيار طولاني است، «فرشتگان و روح به سوي او عروج مي كنند در آن روز كه مقدارش پنجاه هزار سال است»[26] در اين كه اعدادي كه درباره قيامت است براي تعداد و شماره است يا براي تكثير دو احتمال است، به هر حال پيامي كه از اين آيات به گوش مي رسد اين است كه همه بايد خود را براي چنان روز طولاني پر مخاطره اي آماده سازند.
20ـ از ويژگيهاي قيامت اين است كه انسانها در آن روز مانند پروانه هاي پراكنده به هر سو حركت مي كنند[27] و در تعبيري ديگر آمده كه گويي مردم همانند ملخهاي پراكنده اند»[28] اين تشبيه بخاطر كثرت مردم و اضطراب آنها و ناتواني و سرگرداني آنان مي باشد.
21ـ از ويژگي هاي قيامت اين است كه پرده ها و حجابها كنار مي روند و اسرار نهان آشكار مي شود. قرآن در اين زمينه مي فرمايد: «آن روز روزي است كه پرده ها و حجابها كنار مي رود و همه انسانها با تمام اسرار درون و برونشان ظاهر مي شوند»[29] و مي فرمايد: «آن روز روزي است كه اسرار نهان آشكار مي شود».[30]
22ـ از ديگر ويژگيهاي قيامت اين است كه انسان تمام تلاشها و كوششهايي كه انجام داده است به خاطر مي آورد،[31] اين ياد آوري يا به خاطر مشاهده نامه اعمال است، و يا تجسم و حضور خود اعمال و يا به خاطر گواهي اعضاء بدن و فرشتگان و يا بخاطر كنار رفتن حجابها از قلب و روح انسان و زدوده شدن عوامل غفلت است.
23ـ ديگر ويژگي قيامت اين است كه سرمايه هاي مهم دنيا يعني مال و ثروت، فرزندان و دوستان به حال انسان سودي نمي بخشند بلكه تنها حلاّل مشكلات محشر ايمان و عمل صالح و قلب سليم است. قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: «در آن روز  مال و فرزندان سودي نمي بخشد، مگر كسي كه با قلب سليم به پيشگاه خدا آيد»[32] و مي فرمايد: «…روزي فرا رسد كه نه در آن خريد و فروش است و نه دوستي».[33]
24ـ ديگر ويژگي قيامت اين است كه هر كس در آن روز در دادگاه بزرگ الهي مسئول كارهاي خويش است و خودش جريمه جرائمش را مي پردازد قرآن كريم مي فرمايد: «و از روزي بترسيد كه كسي مجازات ديگري را نمي پذيرد[34]» و يا مي فرمايد: «(به ياد آوريد) روزي را كه هر كس (در فكر خويشتن است و تنها) به دفاع از خود مي پردازد».[35]
25ـ ويژگي ديگر قيامت اين است كه عذابش گسترده و فراگير است، قرآن ضمن توصيف ابرار و نيكان مي فرمايد: «آنها از روزي مي ترسند كه عذابش گسترده و فراگير است»[36]. گستردگي آن به حدي است كه تمام زمين و آسمان را پر مي كند حتي فرشتگان در وحشت فرو مي روند.
26ـ از ويژگيهاي قيامت اين است كه زبانها از كار مي افتند و ديگر اعضاء به سخن گفتن مي آيند «امروز بردها نشان مهر مي نهيم، و دستهايشان با ما سخن مي گويند و پاهايشان كارهايي را كه انجام مي دادند شهادت مي دهند».[37]
27ـ ويژگي ديگر قيامت اين است كه عذر خواهي و پوزش سودي ندارد و مورد قبول واقع نمي شود، قرآن كريم مي فرمايد: «روزيكه عذر خواهي ظالمان سودي به حالشان نمي بخشد و… ».[38]
28ـ ويژگي ديگر قيامت اين است كه چشم ها تيزبين مي شوند و چشم بصيرت انسان باز مي شود و حقايق را مي بيند قرآن كريم مي فرمايد: «(به او خطاب مي شود): تو از اين صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودي و ما پرده را از چشم تو كنار زديم، و امروز چشمت كاملا تيز بين است».[39]
در پايان لازم به توضيح است كه اكثر قريب به اتفاق اين اوصاف و ويژگيهايي كه ما شمرديم با استفاده از كتاب پيام قرآن نوشته حضرت آية الله مكارم شيرازي بوده است، كه در اين كتاب حدود هفتاد وصف و نام قيامت آمده است و مرحوم ملا محسن فيض كاشاني در كتاب محجة البيضاء حدود صد وصف براي قيامت آورده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. پيام قرآن، آية الله مكارم شيرازي، ج3، ص31 تا 124.
2. معاد ، محسن قرائتي، ص166 تا 175.
3. معاد از ديدگاه امام خميني «ره»، ص261 تا 270.
4. جلد هشتم، محجه البيضاء في تهذيب الاحياء، ص 329 تا 332.
 
پي نوشت ها:
[1] . ابراهيم/41.
[2] . روم/12.
[3] . مطففين/6.
[4] . نبأ/38.
[5] . غافر/51.
[6] . ابراهيم/42.
[7] . تغابن/9.
[8] . نبأ/17.
[9] . ق/42.
[10] . مريم/37.
[11] . مريم/39.
[12] . تغابن/9.
[13] . غافر/32.
[14] . مؤمن/15.
[15] . انسان/27.
[16] . فرقان/26.
[17] . هود/26.
[18] . نبأ/39.
[19] . آية الله مكارم شيرازى، پيام قرآن، (دار الكتب الاسلامية، تهران، نوبت پنجم، 1377)، ج5، ص69ـ70 به نقل از تفسير كبير.
[20] . انسان/10.
[21] . روم/56.
[22] . انبياء/104.
[23] . ابراهيم/48.
[24] . طور/9.
[25] . معارج/8.
[26] . معارج/4.
[27] . قارعه/4.
[28] . قمر/7.
[29] . مؤمن/16.
[30] . طارق/9.
[31] . نازعات/35.
[32] . شعراء/88و89.
[33] . ابراهيم/31.
[34] . بقره/48و123.
[35] . نحل/11.
[36] . انسان/7.
[37] . يس/65.
[3





  1. منظور از شیطان همین آخوندها هستند اسلام ناب پشمکی بهترین نوع اسلام، اسلام ناب پشمکی است هم خوشمزه است و…

https://pin.it/2aI5ddt

ویرگول

آیا ویرگول قابل اعتماد است ؟

با آمدن شبکه های اجتماعی مثل تلگرام، واتساپ و اینستاگرام، وبلاگ نویسی کمرنگ شد و تقریبا به فراموشی سپرده شد؛ اما نیاز دوستداران وبلاگ نویس همچنان وجود داشت

 زیرا تعداد کلمات قابل به اشتراک گذاری در این شبکه های اجتماعی بسیار کم است و نمی شود لینک های زیاد یا چندین عکس را در یک نوشته ی طولانی بارگذاری کرد.

با رفع این کمبودها استارت آپ ویرگول راه اندازی شد و در کنار داشتن ویژگی های یک وبلاگ (امکان به اشتراک گذاری نا محدود فیلم، تصویر و صدا)، امکاناتی شبیه شبکه های اجتماعی را نیز ایجاد کرد.

وجود ویرایشگرهای ساده در ویرگول باعث شده که نوشتن در آن آسان باشد و مطابق گزارش سال 98 در ویرگول 13.5 هزار نویسنده در حال فعالیت هستند.

به دلیل اینکه ویرگول طراحی ای مانند شبکه های اجتماعی دارد، یک مطلب پس از انتشار، در قسمت پست های جدید در صفحه ی اصلی ویرگول نمایش داده می شود و خوانندگان بر حسب علاقه یا جذابیت موضوع آن را مشاهده می کنند و با لایک، کامنت و دنبال کردن نویسنده در دسته.ی مخاطبان قرار می گیرند

. همچنین تگ کردن تا پنج کلمه در آخر یک نوشته از دیگر قابلیت های آن است.

برای افراد پس از ثبت نام در ویرگول قسمت پروفایل فعال می شود که قابلیت مدیریت و مشاهده ی آمار نوشته ها یا پست ها ، تعداد بازدید کنندگان، لایک ها، ذخیره ها و یا مشاهده با سایر مرورگرهای نوشته آن شخص را دارد.

از دیگر قابلیت های ویرگول این است که امکان به اشتراک گذاری لینک پست در سایر شبکه های اجتماعی را نیز دارد.

در شرایط شیوع بیماری کرونا و شروع قرنطینه ها استارت آپ پنج ساله.ی ویرگول توانسته است مخاطبان فارسی زبان زیادی را به خود جذب کند.

ويرگول، پلتفرمي بومي كه نوشتن را آسان كرده است

به نقل از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات1400/6/

(تصویر 

 اطلاع از زمین لرزه ها (زلزله ها) در ایران

 پیش بینی زلزله

 تحلیل تکنیکال سهام و بازار بورس

 محاسبه دیرکرداقساط بانکی

 محاسبه اقساط و سود وام بانکی

 پیش بینی نوسان قیمت دلار، طلا و سکه، …

 رپورتاژ های نشر یافته در این نشریه

نخستین شماره ویرگول به صورت غیررسمی به سردبیری محمد رمضانی در لاهیجان از پاییز ۱۳۹۲ آغاز شد که گستره توزیع آن گیلان و مازندران بود. ویرگول دو شماره به صورت غیررسمی در پاییز و زمستان ۱۳۹۲ منتشر کرد. در سال ۱۳۹۳ توقفی کوتاه داشت و نخستین شماره رسمی آن بر اساس پروانه انتشار با گستره توزیع سراسری در ایران همراه با بهار ۱۳۹۴ شروعی دوباره را آغاز کرد که در مدت زمان کوتاهی با نوعی نگاه جدید در ژورنالیسم مرسوم ایران به یکی از معتبرترین مجلههای ادبی امروز ایران بدل گردید آن گونه که در نخستین سرمقاله رسمی خود میگوید: ویرگول شورشی علیه حکایتی تلخ است و خود راویِ تلخیِ شعر و شاعری و ادبیات ما. جایی که متن نظری و نقد سالهاست که زادهٔ انکشاف تجربهای زنده نیست، از زندگی و تاملات خلاق فرا نمیرویَد، شاید رونویسی رخدادیست که در جای دیگر رویدادهاست. گیریم حالا جهان آنقدر در هم تنیده شده که دیگر آنجا همینجا باشد و دیگر این کپی برابر اصل شده و دیگر قبح دزدیدن و تنآسانی به دیده نمیآید؛ و این حکایت روشنفکری ما هم هست، که عمری تابع منابع ایدئولوژیک دست چندم آنسوی آبهاست و فضیلت هوشمندترین ما این بوده که زودتر از دیگری دستمان به منبع اصلی رسیده و دستبرد زدهایم و به نام خود کردهایم!

مجلهٔ ویرگول در شمارههای ۱ تا ۸ خود مطالب مختلفی در رابطه با شخصیتهایی برجسته ادبیات ایران و جهان همچون، نیما یوشیج، خسرو گلسرخی، آنا آخماتووا، شیون فومنی، حافظ موسوی، اکبر اکسیر، شمس لنگرودی، علی عبدالرضایی، بیژن نجدی، عباس معروفی، علی باباچاهی، تی اس الیوت، ناظم حکمت، گروس عبدالملکیان، آرتور رمبو، پل ورلن، جلال آل احمد، استیگ داگرمن، امیلی دیکنسون، برتولت برشت، محمد آزرم، شهیار قنبری، یغما گلرویی، و … منتشر کردهاست.

گفتگوهای ویرگول مصاحبههایی ست خارج از مرسومات و تعارفات متداول ژورنالیسم از محمد رمضانی با چهرههای شاخص شعرایران که تا شماره هشت ویرگول تعداد آن از پانزده گفتگو بیشتر شدهاست، گفتگو با شاعرانی همچون مهرداد فلاح :گفتگویی بی پرده با مهرداد فلاح ، علی باباچاهیاگر مگسی در کلکته عطسه کند ، خواب پلنگی در دور افتادهترین نقاط جهان آشفته میشود، گروس عبدالملکیان:شعر در سایهها اتفاق نمیافتد ،حافظ موسوی، محمد آزرم،لیلا صادقی، گراناز موسوی، رزا جمالی، شهیار قنبری، یغما گلرویی، نیلوفر لاری پور

ویژه نامه ای ویرگول]

مجله ویرگول در ویژهنامهها به موضوعات مختلفی نظیر شعر پیشروی زنان ایران پس از انقلاب[۱]، شعر و زندگی روزمره[۲]، و ترانه[۳] پرداختهاست.

  1.  محمد رمضانی، سرمقاله، مجله ادبی هنری ویرگول شماره ۶، پاییز و زمستان ۱۳۹۵
  2.  ملک الشعرای بهار، پرونده شعر و زندگی روزمره، مجله ادبی هنری ویرگول شماره ۷، پاییز و زمستان ۱۳۹۶
  3.  محمد رمضانی، سرمقاله، مجله ادبی هنری ویرگول شماره ۸، بهار و تابستان ۱۳۹۷

منابع[ویرایش]

Photo by picjumbo.com on Pexels.com

پرویز قاضی سعید(متولد 1318) از نویسندگان عامه‌پسند ایرانی پیش از انقلاب ۵۷ بود. وی نویسندگی را از سن ۱۷ سالگی آغاز کرد و بیشتر در سبک پلیسی و جنایی می‌نوشت.[۱] و کتاب‌های او به چاپ‌های دورقمی و بالاتر می‌رسیدند. از کتاب‌های معروف‌تر او «یک شاخه گل سرخ برای غمم» است. پرویز قاضی سعید پاورقی‌نویس در روزنامهٔ اطلاعات در زمان پیش از انقلاب ۵۷ بود و در مجله اطلاعات دختران و پسران داستان‌های پلیسی و عاشقانه می‌نوشت. وی به همراه ر. اعتمادی از پیگیرترین پاورقی‌نویسان آن دوره بودند. وی در داستان‌های خود شخصیتی کارآگاهی به نام لاوسون خلق کرد که محبوبیت فراوانی یافت[۲] و کتاب‌های عشقی او مانند «بار دیگر با تو در میان عطر و سکوت» از نظر محتوای عشقی‌اش مسئله‌ساز شد.

آرزوهای بر باد رفته، از انقلاب مشروطیت تا توطئه‌های جهانی علیه ایران

اسرار مرگ خانم آبیلا

افسون یک نگاه

بار دیگر با تو در میان عطر و سکوت

ببوس و بکش

برای زنده ماندن بکش

پشت آن مرداب وحشی

پلنگ (دختر فریب)

تابوت سرخ رس بزرگ

جوانه‌های پائیزی

چشم‌ها…

چهار جانی خطرناک

خانه پنجم شب

خون در دخمه‌های گنج (به همراه اصغر شفیعی نیک)

دامی در جنگل، جاسوسه‌ای در جنگل

در کوچه‌های خالی عشق

در ویتنام همیشه باران نمی‌بارد

دشمن پنجم، مجموعه داستان‌های کوچک

دلم بهانه می‌گیرد

دوزخی‌ها (به همراه اصغر شفیعی نیک)

دیگر بهار نیامد

زمانی برای عشق زمانی برای گریستن (در سال ۱۹۹۳ به فارسی تاجیکی در دوشنبه نیز منتشر شده)

زمانی که باد بوزد

شب‌های پرماجرا

ششلول‌بندها را بکشید

شورش، داستانی پر از هیجان و التهاب

شیطان در غروب

طلای سرخ

عاشق شدن در دو ثانیه

عبور از مرز، مجموعه چند داستان

عشق در بهاران

عنکبوت سیاه

فرار، اثری مهیج و پرحادثه

فردا به آغوشت باز خواهیم گشت

قاتلی با ابروی لنگه به لنگه

قتل سوم

قدرت

قطره‌های خون

قلاب ماهی

قهرمان، در جستجوی قاتل بروس لی!

کارآگاه بین‌المللی و داستانهای عاشقانه

گلی در بند خارها

لاوسون در آشیانه مرگ (به همراه اصغر شفیعی نیک)

لحظات اضطراب

مابعد مرگ، داستانی پرحادثه و مهیج از عملیات کارآگاه مشهور بین‌المللی لاوسون

ویرگول

به مناسبت بزرگداشت فریدون و فروغ فرخزاد

سال ۸۶، #شهرنوشپارسی‌پور یادداشتی درباره #فروغ نوشت؛ درباره‌ اینکه چرا به فروغ می‌گفتند #فاحشه. در آن یادداشت، پارسی‌پور به درستی اشاره کرد که هتاکان نه فقط در میان مردم عادی جامعه، که اتفاقا بخشی از روشنفکران آن سال‌ها بودند که ظهور زن مطرح شده‌ دوران  داشت خفه‌شان می‌کرد. #جلالآل‌احمد، مریدانی داشت که کسب و کار دائم‌شان، #تمسخر، #توهین و هتاکی به فروغ بود. خود جلال #آل‌احمد هم تا قبل از «#تولدی_دیگر» میانه‌ خوبی با فروغ نداشت. #شعر فروغ به نظرش پایین‌تنه‌ای می‌آمد و آدم حسابش نمی‌کرد. فروغ فرخزاد، پراگرسیو، جسور، متجدد و موفق بود؛ شعر می‌گفت و از #عصیان و #رسوایی و تنش می‌نوشت، به نقش‌های رسمی تن نداده بود، کمی هم بددهن بود، نه تنها ماتیک می‌زد، که عرق هم می‌خورد و این یعنی او همه‌ المان‌های لازم را دارا بود برای آن‌که #کفر #آقایان آخوندها را دربیاورد و دیوانه‌شان کند، یا به قول پارسی‌پور، توهینی به «کیان نرینگی آقایان» باشد. این روزها که تولد فروغ هم هست، یادمان باشد که بیشترین رنج را فروغ بخاطر وجود همین فاحشه‌های مغزی تاریخ معاصر را همین طفلک فروغ فرخزاد کشیده است.

فریدون فرخزاد  را باید از آثارش شناخت

وقتی میخواهید به گنجشکی غذا بدهید فرار میکند؛ چرا که میداند آزادی با ارزشتر از نان‬ ‫است‪.‬‬ ‫‪ ‬یک روزی ملت ما آزاد میشه و این روز زیاد دور نیست؛ انگلیسها هم نمیتونند زیاد‬ ‫خمینیها رو نگه بدارند‪ .‬فرهنگ همیشه غالب میشه بر زور و ستم و قلدری؛ 

فرهنگ ایران‬ ‫هزاران سال غالب شده‪ ،‬بر چنگیز مغول غالب شده‪ ،‬اینها کی هستند که فرهنگ ایران بر‬ ‫اینها غالب نشه؟ ‪ .

ــ..‬بعضیها هنوز نشستن میگن که انشاءاهله آمریکاییها چراغ‬ ‫سبز میدن ماها میریم ایران! آمریکاییها چراغ سبز دادن‪ ،‬ما را بیرون کردن از کشورمون؛ ما‬ ‫هنوز نمیخوایم این واقعیتها رو قبول بکنیم‪ .‬آمریکاییها چراغ سبز دادن که روح الله  خمینی‬ ‫بر جان و مال و ناموس من و شما غالب بشه؛ انگلیسها هم به اونها کمک کردن؛ طراحشون‬ ‫همینها بودن‪ ،‬توی همین لندن‪ .‬ولی فرهنگ‪ ،‬حافظ‪ ،‬سعدی‪ ،‬مولوی یک روزی باعث میشن‬ ‫که خمینی ساقط بشه و فرهنگ بر ایران غالب بشه؛ مثل هزاران بار که این مسئله در تاریخ ما‬ ‫پیش آمده ‪#فروغ فرخزاد #فریدون_فرخزاد #ح .

..‬انتهای ما ایرانه؛ پرچم شیر و خورشیده‪ ،‬فرهنگه‪ ،‬و ملت ایرانه‪.‬‬ ‫‪ ‬برای ما چی مونده؟ ما چه جور میتونیم ایرانو حفظ بکنیم وقتی دستمون بهش نمیرسه؟ وقتی‬ ‫دست وزارت خارجه انگلستان پشت خمینیه؟ من چطور میتونم دست اونها رو از پشت‬ ‫خمینی بردارم؟ فقط با زنده نگاه داشتن سنتهای ملیمون‪.‬‬ ‫‪ ‬کشوری که رئیسش هاشمی رفسنجانیه‪ ،‬ولی شاعرش حافظه! کشوری که دادستان انقالبش‬ ‫موسوی اردبیلیه که با گاو شباهت تام و تمامی داره‪ ،‬شاعرش مولویه! من از کشوری نمیام که‬ ‫رهبر اون کشور امروز باعث افتخار من باشه؛ من خجالت میکشم که بگم ایرانی هستم‪،‬‬ ‫درحالیکه ایرانی بودن باعث افتخار مردم بوده در طول تاریخ‪ .‬چه بر سر ما آمده که مثل

‬ ‫‪‫آلمانهای زمان هیتلر خجالت میکشیم که بگیم رهبر ما آدولف هیتلره؟ ولی تو همین جاها‪،‬‬ ‫تو همین مغازهها‪ ،‬تو همین دکونها‪ ،‬تو همین مجالس‪ ،‬خیلیا هستن که مجیز ]چاپلوسی[ همین‬ ‫آدولف هیتلر رو توی تهران میگن بخاطر خونهشون که پس بگیرن‪ .‬وطن من و شما رفته‪،‬‬ ‫خونه چیه؟ کشور من رفته‪ ،‬من اصالً کسی نیستم دیگه‪ .‬من اگه شما نباشین کجای دنیا آواز‬ ‫بخونم؟ کی به من توجه میکنه؟ پس بدونین که منم خیلی دوستتون دارم‪ .‬نیاز به هیچیتون‬ ‫ندارم؛ من میتونم مثل همه ایرونیا کار بکنم‪ ،‬دوهزار دالر که میگیرم باالخره کرایه خونهمو‬ ‫بدم و پول آب و برق و تلفن؛ ولی خجالت میکشم که در زمان شادی شما روی صحنه بودم

 و‬ ‫در زمان ناکامی کشورم برم توی فاحشهخانههای لسآنجلس هروئین بکشم و به ریش ملت‬ ‫ایران بخندم و فکر کنم که با ویسکیام به سالمتی ملت ایران زندگی میکنم؛ نه‪ ،‬من با قلبم به‬ ‫سالمتی ایران زندگی میکنم و با ذهنم برای وطنم قدم برمیدارم‪ ،‬به همین دلیل فحش میخورم!‬ ‫ولی زنده هستم‪ ،‬شما هم زنده هستین و به ایران برمیگردین

‪ .‬شما بدونین مردم ایران به ایران‬ ‫برمیگردن؛ ولی خاک بر سر اون مردمی بکنن که در طول تمام این سالها نفهمیدن که فرقی‬ ‫است بین جانی و عالِم! حتی دنبال جانی رفتن‪ ،‬نمازخون شدن‪ ،‬ریش گذاشتن‪ ،‬برای اینکه‬ ‫صدتومن پول بگیرن‪ .‬جهان میگذره‪ ،‬با صد تومن و بی صد تومن‪ ،‬برای من ]که[ ده سال دیگه‬ ‫بیشتر زنده نیستم؛ 

ولی خیلی بده برای آدم که فاحشه مغزی باشه‪ ،‬چه بهتر که آدم تنش رو‬ ‫بفروشه‪ ،‬ولی مغزش رو به جانی در جماران نفروشه! ‪ …‬ما به ایران برمیگردیم تا کشورمون رو‬ ‫بسازیم ‪ …‬ایران وطن من و شماست‪ ،‬نه وطن اینها که سرکار هستند!‬ ‫‪ ‬چاره درد من و شما گریه نیست‪ 

،‬مبارزه سیاسی است؛ نه در لسآنجلس‪ ،‬در تهران‪ ،‬در‬ ‫خانیآباد‪ ،‬که مردم دارن میکنن! مردم دارن میمیرن برای اینکه من و شما زنده بمونیم‪ ،‬و ما‬ ‫زنده میمونیم برای اینکه ملت ایران زنده بمونه‪.‬‬

‫‪9‬‫‪‬یکی به من میگفت تو که حقوق سیاست خواندی چطور شو اجرا میکنی؟! گفتم خب درست‬ ‫همونه! اجرا کردن شو هم سیاست میخواد‪ ،‬اصالً زندگی کردن سیاست میخواد‪ .‬حتی من فکر‬ ‫میکنم هوایی که تنفس میکنیم سیاسی است‪ .‬مگه میشه آدم زنده از سیاست جدا باشه؟! یا‬ ‫سیاست از ما جدا باشه؟! ما با سیاست به دنیا میآییم‪ ،‬با سیاست از دنیا میریم‪ ،‬با همون بمبی که مثالً توی هیروشیما میافته و سیصدهزار نفر رو در آنِ واحد از‬ ‫بین میبره‪ ،‬این سیاسته! خیلیهاشون داشتن آواز میخوندن که از دنیا رفتن اون موقع؛‬ ‫بعضیهاشون شو اجرا میکردن! پس باید آدم با سیاست آشنا بشه و بدونه که کی دقیقاً بمب‬ ‫میافته تا با سیاست از زیرش در بره!‬ ‫‪ ‬هنرمند معلم اخالق اجتماعش نیست و وظیفه هم ندارد که تکلیف ملتی را روشن کند؛ ولی‬ ‫هنرمندی که بخاطر مردم باال رفته‪ ،‬از مردم بهره مالی گرفته و با پول مردم اگر چه با کار‬ ‫هنریاش‪ ،‬ولی با دستمزدی که از مردم به دست آورده خوب زندگی کرده‪ ،‬وظیفه دارد که در‬ ‫زمانی که ملتی گرفتار می شود و کشوری در بند است راه بیفتد و حداقل کاری که میتواند‬ ‫بکند این است که حرف بزند‪ .‬وظیفه یک هنرمند گفتن واقعیتهاست‪ .‬بنابراین از همه چیز‬ ‫بریدهام‪ ،‬از پدر‪ ،‬مادر‪ ،‬خواهر‪ ،‬برادر‪ ،‬خانه‪ ،‬سگ و گربه‪ ،‬از همه چیز که داشتهام بریدهام‪ .‬از‬ ‫تمام مادیات‪ ،‬از تمام مسائل روحی‪ ،‬عشقی‪ ،‬قضایی‪ ،‬از هرچیزی که فکر میکنید بریدهام؛ دور‬ ‫دنیا راه افتادهام برای اینکه برای مردم کشورم قدمی بردارم‪ .‬ممکن است که بعضیها به این قدم‬ ‫من ارج نگذارند و آن را نپسندند‪ ،‬آن مساله بعضیهاست‪ .‬وظیفه من است به عنوان انسان زنده‬ ‫ایرانی به دور دنیا بروم و آن قدمها را بردارم‪ .‬بعدها مردم خواهند گفت که آیا درست قدم‬ ‫برداشتهام یا اشتباه کردم‪.‬‬ ‫‪ ‬یک هنرمند اولین تعهدی که دارد نسبت به میکروفونی است که دستش است!‬

‫‪ ‬یک هنرمند پایان و آغازش دست حکومت نیست؛ هنرمند با هنرش و با فرهنگش ملتش را‬ ‫میسازد‪ ،‬دگرگونی بوجود میآورد‪ ،‬اندیشه دارد‪ ،‬بهره میدهد و همیشه زنده است‪ .‬نه یک‬ ‫پادشاه میتواند هنرمند را از بین ببرد‪ ،‬نه یک امام میتواند جان هنرمند را بگیرد‪ .‬هیچ فرقی‬ ‫نمیکند که کی سرکار است؛ هنرمند هست که کشوری را میسازد و به آن فرهنگ میدهد‪.‬‬ ‫‪ ‬وای به حال ملتی که فکر کند خوانندهاش بیسواد هست! خواننده یعنی یک هنرمند؛ او باید‬ ‫مانند یک شاعر یا یک نویسنده آگاهی داشتهباشد‪ ،‬باید سیاسی باشد‪ ،‬باید بداند‪ ،‬باید بتواند‪ ،‬باید‬ ‫با مردم صحبت کند 

و آنها را جلب خودش کند‪.‬‬ 

‫‪ ‬بعد از اینکه در ایران انقالب اسالمی شد

 نخستین باری که در ایران یک گروه تظاهرات کرد‬ ‫زنهای ایرانی بودند‪

 ،‬نه مردها‪

 .‬مردها همه فرار کردند! 

تیمسارها فرار کردند‪ ،‬سروانها هم به‬ ‫دنبالشان فرار کردند‪ ،‬همه فرار کردند و کسی نبود که از ایران دفاع بکند‪

 .‬این زنها بودند که‬ ‫از دم دادگستری تا جلوی تلویزیون علیه روسری تظاهرات گذاشتند‪ .‬پس از آن جنجالهای‬ ‫دانشگاه در زمان بنی صدر رخ داد‪ ،‬ولی ابتدا زنها بودند‪ 

،‬زنهایی که آموخته بودند از پروین‬ ‫اعتصامی‪ ،‬از سیمین دانشور‪ ،‬از فروغ فرخزاد که بایستیم‪ ،‬خم نشویم؛ همچون درختها که‬ ‫ایستاده میمیرند‪.‬‬ ‫‪ ‬ما از تمرین دموکراسی حرف میزنیم ولی هر کدام سعی میکنیم که عقاید خودمان را به مردم‬ ‫تحمیل بکنیم‪ ،‬چون ما خودمان تک تک میتوانیم بزرگترین دیکتاتورهای روی زمین باشیم‪،‬‬ ‫اگر دستمان به صندلی قدرت برسد‪.‬‬ ‫‪ ‬زندگی من گذشت‪ ،‬خوب هم گذشت؛ مهم نیست‪ 

ــــ.‬ولی در این روزگار بد بهتر است که شما‬ ‫درست زندگی کنید؛ و اگر من دردی داشتهباشم آن مسئلهای نیست؛ درد شما باید درمان شود‪.‬‬

#فروغ فرخزاد #فریدون_فرخزاد #Taizzمعرفیکننده 

‫‪‫‪ ‬وظیفه هر زن و مرد ایرانی امروز این است که برای آزادی وطنش مبارزه بکند‪ ،‬بلند شود و‬ ‫نظرش را ابراز بکند ‪ …‬باید که شما مردان و زنان ساده ایرانی که نه ادعایی داشتید و نه دارید‪،‬‬ ‫به خاطر آزادی وطنتون بلند شید و مبارزه بکنید

‪ .‬من تنها نیستم؛ این باال تنها هستم‪ ،‬اون پایین‬ ‫با شما هستم‪.‬‬ ‫‪ ‬درد ما نه این است که جدا از وطن هستیم ‪ …‬درد ما این است که هنوز تصمیم نگرفتیم‬ ‫یکصدا بلند شویم و بگوییم برای ملتمان و برای کشورمان و برای حکومتی که حکومت ما‬ ‫خواهدبود‪ ،‬میخواهیم بجنگیم و مبارزه کنیم‪.‬‬ ‫‪ ‬من میدونم که مردم ایران امروز راضی نیستند‪ ،‬هیچ شکی در این نیست‪ .‬من میدونم که زمان‬ ‫پادشاه سیب زمینی بیشتر بوده تا امروز‪ ،‬گوشت ارزانتر بوده‪ ،‬گوگوش هم آواز میخونده‪ ،‬من‬ ‫هم شو داشتم‪ ،‬کتاب شعر شعرای دست چپی هم همشون چاپ میشده‪ ،‬هم مردم سهراب‬ ‫سپهری رو میشناختند در زمان شاه‪ ،‬هم فروغ فرخزاد‪ ،‬هم احمد شاملو‪ ،‬هم اخوان ثالث‪ ،‬هم به‬ ‫قول بعضیها معلم شهید ما آقای دکتر علی شریعتی! خب مردم اینها رو میخوندن؛ پس آن‬ ‫چنان قدغنبازی هم نبوده ‪ …‬اما امروز دریغ از اندیشه ‪ …‬در زمانی که فکر باعث کشتار میشه‪،‬‬ ‫اندیشه باعث این میشه که یه دختر مجاهد ‪-‬من مجاهد نیستم‪ ،‬ولی یه دختر مجاهد باالخره در‬ ‫وهله اول یه دختر ایرانیه‪ -‬تیربارون میشه‪ ،‬یه بهایی به خاطر اینکه بهاییه تیربارون میشه‪ ،‬یه‬ ‫یهودی به خاطر اینکه یهودیه کشته میشه‪ ،‬عین امام حسین سر یه مسلمون شیعه رو میبُرن‬ ‫چون نمی خواد با این حکومت همکاری کنه‪ ،‬خب اینجا دیگه جای این نیست که من و تو‬ ‫بشینیم و صحبت اینو بکنیم که این گذشته بوده؛ صحبت یه چیز دیگهاس‪ :‬االن چیکار باید‬ ‫بکنیم؟ ‪

 …‬اصالً مسئله اسم یک سیستم نیست‪ ،‬مسئله محتوای یک سیستمه که شما به من چی‬ ‫عرضه میکنید‪ .‬یک پادشاه مثل شاه سلطان حسین صفوی به درد من نمیخوره امروز‪ ،‬ولی‬
‫واقعاً یک نادر میخواستم که بلند میشد‪ ،‬حاال شما میخواید کاوه آهنگر ]بلند شه[؛ اوکی‪،‬‬ ‫فرق نمیکنه‪ ،‬خود شما بلند بشید! یک مرد که اونقدر شهامت داشته باشه که برخیزه‪ ،‬بتونه مردم‬ ‫رو بلند بکنه‪ ،‬این مرد قابل احترام هست

؛ فرقی نمیکنه که کیه و چه رژیمی رو میخواد پیاده‬ ‫کنه و اسم رژیمش چیه ‪ …‬ما یک ملتی هستیم در تبعید؛ نه یک حزب درست سیاسی داریم‪ ،‬نه‬ ‫رهبر درست قدم جلو میگذاره تا ما دنبالش بریم‪ ،‬همه منتظر امام زمان هستیم ‪ .

..‬ما هم یک‬ ‫مرد سیاسی میخوایم که دنبالش بریم‪ .‬من فکر میکنم وقتش رسیده که مردم ایران به این‬ ‫نتیجه برسند‪ :‬اون مرد و زن سیاسی

 خود ماها هستیم! 

یکی از ما باید بلند بشه! یکی بلند خواهد‬ ‫شد‪ ،‬دیر نیست‪.‬‬ ‫‪ ‬اونا ]رؤسای جمهور ایران[ که الحمداهلل یکیشون آبدارچی بوده‪ ،‬یکی دیوانه بوده‪ ،‬یکیشون‬ ‫نمیدونم خمیرگیر بوده‪ ،‬یکیشون بنا بوده‪ ،‬رئیس مجلس نانوا بوده تو نجف‪ ،‬اون یکی هم‬ ‫بماند! با قصاب و عطار و بقال خوب بشید؛ اینها ممکنه فردا رئیس جمهور ایران بشن! اینقدر‬ ‫بد نباشید باهاشون!‬ ‫‪ ‬هرموقع که در ایران پادشاهی بوده که میخواسته 

قدم بسیار کوچکی حتی به نفع منافع ملت‬ ‫ایران برداره‪ ،‬آیتاهللها در سفارت روس و انگلیس مینشستند و پلوی اونها رو میخوردند و‬ ‫بیرون نمیاومدند و ملت رو به خریت و قیام وادار میکردند که علیه پادشاه و اصالحات‬ ‫انقالب کنند‪.‬‬ ‫‪ ‬در کشوری که من نمیگویم بهترین کشور جهان بود؛ من نمیگویم از نظر فرهنگی‪ ،‬از نظر‬ ‫عدالت اجتماعی‪ ،‬از نظر هنر‪ ،‬از نظر سیاست‪ ،‬در صدر تمام کشورهای جهان قرار داشت؛ من‬ ‫میگویم ما در اون کشور‪ ،‬در کشوری که ازش صحبت میکنم‪ ،‬از امنیت و آرامش و آسایش‬ ‫حداقل برخوردار بودیم! مردم کشور ما کار میکردند تا این که بهتر زندگی کنند‪ ،‬زنان و‬
‫مردان ایرانی کوشش میکردند تا با فرهنگی واال آشنا بشوند‪ ،‬مردان و زنان ایرانی تالش‬ ‫میکردند برای این که بچههای اونها در دنیای بهتری زندگی کنن؛ اما طبقهای به اصطالح‬ ‫روشنفکر برخاست و توی خیابون رفت‪ ،‬مردان و زنان ناآگاه رو به دنبال خودش کشوند؛ با‬ ‫این که من امروز معتقدم که هر ملتی در تمام دنیا میتواند برای دگرگونی برای بهتر زیستن‬ ‫بایستد و بجنگد و مبارزه کند؛ ولی نه برای خراب کردن‪ ،‬نه برای قتل و کشتار‪ ،‬نه برای‬ ‫ویرانی! طبق های که در ایران برخاست و مدعی شد که از زور و رنج و ستم به عذاب آمده و‬ ‫طالب آزادی و آزادهخواهی است‪ ،‬طبقهای است که ملت ‪ 6‬هزار ساله ایرانی را به بند کشیده‪.‬‬ ‫

زن‪ ،‬مرد و بچه ‪ ۸-۹‬ساله ایرانی رو اعدام می کنند و این طبقه به اصطالح روشنفکر ما بوده که‬ ‫این کارو کرده‪.‬‬ ‫‪ ‬ما حق نداریم به عنوان اینکه یک پاسپان مثالً روزی توی گوش ما زده‪ ،‬بریم و قبر فردوسی رو‬ ‫ال من رو یکی دو بار از رادیو و تلویزیون ملی‬ ‫خراب بکنیم! ما حق نداریم به خاطر اینکه مث ً‬ ‫ایران بیرون کردن‪ ،‬یه بمب بردارم برم ایران رو منفجر بکنم ‪ ..

.‬ما اون جوری رفتار کردیم که‬ ‫وطنمون رو از بین بردیم‪ ،‬پرچممون از بین رفت‪ ،‬ملیتمون از بین رفت‪ ،‬زبانمون از بین رفت‪،‬‬ ‫فرهنگمون از بین رفت‪ ،‬ناموسمون جانمون مالمون از بین رفت‪ ،‬و بعد آمدیم همه میگیم که‬ ‫ما نمیدونستیم که اینجوری میشه‪ ،‬ما غلط کردیم ‪ …‬اگر من واقعاً بیام بگم من نمیدونستم‪،‬‬ ‫حق دارم؛ من هنرمند بودم‪ ،‬به هیچ کسی هم نمیگفتم من سیاسی هستم ‪ …‬ولی آقای دکتر‬ ‫‪14‬‬

‫سنجابی یا آقای بازرگان یا آقای فروهر میتونن امروز واقعاً شرافتاً خیلی صادق بیان به من‬ ‫بگن ما نمیدونستیم که اینجوری میشه؟! اگر نمیدونستند‪ ،‬چرا هر سوالی که از اونها میشد‬ ‫‪ …‬چرا برای هر پاسخ اول از امام اجازه میگرفتند؟! اونها باید میدونستند که چه بر سر ملت‬ ‫ایران میخوان بیارن؛ برای اینکه من که نرفتم خمینی رو به ایران بیارم‪ ،‬سنجابیها رفتند و او‬ ‫رو آوردند‪ ،‬مدنیها رفتند و خمینی رو آوردند‪.‬‬ ‫‪ ‬کتاب تاریخ رو بخونید؛ هیچ بخشیاش مثل بخش سابقش نیست‪ .‬شخصی به نام آدولف هیتلر‬ ‫آمد در آلمان‪ ،‬گفت من یک کشور هزار ساله میخوام بسازم‪ ،‬و بعد از دوازده سال سرنگون‬ ‫شد! ‪ 50‬میلیون مردم دنیا رو کشت‪ 7 ،‬میلیون آلمانی رو کشت‪ 21 ،‬میلیون روسی رو کشت‪،‬‬ ‫میلیونها یهودی رو کشت ‪ …‬ولی با وجود تموم طرفداریهای ملت آلمان از آدولف هیتلر ‪-‬‬ ‫که امروز میگن ما نبودیم؛ مثل ایرانیا که امروز همه میگن ما نبودیم‪ ،‬پس کی بود من‬ ‫نمیدونم‪] -‬که[ همه میگفتن زنده باد هیتلر‪ ،‬با این وجود‪ ،‬بعد از ‪ 12‬سال آلمان شکست خورد‬ ‫]و[ حکومت فاشیستی هیتلر سقوط کرد‪ .‬غیر از او فرانکو بوده‪ ،‬غیر از او در ایتالیا موسولینی‬ ‫بوده‪ ،‬غیر از او پرون بوده‪ ،‬غیر از او استالین بوده؛ تمام این دیکتاتورها میآن و میرن و‬ ‫]فقط[ یک اسمی از خودشون در تاریخ‪ ،‬به خوب یا بد‪ ،‬به جا میگذارن‪.‬‬ ‫‪ ‬به یک کسی گفتم که شما چرا دنبال این آدم ]خمینی[ رفتید؟ گفت «کتابهاش در ایران‬ ‫قدغن بود؛ ما نتونستیم بخونیم و بفهمیم او واقعاً چه میگوید»! گفتم اگر کتاب او قدغن بود‪،‬‬ ‫کتاب آقایانی نظیر او آزاد بود‪ .‬اختالف در این نبود که شما چه گونه میل به پرواز دارید و چه‬ ‫‪15‬‬

‫گونه آزادمنش و آزاده هستید‪ ،‬چون از این کلمات در این کتب اصالً وجود نداره! اختالف سر‬ ‫این بود که شما با پای چپ به خالء ]مستراح[ برید یا با پای راست برید؟! مردی را آوردند بر‬ ‫کشوری ‪ 6000‬ساله حاکم کردند که مینویسد‪« :‬اگر به خالء رفتید‪ ،‬دستتون رو جلوتون‬ ‫بگیرید و بسم اهلل الرحمن الرحیم بگید که شیطان بر عورت شما نگاه نکند»! اینه فرهنگ‬ ‫پروین اعتصامی؟! اینه فرهنگ فروغ فرخزاد؟! اینه فرهنگ ملکالشعرای بهار؟! اینه حافظ و‬ ‫مولوی و سعدی؟! اینه؟! بهتره که تمام دنیا عورت شما رو ببینند‪ ،‬ولی آزاده باشید و آزاد‬ ‫باشید‪.‬‬ ‫‪ ‬یک خانومی میگن که‪« :‬فرخزاد سینهاش رو باز میذاره با این پشمهای سینه؛ همین کارها شد‬ ‫که در ایران انقالب شد و ما به این روزگار افتادیم»! من فکر میکردم که پشم ریش دیگران‬ ‫باعث انقالب شده؛ نمیدونستم که پشم سینه بنده باعث انقالب شده و این خانوم به تبعید اومدن‬ ‫به خاطر پشم سینه بنده! حاال من سینهام رو میتراشم‪ ،‬شاید خدا بخواد این خانوم برگردن و‬ ‫تشریف ببرن به تهران‪.‬‬ ‫‪ ‬من خیلی از خوانندهها را روی صحنه آوردهام‪ .‬امروز از اینکه با آنها روی صحنه رفتهام‪ ،‬گاهی‬ ‫اوقات بسیار متاسفم‪ .‬از این ‪ ۹0‬تا خواننده‪ ۸5 ،‬تای آنها کار دست من هستند‪ ،‬ولی سالم‬ ‫علیک هم با من نمیکنند! میترسند مثالً اگر کنار من بایستند و سرود سیاسی بخوانند‪،‬‬ ‫کاسبیشان خراب شود!‬

‫سخنان عقیدتی‬ ‫‪ ‬میگویند آدمهای خوب به بهشت میروند؛ اما من میگویم آدمهای خوب هرکجا که‬ ‫باشند‪ ،‬آنجا بهشت است‪.‬‬

‫‪16‬‬

‫‪ ‬متاسفم که توی فرهنگی بزرگ شدم که مردمش تصور میکنند با اندوه به خدا‬ ‫نزدیکترند!‬ ‫‪ ‬مهمتر از این که کسی به اعتقاداتمان توهین نکند‪ ،‬این است که اعتقاداتمان به ما توهین‬ ‫نکند!‬ ‫‪ ‬بزرگترین معجزه قرآن این است که میلیونها مسلمان در سراسر جهان نه این کتاب را‬ ‫خواندهاند و نه درک کردهاند‪ ،‬ولی به درستی آن یقین دارند!‬ ‫‪ ‬با شناختی که بنده از این آخوندها پیدا کردم‪ ،‬بهشت اگر واقعا وجود داشت‪ ،‬هیچ آخوندی‬ ‫امکان نداشت لو بدهد چنین جایی وجود دارد‪ ،‬چه برسد بخواهد ملت را به زور ببرد!‬ ‫‪ ‬دمای بهشت باید حدود ‪ ۸0‬درجه سانتیگراد باشه تا عسلها در جویها روان باشن؛ گولتون‬ ‫زدن‪ ،‬میخوان ببرنتون جهنم!‬ ‫‪ ‬مشکل از اونجا شروع شد که لکه روی پیشونی ارجحیت پیدا کرد به محتوی توی پیشونی!‬ ‫‪ ‬از همون اول اگه به جای «علم بهتر است یا ثروت» ازمون میپرسیدن «دین بهتر است یا‬ ‫عقل»‪ ،‬االن وضعمون این نبود‪.‬‬ ‫‪ ‬مادرم میگفت‪« :‬شنیدم پسر همسایه خیلی مومن است؛ نمازش ترک نمیشود‪ ،‬زیارت‬ ‫عاشورا میخواند‪ ،‬روزه میگیرد‪ ،‬مسجد میرود؛ خیلی پسر باخدایی است»‪ .‬لحظهای دلم‬ ‫گرفت‪ .‬در دلم فریاد زدم‪ :‬باور کنید منم ایمان دارم؛ دستهای پینهبسته پدرم را دستهای‬ ‫خدا میبینم؛ زیارت عاشورا نمیخوانم‪ ،‬ولی گریه یتیمی در دلم عاشورا به پا میکند؛ به‬ ‫صندوق صدقه پول نمیاندازم‪ ،‬ولی هر روز از آن دخترک فالفروش فالی را میخرم که‬ ‫هیچگاه نمیخوانم؛ مسجد من خانه مادربزرگ پیر و تنهایی است که با دیدن من کلی دلش‬ ‫شاد میشود؛ برای من تولد هر نوزادی تولد خداست‪ .‬مادرم! خدای من و خدای همسایه‬

‫‪17‬‬

‫یکی است؛ فقط من جور دیگری او را میشناسم و به او ایمان دارم‪ .‬خدای من دوست‬ ‫انسانهاست‪ ،‬نه پادشاه آنها‪.‬‬ ‫‪ ‬در مقابل مذهب‪ ،‬ملیت رو قرار میدیم؛ در مقابل اهلل اکبر‪ ،‬زنده باد ایران رو میذاریم؛ در‬ ‫مقابل عاشورا وتاسوعا‪ ،‬عید نوروز رو میذاریم‪ ،‬چارشنبهسوری رو میذاریم‪ .‬این دیگه‬ ‫طبیعت بشره که اینجوری مقاومت ملی بکنه‪.‬‬ ‫‪] ‬در نقد رساله خمینی‪ [:‬آب کُر آبی است سه وجب در سه وجب در سه وجب ‪ …‬بر‬ ‫مسلمان واجب است یک وجب از آن آب ببوید‪ ،‬اگر بوی ادرار نداد‪ ،‬یک قلپ از آن آب‬ ‫میل بفرماید ‪-‬حاال مثل اینکه ما یه عمر شاش خوردیم میدونیم مزه ادرار چه جوریه‪ -‬اگر‬ ‫مزه ادرار نداد‪ ،‬بعد اون آب‪ ،‬آب کره‪ ،‬من میتونم برم باهاش نماز بخونم‪ .‬من چه میدونم‬ ‫مزه ادرار چه جوریه؟ میخوام بگم شما که امام هستید بخورید‪ ،‬به ما بگید مزه ادرار میده‬ ‫یا نه! چرا من باید شاش بخورم که مسلمان باشم؟! بنده بو کردم مثالً بوی کریستین دیاُل‬ ‫داد؛ خوردم‪ ،‬مزه شاش داد؛ خب چه کار بکنم؟! شاش بخورم که مسلمان باشم؟! چرا؟! آخه‬ ‫این چه دینیه که همهاش با پایین تنه و معده کار داره؟! همهاش شاش و نمیدونم سوراخ‬ ‫فالن و سوراخ فالن! یک کلمه از مغز توش نیست‪. …‬‬

‫سخنان اجتماعی ‪ -‬فرهنگی‬ ‫‪ ‬شانههایت ساعتی چند؟ بگو؛ میخرمش! گاه خرج گریههایم سخت باال میرود‪.‬‬ ‫‪ ‬نه مرگ آنقدر تلخ است نه زندگی آنقدر شیرین‪ ،‬که انسان شرفش را برای این دو بدهد‪.‬‬ ‫‪ ‬کودک که بودم گفتند کودک است‪ ،‬نمیفهمد؛ جوان که بودم گفتند جوان است‪،‬‬ ‫نمیفهمد؛ پیر که شدم میگویند پیر است‪ ،‬حالیاش نیست‪ ،‬نمیفهمد؛ بعد مرگم همه‬ ‫میگویند خدا رحمت کند‪ ،‬آدم فهمیدهای بود!‬ ‫‪18‬‬

‫‪ ‬انصاف نیست یک بار به دنیا آمدن و این همه مُردن‪.‬‬ ‫‪ ‬کل عمرمان دپرس هستیم‪ ،‬ولی توی اعالمیهمان میزنند شادروان!‬ ‫‪‬‬

‫کاش دلقک شدهبودم‪ ،‬نه شاعر! در کشور من‪ ،‬ارزش انسان به نقاب است‪ .‬اینجا پر است از‬ ‫دستهایی که خسته نمیشوند از نگه داشتن نقاب‪.‬‬

‫]این جمله به فروغ فرخزاد هم منسوب شدهاست‪[.‬‬

‫‪ ‬منصفانهتر بود هرکس فقط تاوان نفهمی خودش را میداد‪.‬‬ ‫‪ ‬مردم کشور من با نفرت به صحنه بوسیدن دو عاشق نگاه میکنند‪ ،‬اما با اشتیاق برای صحنه‬ ‫اعدام جمع میشوند! با چنین مردمی‪ ،‬زندگی دردناک است‪.‬‬ ‫‪ ‬درد ما مردمی است که قبل از نگاه کردن به خود میخواهند کشورشان را تغییر دهند؛‬ ‫مردمی که همه مینالند‪ ،‬ولی خودشان را نمیبینند‪ .‬درد ما مردم است‪ ،‬آدمهاست‪ ،‬همین‬ ‫خودمانها!‬ ‫‪ ‬مردم کشور من دیگر گرسنه نیستند؛ آنها روزی چند وعده گول میخورند!‬ ‫‪ ‬جامعه ما قهرمان زنده قبول نمیکند‪ .‬باید مُرد تا قهرمان شد!‬ ‫‪ ‬سرزمین من سرزمین گل و بلبل است؛ گلهای پژمرده و بلبلهای خاموش‪. …‬‬ ‫‪ ‬یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید و تمیز باشد‪ ،‬کسی قاب نمیگیرد! برای‬ ‫ماندگاری‪ ،‬باید حرفی برای گفتن داشت‪.‬‬ ‫‪ ‬چه کردیم با فروغ و فروغها؟ تازه با نویسندگان مَردمون چه کار کردیم؟ با حافظ چه کار‬ ‫کردیم؟ با مولوی چه کار کردیم؟ مولوی رو اونقدر اذیت کردند‪ ،‬اونقدر رنجش دادند که‬ ‫مینویسه ‪ِ -‬کی؟ صدها سال پیش ‪” -‬دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر‪ /‬کز دیو و دَد‬ ‫ملولم و انسانم آرزوست”! با چراغ میگشته دنبال انسان! همه رو دیو و دد میدیده توی‬ ‫ایران! اون زمان هم پس مثل االن بوده‪ ،‬فرقی هم نمیکرده‪ ،‬ما همیشه در پی آزار دادن‬

‫‪19‬‬

‫یک کسی بودیم‪ ،‬اصالً فرهنگ ما اینجوریه! ما باید اذیت بکنیم‪ ،‬ما هر چیزی که داریم‬ ‫ارزشی نداره‪ .‬برامون اگه بخوایم از فرهنگ اسالمی بگیم‪ ،‬امام حسین رو چون شهید شده‬ ‫دوست داریم؛ اون امام حسن هست که بهش عالقهای نداریم‪ ،‬توی تاریخ ایران بعد از اسالم‬ ‫می بینیم! ما کی از امام حسن یاد کردیم؟ اون رو زنش بهش سم داده کشته‪ ،‬ولی همه‬ ‫عاشق امام حسینن چون اونو یزید سرش رو بریده‪ ،‬ما همیشه به دنبال مردههاییم که بگیم‬ ‫خدا بیامرزتشون و اونها چقدر بزرگ بودن‪ ،‬همین‪.‬‬ ‫‪ ‬تمام سعی و کوششم بر این است که در طول این راه پر از درد و رنج و غم و مشقت‪،‬‬ ‫چیزی به بار فرهنگی مردم بیافزایم‪ .‬برای آن که بیافزایم باید از خود بکاهم‪ ،‬شاخهها و‬ ‫برگهای زاید را ببُرم‪ ،‬خواستههای طبیعی را نادیده بگیرم و به جای سیری شکم و یا سیری‬ ‫بدنم‪ ،‬گرسنگی را بیاموزم‪ .‬نمیخواهم عکسم روی جلد مجلهها باشد‪ ،‬میخواهم کالمم در‬ ‫ذهن مردم باقی بماند! و بدین ترتبی قدم برمیدارم تا شاید روی راه اثری باقی بگذارم ‪…‬‬ ‫شاید کتاب من ]در نهایت جمله آغاز است عشق؛ تالیف فریدون فرخزاد[ نسیم معطری‬ ‫باشد به مشامهای خسته از خیانت و جنایت‪ .‬باشد که این روزگار ننگین به سر آید؛ به‬ ‫کشورم بازگردم و در سایه زبان زیبای فارسی و در کنار انسانهایی که در این روزگار‬ ‫بیکسی‪ ،‬کس وکار یکدیگر بودهاند‪ ،‬برای ساختن ایران قدم بردارم ‪ …‬باشد که روزگار‬ ‫ظلم به سر آید و آفتاب برآید و حقیقت در چهره مردم بدرخشد و عشق آن سپیدهدمی‬ ‫گردد که به سوی آن گام برمیداریم‪ .‬من با عشق به دنیا آمدهام‪ ،‬با عشق زندگی کردهام‪ ،‬و‬ ‫با عشق هم از دنیا میروم تا آن چیزی که از من باقی میماند‪ ،‬فقط عشق باشد‪.‬‬ ‫‪ ‬از ایران میخونم‪ ،‬از ایران صحبت میکنم‪ ،‬برای ایران قدم برمیدارم‪ ،‬با یاد ایران میخوابم‬ ‫و با یاد ایران بیدار میشم‪ .‬اینا رو واقع ًا صمیمانه بهتون میگم؛ برای اینکه هیچ نیازی ندارم‬

‫‪20‬‬

‫که دروغ بگم‪ .‬دروغ زندگی ما رو تباه کرد؛ ما امروز به هم باید راست بگیم‪ .‬من راست‬ ‫میگم؛ من غیر از ایران و غیر از اینکه یک روزی حداقل در اون مملکت بمیرم‪ ،‬هیچ‬ ‫چیزی برای من مهمتر نیست‪.‬‬ ‫‪] ‬نامهای به یک فاحشه‪ [:‬اندیشیدن به تو رسم‪ ،‬و گفتن از تو ننگ است؛ اما میخواهم برایت‬ ‫بنویسم‪ .‬شنیدهام تن میفروشی برای لقمه نان‪ .‬چه گناه کبیرهای! میدانم که میدانی همه تو‬ ‫را پلید میدانند؛ من هم مانند همه ام‪ .‬راستی روسپی! از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین‬ ‫من و تو‪ ،‬زنی زنانگیاش را بفروشد که نان در بیارد رگ غیرت اربابان بیرون میزند؛ اما‬ ‫اگر همان زن کلیهاش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر زندانیاش آزاد شود این ایثار‬ ‫است؟ مگر هردو از یک تن نیست؟ مگر هر دو جسم فروشی نیست؟ تن در برابر نان‬ ‫ننگ است‪ .‬بفروش! تنت را حراج کن‪ .‬من در دیارم کسانی را دیدم که دین خدا را چوب‬ ‫میزنند به قیمت دنیایشان؛ شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن میفروشی‪ ،‬نه از دین‪.‬‬ ‫شنیدهام روزه میگیری‪ ،‬غسل میکنی‪ ،‬نماز میخوانی‪ ،‬چهارشنبهها نذر حرم امامزاده صالح‬ ‫داری‪ ،‬رمضان بعد از افطار تن فروشی میکنی‪ ،‬محرم تعطیلی‪ .‬من از آن میترسم که روزی‬ ‫با ظاهری عالمانه‪ ،‬جمعه بازار دین خدا را به راه کنم‪ ،‬زهد را بساط کنم‪ ،‬غسل هم نکنم‪،‬‬ ‫چهارشنبه هم به حرم امامزاده صالح نروم‪ ،‬پیش از افطار و پس از افطار مشغول باشم‪ ،‬محرم‬ ‫هم تعطیل نکنم! فاحشه؛ دعایم کن‪.‬‬ ‫‪ ‬عجب رسمی است؛ جماعت فاحشهپسند مینالند از کمبود دختر پاک!‬ ‫‪ ‬من از مملکتی میآیم که آغاسی از حافظ در آن مملکت معروفتر بوده‪ ،‬گوگوش هزاران‬ ‫بار از خانم فروغ فرخزاد معروفتر بودهاست‪ .‬آن زمان چه کسی به فکر فروغ فرخزاد‬ ‫و پروین اعتصامی بوده؟! حاالست که مردم از بیچارگی به کتاب پناه بردهاند‪ ،‬چون دیگر‬

‫‪21‬‬

‫هیچ چیز در آن مملکت نیست‪ .‬حاال کتاب فروغ شده چاپ ‪ ،46‬ولی در زمان زندگیاش به‬ ‫چاپ سوم هم نمیرسید! آن زمان همین شعرها بود‪ ،‬همین فروغ بود‪ ،‬همین زبان پارسی بود‬ ‫و همین مردم بودند‪.‬‬ ‫‪ ‬ما ایرانیا متاسفانه آدمهای عجولی هستیم‪ ،‬و قاضیهای بسیار بدی هستیم‪ .‬ما همیشه درمورد‬ ‫خودمون خیلی خوب قضاوت میکنیم‪ ،‬خودمون رو بهترین دنیا میدونیم؛ ولی هر چیز‬ ‫دیگهای رو میبینیم که از خودمون بهتره‪ ،‬بد قضاوت میکنیم و او رو نفی میکنیم که مبادا‬ ‫جای خودمون تنگ بشه‪.‬‬ ‫‪ ‬من آرزو می کنم که یک روزی بمیرم برای یک مسئله مهم؛ برای فرهنگ‪ ،‬برای هنر‪ ،‬برای‬ ‫سیاست واال‪ ،‬برای آزادیخواهی ‪ …‬آدم باید روزی از دنیا بره که باید بره‪ ،‬و تا روزی که‬ ‫میتونه زنده باشه و مثمر ثمر باشه‪ ،‬باید ثمر و بهره بده‪ .‬من میتونستم بهره بدم؛ بنابراین از‬ ‫ایران اومدم بیرون‪ ،‬از راه کوهستان اومدم به ترکیه‪ ،‬کاری که در عمرم فکر نمیکردم‬ ‫بکنم!‬ ‫‪ ‬خنداندن یکی از بزرگ ترین هنرهای دنیاست‪ .‬مردم خیلی راحت میتوانند یکدیگر را‬ ‫گریه بیندازند‪ .‬کافیست یکی بیاید کمی آه و ناله کند‪ ،‬دل مردم ایران هم که خیلی ضعیف‬ ‫و رحمدوست است‪ ،‬بالفاصله اشک جاری میشود! ولی آن کسی که بدون چشمداشت به‬ ‫چیزی بیاید و مردم را بخنداند‪ ،‬به نظر من او آدم بسیار خوب و باشرفی است‪.‬‬

‫برخی از اشعار‬ ‫‪ ‬افسانه زندگی‪:‬‬ ‫دردا که سخن پر از سیاهی است ‪ /‬افسانه زندگی‪ ،‬تباهی است‬ ‫‪22‬‬

‫اشک است هر آنچه آب دریاست ‪ /‬درد است هر آنچه فلس ماهی است‬ ‫قلبی که درون سینه میسوخت ‪ /‬خاکستر نور صبحگاهی است‬ ‫از حرف نمانده سایهای بیش ‪ /‬طوفان سخن‪ ،‬شکستهآهی است‬ ‫مرغی که هوای آسمان داشت ‪ /‬پر بسته‪ ،‬اسیر کورهراهی است‬ ‫وان ابر که بر قلل میآویخت ‪ /‬آویزه آویزه گوش ذرهکاهی است‬ ‫ای عمر‪ ،‬به درد ما بیندیش ‪ /‬کاین درد‪ ،‬سرود پادشاهی است‬

‫‪ ‬در نهایت جمله آغاز است عشق‪:‬‬ ‫هیچ میدانی ز درد ما هنوز؟ ‪ /‬از درون گرم و سرد من هنوز؟‬ ‫هیچ میدانی چه تنها ماندهام؟ ‪ /‬چون صدف در عمق دریا ماندهام؟‬ ‫هیچ میبینی زوال برگ را؟ ‪ /‬ابتدا و انتهای مرگ را؟‬ ‫هیچ میبینی نهاد و ریشه را؟ ‪ /‬یاد داری لذت اندیشه را؟ ‪…‬‬ ‫گوییا بشکسته بالم در سخن ‪ /‬شمع بیرنگ زوالم در بدن‬ ‫خستهام از باور و ناباوری ‪ /‬مینخواهم ارتفاع دیگری‬ ‫عمق تبدار زمینم آرزوست ‪ /‬یا شبی در مسلخ تاریک دوست‬ ‫سینهام پر بار و بارم از صداست ‪ /‬نیک اگر بینی‪ ،‬همه مقصد تو راست‬

‫‪23‬‬

‫رنگ تدبیر جهان من تویی ‪ /‬برگ سبز استخوان من تویی ‪…‬‬ ‫تو دگر چیزی به جز من نیستی ‪ /‬من تو هستم‪ ،‬تو به جز من کیستی؟ ‪…‬‬ ‫من جهان را در ته شب یافتم ‪ /‬از سیاهی آفتابی بافتم‬ ‫آفتاب من تویی در عمق شب ‪ /‬بس که تابیدی به من‪ ،‬مُردم ز تب ‪…‬‬ ‫چون صدا عشق است و پرواز است عشق ‪ /‬در نهایت جمله آغاز است عشق ‪…‬‬

‫‪ ‬زنان سرزمین من‪:‬‬

‫]اصل شعر به آلمانی سروده شده و متن زیر ترجمه آن توسط خود فریدون فرخزاد است[‬

‫وقتی که شب میآید و آواز زنجیرها میان گیسوان دخترکان شعلهور میشود‪ ،‬با زغال چشمهایشان‬ ‫تصویر کشتزارهای از یاد رفته را روی زمین پهناور کشورم نقاشی میکنند‪ .‬زنان ایرانی‪ ،‬پرندگانی‬ ‫که عطر نقرهای صبح و لطافت گلهای اطلسی را به یاد میآورند؛ پرندگانی که رنگ سکوت‬ ‫دارند و پیش از حرکت چشم‪ ،‬در مسیری دیگر اوج میگیرند‪ ،‬و همواره مهربانی یک دست میان‬ ‫پرهایشان خواب میبیند‪ .‬زنان ایرانی‪ ،‬پرندگانی که گلدستهها از ظرافت پروازشان فرو میریزند و‬ ‫گنبدها از تصور تصویرشان دوبرابر میشوند‪.‬‬

‫‪ ‬تصویر تو‬ ‫تا تو در من ساکنی‪ ،‬من چیستم؟ ‪ /‬من به جز شکلی از انسان نیستم ‪…‬‬ ‫من هوایم‪ ،‬من بخار شبنمم ‪ /‬من بهاری در ترازوی غمم‬ ‫من سبک ابری بدون ریشهام ‪ /‬من رها در وسعت اندیشهام ‪…‬‬ ‫آن من دیگر تویی در متن من ‪ /‬میشکافی ذره را در بطن من ‪…‬‬ ‫‪24‬‬

‫آه‪ ،‬من دیگر تو ام‪ ،‬تو شکل من ‪ /‬من کسی دیگر درون این بدن‬ ‫التهاب جسم و جان من تویی ‪ /‬من نه اینم‪ ،‬چون که آن من تویی‬

‫‪ ‬هستی‪:‬‬ ‫افسوس که از عشق به جز رنگ ندیدم ‪ /‬از دوست به جز خدعه و نیرنگ ندیدم‬ ‫در سینه تبدار شرابی که دمی داشت ‪ /‬چندان صفتی جز صفت سنگ ندیدم‬ ‫با چنگ به سازم زد و چون چنگ سخن گفت ‪ /‬از چنگ به جز الشه آهنگ ندیدم‬ ‫تقدیر چو از عشق به طوفان بال زد ‪ /‬در دایره غیر از غم آونگ ندیدم‬ ‫چون شد همه واالیی و بیداری مقصود ‪ /‬بر قبح زمان جامه فرهنگ ندیدم‬ ‫گفتند که از عمر به جز عشق نبینیم ‪ /‬جز درد از این هستی دلتنگ ندیدم‬

‫‪ ‬بعد از این‪:‬‬ ‫بعد از این عشق زبان دگری خواهد داشت ‪ /‬خلوت خانه مکان دگری خواهد داشت‬ ‫بعد از این‪ ،‬آن همه اندیشه که از ریشه گریخت ‪ /‬مرتع سبز و جهان دگری خواهد داشت‬ ‫بعد از این‪ ،‬آن گله گمشده در مطلع عشق ‪ /‬نای تبدار شبان دگری خواهد داشت‬ ‫بعد از این دست به دستی نرسد از سر قهر ‪ /‬مهربانی سیالن دگری خواهد داشت‬ ‫بعد از این ابر ز باران نکشد درد فراق ‪ /‬غرش رعد‪ ،‬توان دگری خواهد داشت‬

‫‪25‬‬

‫جویباری که به جز منزل مقصود ندید ‪ /‬چشمه آب روان دگری خواهد داشت‬

‫متن برخی از ترانهها‬ ‫‪ ‬آبشار‪:‬‬ ‫اگر همه قصهان‪ ،‬من یه حماسه هستم؛ یه قله زیر پامه‪ ،‬یه دریا توی دستم ‪ //‬زخم ستبر کوهم‪،‬‬ ‫بزرگم و عمیقم؛ زبون خشم آبم‪ ،‬نثار بیدریغم ‪ //‬آبشار انتهای رود قدیمیام من؛ یه قطره‬ ‫درشت گرم و صمیمیام من ‪ //‬همیشه سر به زیرم‪ ،‬اگرچه سربلندم؛ یه عاشقم که آسون‪ ،‬به هر‬ ‫چی دل میبندم ‪ //‬صدام پر از حماسهاس‪ ،‬اگر شنیدهباشی؛ غریو افتخاره‪ ،‬وقتی بخوای رها شی‬ ‫‪ //‬اگر شنیدهباشی‪ ،‬پر از سقوط لحظهام؛ مخمل آب چهرهام‪ ،‬زالله مثل زمزم ‪ //‬دلم خیلی‬ ‫بزرگه‪ ،‬من آبشار هستم؛ موندنی نیستم آری‪ ،‬که رهسپار هستم‪.‬‬

‫‪ ‬ای شرقی غمگین‪:‬‬

‫]شعر از ایرج جنتی عطایی[‬

‫ای شرقی غمگین‪ ،‬وقتی آفتاب تو رو دید ؛ تو شهر بارونی‪ ،‬بوی عطر تو پیچید ‪ //‬شب راهشو گم‬ ‫کرد‪ ،‬تو گیسوی تو گم شد؛ آفتاب آزادی‪ ،‬از تو چشم تو خندید ‪ //‬ای شرقی غمگین! تو مثل کوه‬ ‫نوری؛ نذار خورشیدمون بمیره ‪ //‬تو مثل روز پاکی‪ ،‬مثل دریا مغروری؛ نذار خاموشی جون بگیره‬ ‫‪ //‬ای شرقی غمگین‪ ،‬بازم خورشید در اومد؛ کبوتر آفتاب‪ ،‬روی بوم تو پر زد ‪ //‬بازار چشم تو‪ ،‬پر‬ ‫از بوی بهاره؛ بوی گل گندم‪ ،‬تو رو به یاد مییاره ‪ //‬ای شرقی غمگین! تو مثل کوه نوری؛ نذار‬ ‫خورشیدمون بمیره ‪ //‬تو مثل روز پاکی‪ ،‬مثل دریا مغروری؛ نذار خاموشی جون بگیره ‪ //‬ای شرقی‬ ‫غمگین‪ ،‬چه سخته بی تو مُردن؛ سخته به ناچاری‪ ،‬به دندون لب فشردن ‪ //‬سخته توی مرداب‪ ،‬گل‬ ‫تنهایی کاشتن؛ اما مجالی نیست‪ ،‬برای غصه خوردن ‪ //‬ای شرقی غمگین! تو مثل کوه نوری؛ نذار‬ ‫‪26‬‬

‫خورشیدمون بمیره ‪ //‬تو مثل روز پاکی‪ ،‬مثل دریا مغروری؛ نذار خاموشی جون بگیره ‪ //‬ای شرقی‬ ‫غمگین‪ ،‬زمستون پیش رومه؛ با من اگه باشی‪ ،‬گِل و بارون کدومه؟ ‪ //‬آواز دست ما‪ ،‬میپیچه تو‬ ‫زمستون؛ ترس از زمستون نیست‪ ،‬که آفتابش رو بومه ‪ //‬ای شرقی غمگین! تو مثل کوه نوری؛‬ ‫نذار خورشیدمون بمیره ‪ //‬تو مثل روز پاکی‪ ،‬مثل دریا مغروری؛ نذار خاموشی جون بگیره‪.‬‬

‫‪ ‬شب بود‪ ،‬بیابان بود‪:‬‬

‫]شعر از ناصر رستگارنژاد[‬

‫شب بود‪ ،‬بیابان بود‪ ،‬زمستان بود؛ بوران بود‪ ،‬سرمای فراوان بود ‪ //‬یارم‪ ،‬در آغوشم هراسان بود؛ از‬ ‫سردی افسرده و بیجان بود ‪ //‬در فکر آن سیمینبَر خوشگل‪ ،‬از فکر و جان خود بودم غافل؛‬ ‫میکوشیدم بهرش‪ ،‬از جان و دل؛ میبردمش با خود‪ ،‬سوی منزل ‪ //‬گیسویش‪ ،‬از باد و باران گشته‬ ‫آشفته؛ در هر تار مویش؛ گویی مرواریدی غلتان سُفته ‪ //‬طی شد راه دشوار‪ ،‬آخر بر من و یار‪ ،‬با‬ ‫بوسهای گرمی به او دادم؛ با لبهایی چون قند‪ ،‬بر رویم زد لبخند‪ ،‬برده همه غم و رنج از یادم‪.‬‬

‫‪ ‬سفر‪:‬‬ ‫سفر چهگونه دست من را از آن همه گرمی جدا کرد ؛ گویی صدایی از ته گور چون مرگ من‪،‬‬ ‫من را صدا کرد ‪ //‬من و ِترَن در هم خزیدیم‪ ،‬از تو دگر چیزی ندیدیم ؛ میان راه آهن شهر‪،‬‬ ‫چهگونه از هم دل بریدیم ‪ //‬از پشت دیواری پر از دود تو را میان خانه دیدم ؛ سبکتر از ابری‬ ‫سبکبال به سوی آغوشت دویدم ‪ //‬زمین از آغازش جدا شد‪ ،‬هوا پر از قهر صدا شد ؛ صدای اندوه‬ ‫درونم‪ ،‬چهگونه خالی از صدا شد ‪ //‬آیا در این لحظه ندیدی که من پر از احساس دردم ؛ میمردم‬ ‫از این غم که دیگر هرگز به خانه برنگردم ‪ //‬اکنون تو تنها مینشینی‪ ،‬تنها میان خاطراتت ؛ من‬ ‫میخزم چون سایهای دور‪ ،‬روی نگاه سرد و ماتت ‪ //‬حس میکنم چیزی نمانده جز فکر خانه در‬ ‫سر من ؛ با من یکی شو بعد از این راه‪ ،‬ای ابتدا و آخر من ‪ //‬سوت ترن آواز تلخی است کز‬ ‫‪27‬‬

‫ارتعاشش میشوم سست ؛ با آن چهگونه میتوان زیست‪ ،‬در آن چه چیزی میتوان جُست ‪ //‬روزی‬ ‫دوباره میشود باز‪ ،‬دروازههای بازوانم ؛ میگیرمت هرجا که باشم در بازوان ناتوانم ‪ //‬سوت ترن‬ ‫آواز تلخی است کز ارتعاشش میشوم سست ؛ با آن چهگونه میتوان زیست‪ ،‬در آن چه چیزی‬ ‫میتوان جُست‪.‬‬

‫‪ ‬یاد ایران بخیر‪:‬‬ ‫قلب من یادگار محبت شما‪ ،‬قلب من با نگاه شما چه آشنا ؛ دست من معدن مهربانی است و عشق‪،‬‬ ‫میخک نقرهای یادگار لحظهها ‪ //‬یاد ایران بخیر‪ ،‬یاد ایران بخیر‪ ،‬یاد ایران بخیر‪ ،‬خاک پر صالبتم ؛‬ ‫درد من بیکسی است‪ ،‬خاک ایران که نیست‪ ،‬ذرهای بیثمر در نهایتم‪ ،‬در نهایتم ‪ //‬من اگر‬ ‫خستهام خالی از سیاهیام ‪ ،‬ور زبان بستهام در پی رهاییام ؛ قصههایم پر از روزگار کودکی است‪،‬‬ ‫تشنه وصل و بیگانه با جداییام ‪ //‬یاد ایران بخیر‪ ،‬یاد ایران بخیر‪ ،‬یاد ایران بخیر‪ ،‬خاک پر صالبتم‬ ‫؛ درد من بیکسی است‪ ،‬خاک ایران که نیست‪ ،‬ذرهای بیثمر در نهایتم‪ ،‬در نهایتم ‪ //‬با من ای‬ ‫هموطن سخن مرا بگوی‪ ،‬در دل هر سخن هدف مرا بجوی ؛ حرف ما را ببر به سراسر جهان‪ ،‬ما که‬ ‫جان میدهیم به بهای آبروی ‪ //‬یاد ایران بخیر‪ ،‬یاد ایران بخیر‪ ،‬یاد ایران بخیر‪ ،‬خاک پر صالبتم ؛‬ ‫درد من بیکسی است‪ ،‬خاک ایران که نیست‪ ،‬ذرهای بیثمر در نهایتم‪ ،‬در نهایتم ‪ //‬گر به من‬ ‫بنگری به ستاره میرسی‪ ،‬من همان میخکم که شکستهام بسی ؛ چون زمین مانده در حسرت نهال‬ ‫تو‪ ،‬دست من را بگیر رهسپار خانه شو ‪ //‬یاد ایران بخیر‪ ،‬یاد ایران بخیر‪ ،‬یاد ایران بخیر‪ ،‬خاک پر‬ ‫صالبتم ؛ درد من بیکسی است‪ ،‬خاک ایران که نیست‪ ،‬ذرهای بیثمر در نهایتم‪ ،‬در نهایتم ‪//‬‬ ‫صحبت من هنوز از زمان روشنی است‪ ،‬از زمانی که در ذهن خانه ماندنی است ؛ ما در این رهگذر‬ ‫رهرو شبانهایم‪ ،‬لیک از اینجا به بعد رهسپار خانهایم ‪ //‬یاد ایران بخیر‪ ،‬یاد ایران بخیر‪ ،‬یاد ایران‬

‫‪28‬‬

‫بخیر‪ ،‬خاک پر صالبتم ؛ درد من بیکسی است‪ ،‬خاک ایران که نیست‪ ،‬ذرهای بیثمر در نهایتم‪ ،‬در‬ ‫نهایتم‪.‬‬

‫‪ ‬انتظار‪:‬‬ ‫هرگز‪ ،‬سکوت من‪ ،‬عالمت انتحارم نیست ‪ /‬قلبم‪ ،‬اگر شکست‪ ،‬لحظه مرگ کارم نیست ‪ //‬ایران‪،‬‬ ‫همیشه هست‪ ،‬هرکجا که سالمی هست ‪ /‬در عمق آن سالم‪ ،‬از شرافت پیامی هست!‬ ‫آنها‪ ،‬که آمدند‪ ،‬تبار ایران را کشتند ‪ /‬ما را‪ ،‬به جرم عشق‪ ،‬به خون ایران آغشتند ‪ //‬فریاد ما‬ ‫شکست‪ ،‬در گلوی هزاران مَرد ‪ /‬از میهنم‪ ،‬چه مانده اکنون‪ ،‬جز سکوت سیاه درد؟‬ ‫امّا‪ ،‬اگر‪ ،‬پرچم شیر و خورشیدمان ‪ /‬تکه پاره شد‪ ،‬مثل ذرات امّیدمان ‪ //‬چون که زندهایم‪ ،‬به خاطر‬ ‫شرافت انسان ‪ /‬خیزیم‪ ،‬همه ز جای‪ ،‬به نام تاریخ ایران!‬ ‫هرگز‪ ،‬گَمان مکن‪ ،‬که در وطن تنها هستی ‪ /‬من در کنار تو‪ ،‬و تو میان ما هستی ‪ //‬ایران‪ ،‬همیشه‬ ‫هست‪ ،‬هرکجا که سالمی هست ‪ /‬در عمق آن سالم‪ ،‬از شرافت پیامی هست!‬ ‫اکنون‪ ،‬زمان ماست‪ ،‬زمان کاوههای آهنگر ‪ /‬در جنگ‪ ،‬علیه ظلم‪ ،‬علیه ضحاکی دیگر ‪ //‬شیریم و‬ ‫در قفس‪ ،‬برای ایران میجنگیم ‪ /‬ایران‪ ،‬از آن ماست‪ ،‬که ما به ایران پابندیم!‬ ‫امّا‪ ،‬اگر‪ ،‬پرچم شیر و خورشیدمان ‪ /‬تکه پاره شد‪ ،‬مثل ذرات امّیدمان ‪ //‬چون که زندهایم‪ ،‬به خاطر‬ ‫شرافت انسان ‪ /‬خیزیم‪ ،‬همه ز جای‪ ،‬به نام تاریخ ایران!‬

‫‪ ‬آوازهخوان‪:‬‬

‫‪29‬‬

‫اکنون دوباره این جا منم‪ ،‬با یک بغل ترانه ؛ آوازهخوان عاشق منم‪ ،‬با حرف عاشقانه ؛ آواز من در‬ ‫گوش تو‪ ،‬آواز درد خانه ‪ //‬با هم‪ ،‬با هم‪ ،‬همدرد و آشناییم ؛ غربت‪ ،‬هیچ است‪ ،‬وقتی که‬ ‫یکصداییم ‪ //‬هر چه که بود‪ ،‬از خوب و بد‪ ،‬رفتهاست و پیش ما نیست ؛ خورشید و نور‪ ،‬در دست‬ ‫ماست‪ ،‬در دست آشناییست ؛ بیگانگی‪ ،‬دلمردگی‪ ،‬راه و طریق ما نیست ‪ //‬با هم‪ ،‬با هم‪ ،‬همدرد و‬ ‫آشناییم ؛ غربت‪ ،‬هیچ است‪ ،‬وقتی که یکصداییم ‪ //‬آمدم‪ ،‬که آواز نو‪ ،‬به گوش ترانه بسپارم ؛‬ ‫آمدم‪ ،‬که در ذهن آب‪ ،‬گل روشنایی بکارم ‪ //‬دانههای امید و عشق‪ ،‬به دلهای خسته بسپاریم ؛ در‬ ‫سکوت غربت کنون‪ ،‬غریو طلوع آبشاریم ‪ //‬با هم‪ ،‬با هم‪ ،‬همدرد و آشناییم ؛ غربت‪ ،‬هیچ است‪،‬‬ ‫وقتی که یکصداییم‪.‬‬

‫‪ ‬همرزمانم‪:‬‬ ‫همرزمانم‪ ،‬هم رزمانم‪ ،‬انسان بودند و آزاده ؛ مردان و زنانی با غیرت و ساده ؛ در طغیان وطن خود را‬ ‫جال داده ؛ همرزمانم‪ ،‬همرزمانم ‪ //‬کفنهاشان پرچم سهرنگ ایران ؛ در ذهنشان نه چیزی جز عهد‬ ‫و پیمان ؛ پیمانی که آنها را میبُرد به میدان ؛ همرزمانم‪ ،‬همرزمانم ‪ //‬آنها لبریز از عشق وطن‬ ‫بودند ؛ دور از وسوسههای روح و تن بودند ؛ سرسبزی صداقت سخن بودند ؛ همرزمانم‪ ،‬همرزمانم‬ ‫‪ //‬همرزمان قهرمانان شرف بودند ؛ تمام عمر دنبال یک هدف بودند ؛ تا درهای آزادگی را‬ ‫گشودند ؛ همرزمانم‪ ،‬همرزمانم ‪ //‬همرزمانم چون قطرات باران بودند ؛ پاک و صادق و همرزم‬ ‫یاران بودند ؛ شیر و خورشید پرچم ایران بودند ؛ همرزمانم‪ ،‬همرزمانم ‪ //‬آنها در میدان شهادت‬ ‫غلتیدند ؛ هستیهای جهان را درنوردیدند ؛ تا به شرافت انسانی رسیدند ؛ همرزمانم‪ ،‬همرزمانم ‪//‬‬ ‫برای ماندن ما رفتند و مُردند ؛ میان بازوانمان جان سپردند ؛ تا ذرات وطن را به ما سپردند ؛‬ ‫همرزمانم‪ ،‬همرزمانم ‪ //‬کودکانی که فردا دنیا میآیند ؛ داستان همرزمانم را میدانند ؛ روی‬ ‫خورشید نامشان را میخوانند ؛ همرزمانم‪ ،‬همرزمانم ‪ //‬کجا هستند امروز آن زنان و مردان ؛ که هستی ما هست از قیام آنان ؛ قلبشان میتپد 

در پرچم ایران ؛ همرزمانم‪ ،‬همرزمانم ‪ //‬زمانی باز‬ ‫میآییم گرد هم ؛ سخن میگوییم از همرزممان با هم ؛ مینویسیم 

ـدر تاریخ‪ ،‬روی غم ؛ همرزمانم‪،‬‬ ‫همرزمانم ‪ //‬هزاران بهار و تابستان میآید ؛ هزاران بار بر تو باران میبارد ؛ مردم دوباره عشق را‬ ‫ت همرزمانم‪.‬‬ ‫دوست میدارند ؛ با هم ِ

همرزمانم‪.‬‬ ‫دوست میدارند ؛ با هم ِ‬

‫‪ ‬افسانه هستی‪:‬‬ ‫گذشت افسانه این عمر کوتاه؛ نشد کس از دل تنگ من آگاه ‪ //‬تو را همراه میدانستم‬ ‫افسوس؛ تو هم بودی رفیق نیمه راه ‪ //‬تا دیار نیستی راهی نمانده ؛ در سرای سینه جز آهی‬ ‫نمانده؛ حاصلی از عمر کوتاهی نمانده ‪ //‬به دریای طوفانی زندگانی؛ شکسته چرا زورق مهربانی‬ ‫‪ //‬در این شهر سر تا به دامن خموشی؛ بیا مُردم از رنج بیهمزبانی ‪ //‬خدایا فراموشیام ده؛ لب‬ ‫بسته‪ ،‬خاموشیام ده ‪ //‬چه حاصل ز هشیاری دل؛ تو مستی‪ ،‬تو مدهوشیام ده ‪ //‬چه میشد خدایا‬ ‫که از من؛ کسی این محبت بگیرد ‪ //‬دل با همه مهربانم؛ در این سینه روزی بمیرد ‪ //‬خدایا‬ ‫فراموشیام ده؛ لب بسته خاموشیام ده ‪ //‬چه حاصل ز هشیاری دل؛ تو مستی‪ ،‬تو مدهوشیام ده‪.‬‬

‫‪ ‬درو وا نمیکنم‪:‬‬ ‫اگه ماه از آسمون پایین بیاد دربزنه‪ ،‬اگه مرغ بخت و اقبال رو سرم پر بزنه؛ اگه رعد آسمون داد‬ ‫بزنه‪ ،‬تو سرم هزار تا فریاد بزنه؛ چون تو مهمون منی‪ ،‬درو وا نمیکنم؛ مونس جون منی‪ ،‬درو وا‬ ‫نمیکنم؛ درو وا نمیکنم‪ ،‬نه‪ ،‬درو وا نمیکنم ‪ //‬اگه بر بال هما تخت سلیمون بذارن‪ ،‬پریا هدیه‬ ‫برام تاج جواهر بیارن؛ ستارهها زمین بیان در بزنن‪ ،‬شب تا سحر صد بار به من سر بزنن؛ چون تو‬ ‫مهمون منی‪ ،‬درو وا نمیکنم؛ مونس جون منی‪ ،‬درو وا نمیکنم؛ درو وا نمیکنم‪ ،‬نه‪ ،‬درو وا‬ ‫نمیکنم ‪ //‬اگه از قصر بلند آسمون‪ ،‬اگه از بهشت عشق پریون؛ کنیزای مو طالیی سحر‪ ،‬بیارن‬

 ‫‪

‫هزارتا مژده و خبر؛ ستارهها پایین بیان در بزنن‪ ،‬شب تا سحر صد بار به من سر بزنن؛ چون تو‬ ‫مهمون منی‪ ،‬درو وا نمیکنم؛ مونس جون منی‪ ،‬درو وا نمیکنم؛ درو وا نمیکنم‪ ،‬نه‪ ،‬درو وا‬ ‫نمیکنم‪.‬‬

‫‪ ‬آشیانه‪:‬‬ ‫تا از آشیانه‪ ،‬سویت پر بگیرم؛ از بندم رها ساز‪ ،‬تا از غم نمیرم ‪ //‬این آواز غمهاست‪ ،‬بر روی لب‬ ‫من؛ یا آوازی تنها است‪ ،‬همگام شب من ‪ //‬به تمنای سخن تو‪ ،‬سوی تو میآیم به رهت باز؛ این‬ ‫چه سخن باشد‪ ،‬که شکوفد در دل هر آواز ‪ //‬بومبابا بومبام‪ ،‬بَدی بَبه بومبام‪ ،‬بدی ببه بومبام‪ ،‬بدی‬ ‫بیَده بوبابام؛ بومبابا بومبام‪ ،‬بدی ببه بومبام‪ ،‬بدی ببه بومبام‪ ،‬بام بام بام!‬

#فروغ فرخزاد #فریدون_فرخزاد #Taizzمعرفیکننده 

‫] #شعر_معاصر #موسیقی #شعراء #فارسی_وان #شعر_غزل #عاشقانه #بواريك #ایران #الرياض #نوروز #شعر_نو #جم #باروكة #عشق #شاعر #farsi1 #السعودية #فارسی1یادت_بخیر #خواطر #فیلم #سریال_ترکی #شعر_شعبي #

صفحات مرتبط:

فریدون فرخزاد

آهنگ فریدون فرخزاد

فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد اشعار

سپیده دم

اهنگ سپیده

آهنگ سپیده

سپیده رشنو

مانی و سپیده

سپیده cheshmat

ویدیوهای مشابه

درد و رنجی فراتر از باور

تجربیات خودم را از دردی که از دیالیز میکشم می گویم

گزارش ایرنا، بیماران دیالیزی جزو بیماران خاص محسوب می شوند كه بخش عمده ای از خدمات از جمله استفاده از دستگاه های تصفیه خون كه از مراكز درمانی دولتی دریافت می كنند، برای آن ها رایگان است.
این بیماران حداقل هفته ای 2 یا سه جلسه چهار ساعته باید از دستگاه های دیالیز بیمارستانی استفاده نمایند؛ هزینه این رفت و آمدها و زمانی كه برای آن اختصاص می دهند باعث می شود نتوانند شغل مناسبی داشته باشند و یا به تحصیل بپردازند.
این بیماران علاوه بر تحمل دردها و سختی های این بیماری، از هزینه های سرسام آور برخی آزمایش ها و سونوگرافی ها گلایه دارند، به طوری كه این هزینه ها مانع جدی برای پیگیری عمل پیوند می باشد.
تورم اطراف چشم ها، درد در قسمت پهلوها و زیر دنده ها، بالا بودن فشار خون و تكرر ادرار به خصوص در شب از نشانه های بیماری كلیه است؛ البته ارثی بودن این بیماری نقش مهمی در ابتلای افراد دارد.
بیشتر بیماران كلیوی به علت ناآشنایی با علائم و نشانه های بیماری كلیه و عدم درمان به موقع، متحمل رنج و به وجود آمدن عوارض روانی و اجتماعی می شوند، در حالی كه كنترل به موقع فشار خون، متعادل نگه داشتن وزن بدن، پرهیز از خوردن غذاهای مانده، پرچرب و پرنمك و خودداری كردن از مصرف هرگونه دارو بدون تجویز پزشك، باعث جلوگیری و پیشگیری از بیماری كلیه می شود.
یك هزار بیمار دیالیزی در حدود 140 تخت دیالیز در بیمارستان های شهید بهشتی، كامكار، گلپایگانی، ولیعصر(عج)، علی بن ابیطالب(ع) و سه درمانگاه در سطح شهر قم تحت درمان قرار دارند.
خبرنگار ایرنا به سراغ بیماران دیالیزی كه چهره بیشتر آن ها رنگ پریده و ضعیف است، در بیمارستان كامكار عرب نیا قم رفته و به پای درد و دل آن ها نشسته است.
یكی از بیماران دیالیزی كه جوانی حدود 30 ساله و لاغر اندام است، گفت: 21 سال است كه درگیر بیماری نارسایی كلیه هستم و از سال 75 به مدت پنج سال شروع به مصرف دارو كردم، 2 سال دیالیز شدم، سپس پیوند كلیه انجام دادم كه پس از سه سال بدنم كلیه را پس زد.
وی نام خود را مجتبی خوش لهجه معرفی كرد و افزود: پنج سال دیالیز صفاقی شدم كه بدنم جواب نداد و 6 سال است كه دیالیز خونی می شوم.
وی با بیان این كه بیماری من ارثی است، ادامه داد: در سال 75 با انجام آزمایش مشخص شد كه كلیه هایم پروتئین دفع می كند و مصرف داروها فقط سرعت پیشرفت بیماری را كاهش می داد.
وی گفت: در حال حاضر هفته ای سه جلسه برای دیالیز به بیمارستان مراجعه می كنم و هر جلسه چهار ساعت طول می كشد.
وی اضافه كرد: بیماری كه برای دیالیز مراجعه می كند، قبل از انجام دیالیز به دلیل سمومی كه در بدن دارد و پس از دیالیز نیز به دلیل گرفتگی عضلات، افت فشار خون و قند درگیر مشكلات است و كاری نمی تواند انجام دهد.
وی افزود: یك بیمار دیالیزی هشت ساعت پس از دیالیز می تواند از 12 تا 24 ساعت وضعیت جسمی خوبی داشته باشد و پس از آن دوباره فرآیند اضافه شدن سموم آغاز می شود و شرایط جسمی خوبی نمی تواند داشته باشد.
وی با بیان این كه شركت های دولتی و خصوصی حاضر به سرمایه گذاری روی فرد دیالیزی نیستند، ادامه داد: در حال حاضر در مغازه كامپیوتری مشغول هستم و نمی شود به عنوان منبع درآمد به آن نگاه كرد.
وی با اشاره به هزینه های بالای درمان، گفت: انجام دیالیز رایگان است، ولی داروهایی كه برای پیوند باید مصرف و یا آزمایش هایی كه باید انجام شود بیمه قبول نمی كند و هزینه های بالایی دارد.
وی همچنین بیان كرد: جواب آزمایش های ماهانه ای كه در مراكز بیمارستانی انجام می شود و بر اساس آن پزشك دارو تجویز می كند، با آزمایش های بیرون متفاوت است كه باید چاره ای برای این مساله اندیشیده شود.

** بیمار دیگری كه كمتر از 25 سال به نظر می رسد نیز گفت: از كودكی رفلاكس ادرار داشتم، ولی متوجه بیماری نشده بودیم تا زمانی كه هشت ساله بودم كه آزمایش ها مشخص كرد نارسایی كلیه دارم.
وی كه نخواست نامش در گزارش عنوان شود، با بیان این كه 15 سال است هفته ای سه جلسه در بیمارستان دیالیز می شوم، افزود: تاكنون 2 بار برای پیوند اقدام كرده ام كه بار اول كلیه پس از پنج سال از بدنم پس زده شد و بار دوم نیز حین عمل جراحی بدنم كلیه را پس زد.
وی كه از بخش قنوات به شهر قم می آید، اضافه كرد: قیمت برخی داروها گران است و ماهانه برای هزینه دارو و رفت و آمد پنج تا 6 میلیون ریال هزینه می كنم.
این بیمار دیالیزی ادامه داد: با هزینه هایی كه آزمایش ها و سونوگرافی های مربوط به پیوند دارد، دیگر نمی توان به پیوند فكر كرد و باید با این وضعیت به زندگی ادامه داد.
وی افزود: گرفتن كلیه از شخص زنده كه هزینه زیادی دارد و از توان ما خارج است، حتی اگر در لیست گرفتن پیوند از جسد هم باشم باز هم هزینه ها سرسام آور است.
وی همچنین با اشاره به این كه هیچ نهادی به بیماران كلیوی كمك نمی كند، گفت: نهایت كاری كه انجمن حمایت از بیماران كلیوی می كند این است كه هر چند ماه یك سبد كالا كه شامل 2 یا سه قلم كالا مثل برنج و روغن باشد به این بیماران هدیه می دهد كه این كمك ها از مشكلات دیالیزی ها چیزی كم نمی كند

** بیمار دیگری با بیان این كه 57 ساله هستم و 15 سال است كه دیالیز می شوم، گفت: بیماری خاصی نداشتم و كلیه هایم را بر اثر تجویز اشتباه دارو توسط پزشك از دست دادم.
مهری افشاری افزود: حدود سه سال بود كه دیالیز می شدم كه عمل پیوند انجام دادم و هشت سال كلیه در بدنم كار كرد، ولی بر اثر سهل انگاری و مصرف نكردن دارو كلیه را از دست دادم.
وی با بیان این كه هم اكنون نیز چهار سال است كه دیالیز می شوم، ادامه داد: برخی داروهای دیالیز بسیار گران است و برخی دیگر كه قبلا رایگان بود الان دیگر بیمه قبول نمی كند، به طوری كه گاهی برای یك ماه باید 12 میلیون ریال هزینه دارو پرداخت كرد.
وی با اشاره به این كه هفته ای سه جلسه دیالیز می شوم، افزود: از بعدازظهر روز چهارشنبه تا صبح روز شنبه به دلیل این كه فاصله دیالیز شدن یك روز طولانی تر می شود، بسیار سخت می گذرد و وضعیت جسمی خوبی در این روزها ندارم.
افشاری خاطرنشان كرد: بیمار دیالیزی برای سفرهای خارج از شهر باید نامه ای از بیمارستان داشته باشد تا در بیمارستان های شهر مقصد وی را بپذیرند.
وی افزود: اگر بیمارستان خارج از ایران مثل عراق باشد، بیمار باید هزینه ای حدود هفت میلیون و 500 هزار ریال برای هر جلسه دیالیز پرداخت نماید.

** مسئول فنی بخش دیالیز بیمارستان كامكار عرب نیا قم با بیان این كه شیوع بیماری كلیوی رو به افزایش است، گفت: فراگیر شدن بیماری دیابت به دلیل سبك زندگی، تغذیه و كم شدن فعالیت و همچنین فشار خون 2 علت مهم نارسایی كلیه است.
حسین ثقفی افزود: از سوی دیگر امید به زندگی افزایش یافته، سن مردم بالاتر رفته كه عامل مهمی برای بروز نارسایی كلیوی در نتیجه بیماری های قلبی، فشار خون و قند شده است.
وی گفت: اگر شرایط اجتماعی و اقتصادی بیمار خوب باشد و مكان مناسبی در منزل برای درمان داشته باشد به بیماران توصیه می شود دیالیز صفاقی انجام دهند و اگر به مرحله ای برسد كه كفایت نكند، باید برای دیالیز خونی به بیمارستان مراجعه نمایند.
وی افزود: از آنجایی كه بیمار دیالیز صفاقی باید روزانه تحت پرستاری یك فرد باشد، بیماران معمولا چنین شرایطی ندارند و از دیالیز صفاقی استقبال نمی كنند.
ثقفی اضافه كرد: همودیالیز توسط دستگاه هایی در بیمارستان و دیالیز صفاقی نیز توسط دستگاه كوچكی كه روی شكم نصب می شود، انجام می شود.
وی با بیان این كه تمام روش های تشخیصی و پیشگیری از بیماری های كلیوی در قم قابل انجام است، ادامه داد: نمونه هایی كه از بیماران دیالیزی گرفته می شود برای اطمینان بیشتر از نتیجه به پاتولوژی در تهران ارسال می شود و به زودی بخش نمونه برداری كلیه نیز در بیمارستان شهید بهشتی راه اندازی می شود.
وی گفت: تعداد تخت دیالیز در قم جوابگوی بیماران است، ولی برخی روزها كه تعداد مراجعه بیشتر از ظرفیت می شود، با كمبود تخت مواجه می شویم كه برای حل این مشكل مجوز راه اندازی تخت دیالیز در مراكز درمانی بخش خصوصی نیز داده شده است.
وی با بیان این كه بیماران متقاضی پیوند كلیه باید به مراكز درمانی تهرن مراجعه نمایند، تصریح كرد: بخش پیوند سال هاست در برنامه بخش درمان استان قم قرار دارد ولی به دلیل پیچیدگی ها و برنامه های جدید به حاشیه رفته و در حد شعار باقی مانده است.
ثقفی ادامه داد: برای راه اندازی بخش پیوند، بیمارستان كامكار مدنظر است كه بخشی از امكانات را نیز دارد و شرایط بیمارستان های شهید بهشتی و فرقانی نیز در حال بررسی است.
وی گفت: بیمارانی كه باید به صورت دائم دیالیز شوند در صورتی كه شرایط جسمی آن ها اجازه دهد بهتر است برای كاهش هزینه ها و افزایش كیفیت زندگی پیوند كلیه شوند.
وی افزود: بیماران دیالیزی كه دچار بیماری های حاد قلبی، سرطان و یا بیماری پیشرفته كبدی و در سنین بالا هستند، نمی توانند پیوند كلیه شوند.
مسئول فنی بخش دیالیز بیمارستان كامكار عرب نیا قم اضافه كرد: به طور معمول بیماران دیالیزی سه جلسه چهار ساعته در هفته را باید دیالیز شوند و بسته به كاركرد كلیه برخی بیماران هفته ای یك و برخی دیگر پنج جلسه در هفته دیالیز می شوند.
وی بیان كرد: استفاده از دستگاه های دیالیز در بیمارستان كاملا رایگان است و برخی داروهای بیماران نیز تحت پوشش كامل بیمه قرار دارد، ولی برخی داروها با وجود این كه گران می باشد تحت پوشش بیمه نیز نیست.
وی با بیان این كه بیماری كلیه مثل برخی بیماری ها بدون علامت خاصی بروز می كند، گفت: در برخی موارد، پزشك با انجام آزمایش هایی متوجه می شود، 2 كلیه بیمار نیز از كار افتاده است و توانایی دفع سموم و مایعات اضافه بدن را ندارد.
وی اضافه كرد: به همین دلیل افرادی كه بیماری هایی دیابت، فشار خون، سنگ كلیه، كیست كلیه و عفونت های مكرر می گیرند و یا بیماری های قلبی، سرطانی و كبدی دارند، در معرض خطر هستند.
ثقفی افزود: كم یا زیاد شدن دفعات یا حجم ادرار، وجود خون در ادرار، تورم دور چشم و دردهایی در پهلو ممكن است نشانه ای از بیماری های كلیوی باشد كه باید بررسی شود.

** سرپرستار بخش دیالیز بیمارستان كامكار نیز به خبرنگار ایرنا گفت: این بخش با 50 تخت در سه شیفت به 290 بیماران دیالیزی خدمات رسانی می كند.
فریدون مشهدی با بیان این كه همچنین 46 بیمار دیالیز صفاقی نیز تحت پوشش بخش دیالیز صفاقی بیمارستان هستند، افزود: 95 درصد بیماران همودیالیزی هفته ای سه جلسه به بیمارستان مراجعه می نمایند و بیماران دیالیزی صفاقی نیز یك جلسه در ماه تحت مداوا قرار می گیرند.
وی اضافه كرد: بیمارانی كه به این بخش مراجعه می نمایند، به جز مشكلات رفت و آمد و از كارفتادگی از هزینه سنگین داروها گلایه می كنند.
وی ادامه داد: داروهای اصلی بیماران كلیوی رایگان است، ولی برای سایر داروها باید هزینه پرداخت نمایند.
مشهدی با اشاره به مشكلات كمبود كلیه های اهدایی، گفت: در حال حاضر جراحان نیز به دلیل كم شدن هزینه های جامعه ترجیح می دهند پیوند از جسد صورت گیرد، زیرا احتمال دارد پیوند به دلایلی پس زده شود.
وی اضافه كرد: اگر كلیه از بدن فرد زنده گرفته شده باشد، ممكن است وضعیت كلیه باقی مانده به دلایلی از جمله عفونت، دیابت و فشار خون نامساعد شود و یك ییمار نیز به فهرست بیماران كلیوی اضافه شود.

** یكی از پرستاران بخش دیالیز بیمارستان كامكار نیز گفت: 90 درصد بیمارانی كه به این مركز درمانی مراجعه می نمایند ساكن شهر قم و تعدادی نیز از شهرها و روستاهای اطراف قم هستند.
معصومه مقدسی با بیان این كه بیماری دیالیزی بسیار پرهزینه است، افزود: برخی بیماران به دلیل این كه سال های متمادی درگیر بیماری و هزینه های وابسته به آن هستند از نظر مالی وضعیت خوبی ندارند و حتی در تامین هزینه های رفت و آمد نیز در سختی می باشند.
وی اضافه كرد: انجمن حمایت از بیماران دیالیزی قم فعال است، ولی حمایت این انجمن در حدی است كه می تواند هر چند ماه یك بار مقداری خواروبار به بیماران بدهد.
وی ادامه داد: بیشتر بیماران دیالیزی به دلیل از دست دادن كلسیم، دچار ناتوانی جسمی و ضایعات استخوانی می شوند و در برخی موارد ممكن است با ضربه كوچك قطع نخاع شوند و یا استخوان هایشان شكسته شود.
مقدسی افزود: برخی به بیماران به دلیل ناتوانی در راه رفتن با آمبولانس به بیمارستان مراجعه می نمایند كه هزینه هر سرویس 2 میلیون ریال می شود و باعث می شود تعدادی از این افراد برای كاهش هزینه ها جلسه هایی از دیالیز را حذف كنند.
وی گفت: افرادی كه بین اعضای خانواده بیمار دیالیزی دارند به ویژه افرادی كه دچار فشار خون و دیابت هستند، باید هر 6 ماه یك بار آزمایش های تشخیصی و سونوگرافی كامل از كلیه ها انجام دهند.
/2085/ 1175 گزارش از: سمیه حیدری ** انتشار: رضا علیمحمدی

اخبار مرتبط

دسترسی سریع

عناوین کل اخبار

صفحات ویژه

خانواده ایرنا

سایر زبان‌ها

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است

طراحی و تولید: نستوه

درس های فریلنسر برای شروع

در گذشته برای کسب درآمد کار در بیرون از منزل مرسوم بوده و اشتغال در منزل تعریف به خصوصی نداشت. اما اخیرا و به خصوص در چند سال گذشته با افزایش چشمگیر فضای اینترنت و در طبع آن کسب‌وکارهای اینترنتی، مشاغل خانگی از جمله فریلنسینگ مطرح شد. به عبارتی امروزه بیشتر افراد دوست دارند در خانه مشغول به کار شوند و از درون خانه پول مناسبی کسب کنند. از این‌رو فریلنسری برای عده‌ای افراد به یک شغل دائمی با درآمد نسبتا خوب تبدیل شده است. شغل‌های فریلنسری نیاز به معرف حضوری ندارند و کسانی که مهارت کافی را در زمینه فعالیت خود داشته باشند بدون شک خواهند توانست در این زمینه موفق شوند و درآمد خوبی را کسب کنند. در ادامه لیستی از بهترین سایت های فریلنسری خارجی و ایرانی را برای شما فراهم اورده‌ایم تا در مورد درامدزایی از سایت فریلنسر و سایت فریلنسری آگاه شوید. پس همراه ما باشید.
پخش‌کننده صوت

جدول محتوا پنهان
جدول محتوا پنهان
7 سایت های فریلنسری ایرانی

جدول محتوا پنهان

فریلنسر کیست و چگونه کسب درآمد می‌کند؟

شاید این روزها کلمه فریلنسر زیاد به گشوتان خورده باشد اما آیا می‌دانید فرلنسر کیست و چه کارهایی را باید انجام دهد تا به درآمد برسد؟ فریلنسر در واقع شخصی است که بر اساس مهارت‌های خود به صورت فردی پروژه دریافت و کسب درآمد می‌کند. در واقع Freelancer بدون محدودیت در زمان و مکان‌های اداری فعالیت می‌کند و فقط باید پروژه تعریف شده را در زمان مشخص تحویل دهد.

گذشته آن چنان شرایط برای کسب درآمد فریلنسرها مناسب نبود و بعضا سختی‌های زیادی برای یافتن کار و دریافت درآمد وجود داشت؛ ولی با استقبال بسیار زیاد افراد، رفته رفته وب‌سایت های فریلنسری با قوانین مناسبی تشکیل شد که تحولی را در حوزه فریلنسری به وجود آورد. در واقع وجود سایت فریلنسری متنوع باعث شده این شغل امروزه در بین افراد رواج پیدا کند و به عنوان شغل اصلی و یا شغل دوم افراد باشد.

درآمد فریلنسری چقدر است؟

شاید برای شما مهم باشد که بدانید درآمد از فریلنسری چقدر است. بهتر است بدانید که کسب درآمد از طریق فریلنسری یک معجزه نبوده و افراد با توجه به تلاش و مهارت خود به درآمد می‌رسند. در نظر داشته باشید که اگر تمایل به دریافت حقوقی ثابت و مزایای یک شرکت مانند بیمه و… را دارید، نیاز است تا بیشتر موضوع کسب درآمد از طریق فریلنسری را بررسی کنید. البته شاید در همین مسیر شرکت‌هایی شما را از مزایای خود بهره ‌مند کنند؛ ولی بسیار معدود است.

درآمد در فریلنسری با توجه به نوع مهارت، سایت فریلنسری، پروژه و … متفاوت است و بازه درآمدی بسیار گسترده‌ای را شامل می‌شود. بعضا افراد به صورت گروهی دست به انجام پروژه‌های فریلنسری می‌زنند که باز هم در میزان درآمد تاثیرگذار خواهد بود.

مزایای فریلنسینگ برای یک فریلنسر

جدا از این که فریلنسری کارهایی که تخصص دارید را در محیط خانه برای شما فراهم می‌کند مزایای دیگری به همراه دارد که عبارت اند از:

  • صاحب به اختیارید و در صورت نیاز می‌توانید پروژه دریافت کنید
  • نیاز به اخذ مکان یا دفتری برای ارائه خدمات خود ندارید
  • می‌توانید پروژه مناسب خود را از بین پیشنهادات انتخاب کنید
  • کار کردن در هر زمان و مکان دلخواه
  • بر اساس کیفیت کارتان، درآمد شما نیز افزایش می‌یابد

معایب فریلنسینگ برای یک فریلنسر

حالا که با مزایای فریلنسری آشنا شدید بهتر است بدانید که این حرفه معایب مخصوص به خود را دارد که این معایب عبارت اند از:

  • همه کارها را باید خودتان به تنهایی انجام دهید. مثل حسابداری، بازاریابی، ارتباط با مشتری و…
  • باید صبر زیادی داشته باشید تا بتوانید در این حوزه به درآمد خوبی برسید
  • ممکن است در زمان‌هایی با کمبود پروژه روبه‌رو شوید و بر عکس، در زمان‌هایی با پروژه‌های زیادی برخورد کنید؛ در هر دو حالت باید خود را آماده کنید
  • تا زمانی که پروژه‌ها را با کیفیت مناسب انجام دهید قادر به کسب درآمد هستید و زمانی برای بازنشتگی در این زمینه در نظر گرفته نشده است. مگر اینکه مستقلا اقدام به بیمه خود کنید.

مزایای استفاده از سایت های فریلنسری برای یک کارفرما

  • سایت های فریلنسری به کارفرمایان این امکان را می‌دهند که از میان هزاران فرد متخصص در یک حوزه خاص بتوانند پروژه خود را با قیمتی مشخص به فرد مورد نظر تحویل دهند
  • کارفرما نیاز ندارد تا برای انجام یک یا چند پروژه، کارمند استخدام کند و می‌تواند با برون سپاری پروژه، کار را به فریلنسرها بسپارد
  • به دلیل محیط رقابتی که در سایت های فریلنسری وجود دارد، کارفرمایان می‌توانند با قیمتی مناسب‌تر پروژه‌های خود را تحویل دهند. (البته در صورت کاهش بیش از حد قیمت افراد مجرب به انجام پروژه شما ترغیب نخواهند شد)
  • کارفرمایان می‌توانند از میان فریلنسرها، کارمندان مناسبی را انتخاب کنند و آنها را از مزایای آن شغل مطلع کنند.

معایب فریلنسینگ برای یک کارفرما

  • پیدا کردن فریلنسری متعهد و مجرب از میان فریلنسران، کار دشوار و بعضا ریسک‌پذیر است
  • بروز مشکلات، در صورت دقت نکردن در تنظیم قرارداد بین فریلنسر و کارفرما

سایت های فریلنسری ایرانی

اکنون که مي‌دانید فریلنسر کیست و با مزایا و معایب این کار آشنا شدید. بهتر است در صورت تصمیم‌گیری برای فعالیت در حوزه فریلنسینگ با سایت‌های داخلی و خارجی فریلنسری هم آشنا شوید. در ادامه سایت‌های ایرانی فریلنسر را معرفی می‌کنیم.

۱- پل دیزاینرز

سایت فریلنسر پل دیزاینرز , یکی از برترین سایت های فریلنسینگ است که فقط در حوزه ی هنر و طراحی فعالیت میکند. پل دیزاینرز، حامی اصلی طراحان و هنرمندان خواهد بود. اگر شما در زمینه های مهندسی معماری، دکوراسیون، گرافیک، نقاشی و طراحی چهره، طراحی لباس و… فعالیت میکنید حتما باید در این سایت ثبت نام کنید و با دریافت پروژه فریلنسری درآمد خودتان را افزایش دهید.
در این وب سایت طراحان تمامی تعرفه ها را در قالب پکیج هایی مشخص کرده اند و کارفرماها نیازی به بیرون سپاری پروژه ندارند و می توانند با مشاهده و بررسی رزومه و تعرفه های طراحان، سفارش خود را ثبت کنند. پروفایل فریلنس ها در این وب سایت بسیار کامل است و طراحان می توانند پکیج های متفاوتی را برای کارفرماها پیشنهاد دهند.
سایت poldesigners با شعار رابط طراح و کارفرما فعالیت خود را آغاز کرده است و توانسته گامی مثبت در جهت کارآفرینی طراحان و هنرمندان بردارد. این وب سایت به دو زبان فارسی و انگلیسی در دسترس کاربران سراسر جهان است.

ویژگی های پل دیزاینرز:

  • سیستم پرداخت امن
  • تضمین کیفیت پروژه
  • بررسی پروسه طراحی توسط پشتیبانی سایت
  • در دسترس بودن به دو زبان فارسی و انگلیسی
  • درآمد ارزی برای فریلنس ها
  • پشتیبانی 24 ساعته
  • عدم نیاز به برون سپاری پروژه ها توسط کارفرما
  • ساخت پروفایل به هر دو زبان فارسی و انگلیسی برای فریلنسرها